
دانلود سریال تایلندی مایا تاوان Maya Tawan 2013 با زیرنویس فارسی
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه ی نقد کره
زیرنویس سریال در دو فرمتASS amp;SRT کامل شد
عنوان انگلیسی: Maya Tawan | Tawanrsquo;s Deception | Deception of the Sun | Illusions of Tawan
عنوان فارسی: مایا تاوان | نیرنگ تاوان | فریب خورشید | توهمات تاوان
ژانر:درام|عاشقانه
تعداد قسمت ها: ۱۳
تاریخ انتشار: ۳ آوریل ۲۰۱۳ تا ۱۵ می ۲۰۱۳
روزهای پخش: چهارشنبه ها و پنج شنبه ها
شبکه پخش: کانال سه
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
بازیگران:
Aum Atichart Chumnanon as Khet-Tawan (Pond)
Urassaya Sperbund as Mattana (Matt)
Sornram Tappituk (Num) as Shane Cross
Ice Apissada Kreurkongka as Lisa
Pang Panchanida Seesaamram as Boos
Chum Teppitak (Dear) as Monk
Arthur Benjakul as Ak
Mona Anuthida as Sithi
Pensri Pinthong as Character Name
.
خلاصه داستان:
تداعی : کِت تاوان(سوریان) یه سوپر استار بشدت معروفه که همه جا عکسا وتبلیغاش هستوبه دلیل همین معروفیت همیشه خبرنگارا دنبالشن
اما سوریانمون یه طرفدار دوآتیشه ی سال اخر دبیرستان داره به اسم ماتانا که همون یایا باشه
یه روز با سوریان یه تماس گرفته میشه واون با عجله میره خونه ی اون کسی که تماس گرفته
اما اونجا باجسد خونین اون زن مواجه میشه وتا بخودش میجنبه پلیسا میریزن تو خونه وبجرم قتل دستگیرش میکنن
طی روند دادگاه ماتانا هم ازطریق وبلاگش وهم باکمک طرفدارای دیگه ی تاوان همه جا میره واعتراض میکنه که تاوان بی گناهه وبراش شایعه نسازید
دادگاه تشخیص میده که تاوان بیگناهه
ومدیر برنامه ی تاوان بلافصله براش کنفرانس خبری میذاره
توی کنفرانس خبری که اتفاقا ماتانا هم با دوستاش با کلی ذوق حاضر شده
تاوان طی یک حرکت ناگهانی اعلام میکنه که میخواد برای همیشه از صنعت سرگرمی کنار بکشه
یایا همون لحظه دنبال تاوان میره وموقع خروج از پارکینگ جلوی ماشینشو میگیره وبا جیغ وداد از سوریان میخواد تصمیمشو عوض کنه اما سوریان بی اعتنا از کنارش رد میشه
حالا جالب اینجاست که یایا فقط ظاهر غلط انداز سوریانو دیده وطرفدارش شده
درواقعیت آقا تاوانمون یه دختر باز خفنه که بارها خبرنگارا ازش عکس گرفتن که داره میره خونه ی ازاون زنهای
اما یایا فکر میکنه اینا همش شایعه ایه که خبرنگارا برای پرفروش شدن رومشون میسازن
چند سال میگذره ویایا خانم در رشته ی خبرنگاری فارغ التحصیل میشه ومیره توی ی رومه که سردبیرش با یایا اشناست شروع بکار میکنه
تو این مدت کسی از سوریان خبری نداره وهمه فراموشش کردن حتی یایا
یایا حالا معتقده اون تلاشها برای سوریان فقط هدر دادن جوونی وانرژیش بوده
یه روز سردبیر از یایا میخواد براش یه گزارش ویژه بگیره واگه موفق بشه بهش ترفیع میده
سردبیر بهش میگه که یه نفر باهاش تماس گرفته ومحل زندگی سوریانو لو دادهاز یایا میخواد بره به اون جزیره وهرجی میتونه از سوریان اطلاعات بگیره وازش قول میگیره احساساتشو درگیر نکنه ومثل یه خبرنگار حرفه ای برخورد کنه.یایابه جزیره میره وازاینجاست که داستان جالب میشه
Maya.Tawan.E01.mkv - 392.3 MB
Maya.Tawan.E02.mkv - 381.1 MB
Maya.Tawan.E03.mkv - 383.5 MB
Maya.Tawan.E04.mkv - 363.0 MB
Maya.Tawan.E05.mkv - 358.2 MB
Maya.Tawan.E06.mkv - 343.1 MB
Maya.Tawan.E07.mkv - 336.2 MB
Maya.Tawan.E08.mkv - 345.8 MB
Maya.Tawan.E09.mkv - 320.4 MB
Maya.Tawan.E10.mkv - 349.9 MB
Maya.Tawan.E11.mkv - 329.0 MB
Maya.Tawan.E12.mkv - 330.1 MB
Maya.Tawan.E13.END.mkv - 331.0 MB
این نسخه از سریال، هاردساب انگلیسی می باشد.
تیم ترجمه
زهره ی عزیز amp;moon shine
زیرنویس سه قسمت اول در دو فرمت
زیرنویس قسمت های چهارم وپنجم در دو فرمت
زیرنویس قسمت های ششم وهفتم در دو فرمت
زیرنویس قسمت های هشتم ونهم در دو فرمت
زیرنویس قسمت های دهم ویازدهم در دو فرمت
زیرنویس قسمت های دوازدهم وسیزدهم در دو فرمت
زیرنویس کامل تمام قسمت هااصلاح شد
لطفا با حمایت هاتون وانتشار لینک های اصلی مشوق تیم ترجمه باشید
جذاب مکار
داستان راجع به دو تا دوست قدیمیمه که هردو عاشق یک زن میشن زن با مرد دوم ازدواج میکنه ومرد اول برای انتقام گرفتن اموال مرد دوم روبالا میکشه مردوزن بدبخت میشن مرد با افسردگی می میره وزن مجبور میشه به تنهایی دخترشو بزرگ کنه
حالا مرد اول دراستانه ی مرگه که میخواد جبران کنه از طرف دیگه هنوز هم به زن ودوست قدیمیش علاقه داره مرد میمیره پسرش که از خوش تیپی وباهوش بودنش هرچی بگم کم گفتم دلک دلک میاد که مثلا ارث باباشو بگیره اما وسط خوندن وصیت نامه می فهمه ای دل غافل نصف مال واموالش به دختر همون زن رسیده
کُنگ (اسم پسره )میخواد هرجور شده این ارث رو از چنگ دختره که اسمش نونگ دربیاره .(وای چه اسامی سختی داشتن من اوایلش مثل گیج ها اصلا نمی فهمیدم چی میگن )خلاصه نقشه میکشه دختره رو عاشق خودش کنه واز هیچ نقشه ای برای اینکار فرو گزاری نمی کنه (خیلی خفنه نقشه هاش )
پسره چنان شیرین بازی درمیاره وخودش رو به دختره نزدیک کرده که هرکسی جای دختره باشه ارث ومیراث که هیچی مال واموال مادره اش رو هم دو دستی تقدیم اقا میکنه
اما جالب اینجاست که با وجود اینکه پسره با اینکه لبخند شیرین میزنه ودم به دیقه دختره رو با بهانه وبی بهانه بغل میکنه معلوم نیست تو مخش چی میگذره وبیننده حتی تا اواسط داستان هم متوجه نمیشه دختره رو دوست داره یا نه .
این بغل کردنهاش فاجعه است ها شما فکرشو کن نویسنده از پرده ی دیوار واب پاش حیاط ایده گرفته این دوتا رو لاو تو لاو کنه
آما اقا عجب زوجی اینقدر بهم میان که حد نداره دختره خوشگل پسره هات بر من ببخشید اما می بینمش نمیدونم چرا یاد جوانمردان پهلوان مردمان هیلر جان (جی چانگ ووک )میوفتم خدایا توبه ولی چرا به نظر من اینقدر شبیهن
جالب اینجاست تا حالا لوس بازی نداشته پسره برای رسیدن به هدفش همه کاری کرده حتی اونقدر ناجنسه که دختره رو موقع لباس عوض کردن ازپشت شیشه دید زده خیلی ناکس وجلبه پدرسوخته
فقط مشکل اصلیم زبانشون ومدل حرف زدنشونه لبهاشون رو کج وکوله می کنن ادم نروس میشه
من فکر میکردم بعد از دیدن بوسه وخانه ی کامل عادت میکنم اما بدبختی عادت نمی کنی یه نکته ی دیگه سریال پراز زن ودعواست
بابای خدابیامرز کنگ کاباره رقاص خونه بیلمیرم (نمی دونم )باید از اقایون پرسید اسم این جای مخصوص چیه که خانم ها دور میله می چرخن وکارهای جلافتی میکنن اوف برشما
خلاصه با پول بابای نونگ یعنی بابای دختره اینجا رو راه انداخته ودم ودستگاهی بهم زده دخترهای رقاص هم مدام تو سروکله ی هم میزنن ودعوا میکنن یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید تو این چند قسمت بی شمار صحنه کامل کتک کاری با روش های گانگستری دیدم که هرکدوم به نحوی میخوان به پسره نزدیک بشن اینقدر این کتک کاری هاشون با جزئیات کامله که من دل اشوبه می گیرم جالبه که نه این رقاص ها به فکر سلامتی وصورتشون نیستن که مبادا کتک بخورن واز قیافه بیفتن نه بعد از کتک کاری جای کتک ها می مونه به جرات ده تا چک تو صورت دختره خوابوند دختره پاشد ارایشش ت نخورده بود اوف برتو گریموریه ذره می زدی صورتش رو کبود میکنی داستان واقعی تر بشه
از اون طرف عمه ی کنگ یه دختر دیگه رو زیر سرداره که با برادر زاده اش ازدواج کنه خلاصه که شمع وگل وپروانه جمعن تا مال اقا رو بالا بکشن هیچ کس خودشو نمی خواد فقط دختره است که تو بغل اقا مات میشه
سریال تقریبا ریتم خوبی داشت .هرچند اعتراف میکنم به پای ساخت سریالهای کره ای اصلا نمی رسه اما از تایلندی ها که خیلی کش میدن بعیده اینقدر خوب جلو بره
خوبی سریال شخصیت پسره است عجب ناکسیه مثلا
میخواست تو یه صحنه دختره رو ب.بو.سه شنید که صدای دوست صمیمی نونگ که از قضا خاطرخواه نیونگ هم هست میاد اما دختره رو ول نمی کرد حالا دختره دست وپا میزد این ورپریده ول نمیکرد اخر سر هم پسره اومد این دو تا رو بغل به بغل هم دید از طرف دیگه روند شخصیتی پسره هم جالبه
سکانس برتر رو قسمتی انتخاب میکنم که این دو تا بعد از عکس های عروسی باهم صحبت میکنن نیونگ میگه میخوام بهت اعتماد کنم که اگه یه روزی یه جور دیگه برخورد کردی ازت برای تمام عمر متنفر میشم
نگاه دختره که معلومه دیگه کاملا اعتماد کرده وپسره که معلومه تو فکر رفته جالب بود خوشم اومداز این قسمت
خب تا اینجای کار رو قبلا خونده بودید بریم سر بقیه ی نقد
داستان تقریبا میشه گفت دو بخشه نصف داستان تا قبل از امضا کردن قرار داد ازدواج وحق برداشت پول ارثیه از طرف کنگ نئونگ تو این قسمتها واقعا عاشق کنگ شده وقسمت دوم رو شدن واقعیت وفراز ونشیب های بعد از اون که حالا کنگ رسما عاشق شده ونئونگ به شدت متنفر
نقطه قوت ابتدایی سریال شخصیت کنگ وبازی خوبش بود شاید نزدیک به هشتاد درصد کار رو به خاطر بازی این اقا دیدم و.بیست درصد هم به خاطر روند داستان
طریقه ی فهمیدن واقعیت وامضا کردن قرارداد جالب بود
بعد از اون دو سه قسمتی جنگ ودعوای اینها رو نشون میده که کنگ به زور پول هرکاری میکنه تا دختره رو سمت خودش بکشه از اون طرف هم نئونگ برای اینکه ازش جدا بشه هرغلطی بخواد میکنه مثلا با پولی که کنگ بهش داده چهار تا ماشین لوکس می خره سرویس طلا وجواهر خلاصه که هرکاری میکنه تا از پسره جدا بشه کنگ همه اش میخواد با صبوری ومحبت دل نئونگ رو بدست باره الحق هم که خوب با خرابکاری های دختره کنار میاد تا پای مسائل ناموسی وسط میاد که دیگه رگ گردنش باد میکنه دختره رو میندازه رو کولش میبره خونه ی بابابزرگ خدابیامرزش
یکم تم سریال شبیه به فیلم ایرانی های قدیمی بود یه صحنه ی بامزه داشت
هی دختره در میرفت کنگ می گرفتتش بالاخره دستهاش رو میبنده بعد برای اینکه دختره کوتاه بیاد یه سینی غذای خوشمزه میاره میشینه کنار دختره که داره لجبازی میکنه با اشتها شروع به خوردن می کنه جوری که نئونگ به غلط کردن میوفته از گشنگی یه قاشق غذا میخوره یه ماچ رو لپ کنگ می ذاره
بریم سراغ نکته های منفی
اول از همه موسیقی سریال به جز یه موسیقی بی کلام خیلی کوتاه اصلا از موسیقی متنش راضی نبودم
دوم بازیگرهای جانبی .عمه ی کنگ بااون دختری که زیر نظر داشت با دخترهای رقاص خونه همه اشون ازدم با اینکه مثلا خوش تیپ وخوش هیکل بودن اما برای من غیر قابل تحمل بودن مخصوصا عمه دعواهای زیادی بینشون بود اصلا سریال پراز صحنه های کتک کاری بود حالا یا عمه با این دختررقاص ها یا رقاص ها با هم یا حتی کنگ با تور دوست صمیمی نئونگ که خاطرخواهش هم بوده
نکته ی بعد روند پایایانی سریال بود عمه ودختره نقشه می کشن که با دسیسه این دوتا رو از هم جدا کنن مثلا پسره مسته دختره میاد پیشش یا پول مین می ذارن تو گاراژدوست نئونگ تور که مثلا براش پاپوش درست کنن خوشم نیومد مثل فیلم هندی ها شده بود
اما بازهم به خاطر بازی پسره سریال رو ادامه دادم .ولی واقعا جالب نبود همه اش دسیسه اخرش هم همه عاقبت بخیر شدن ورقاص ها با هم دوست وعمه ودختره هم به جرم دسیسه و اقدام به قتل رفتن زندان
به هرحال با اینکه نکته ی منفی زیاد داشت امامن دوستش دارم زوجشون خوب بودن پسره هم که دیگه گفتن نداره خبیث و جذاب
اخر کاری واقعا حسش خوب دراومده بود که برای دختره خودکشان می کرد
به خاطر روند پایانی به جای هشت ونیم بهش نمره ی 8 رو میدم اما درکل خیلی خوشم اومده بود وراضی بودم
برای دیدن لیست نقدها وبهتر پیدا کردن سریالها به تلگرام نقد کره مراجعه کنید
https://telegram.me/naghdkoreh
دانلود سریال تایلندی وعده انتقام تلخ و شیرین با زیرنویس فارسی | Sanaeha Sunya Kaen 2014
ارائه ای دیگراز تیم ترجمه نقد کره
تمام قسمت های سریال در دو فرمت srt amp; ass کامل شد
عنوان: وعده انتقام تلخ و شیرین | Bittersweet Promise of Revenge
عنوان تایلندی: Sanaeha Sunya Kaen | ละครเสน่หา สัญญาแค้น
ژانر:درام|عاشقانه|انتقامی
تعداد قسمت ها: ۱۵
روزهای پخش: چهارشنبه ها و پنج شنبه ها
شبکه پخش: کانال سه
تاریخ انتشار: ۲۱ می ۲۰۱۴
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
خلاصه داستان:
ساناز:ناکین بالاخره عزمشو جزم میکنه و بعد از 7سال از گانوک؛دختری که عاشقشه خواستگاری میکنه اما شب عروسی اتفاق شومی میفته.
گانوک علی رغم بارندگی شدید هوا،منزل مشترکش با کین رو ترک میکنه و برمیگرده منزل خودش تا هدیه ای رو که برای کین تهیه کرده بوده با خودش بیاره .
از اونطرف پن تاوان رو داریم؛ دختر یتیم فقیری که از دار دنیا فقط یه خواهر داره و نامزدی که حالا بعد از چندسالی که خارج از کشور بوده داره برمیگرده.تاوان میره فرودگاه استقبال نامزدش ولی اونجا متوجه میشه آت، دوساله داره بهش خیانت میکنه و دختری که باهاش رابطه داره حامله هم هست.تاوان در هم شکسته از خیانت آت و تحقیرهای شدید دوست دختر تازه اش از فرودگاه بیرون میاد و چند ساعت بعد در حالی که به شدت مسته تصادف سختی میکنه.
راننده و تاوان رو به بیمارستان منتقل میکنن و ناکین از راه میرسه.میشنوه که دختری که فقط چند ساعته همسرش شده مرده و مصدوم دیگه تصادف که مست بوده و ظاهرا پریده جلوی اتومیبل گانوک ، جون به در برده.
میره به اتاق تاوان و فقط یک چیز میفهمه.اسم و فامیلی تاوان رو.
ناکین انقدر دیوانه نیست که بیفته دنبال زندگی تاوان.از اونطرف مرد صبوریه.قطعا کسی که 7سال طول کشیده از عشق خواستگاری کنه، صبوره.
پس صبر میکنه.انتظار میکشه تا سرنوشت فرصت گرفتن انتقام مرگ همسرش رو براش فراهم کنه.
و این انتظار فقط سه سال طول میکشه ..
larr; ورود به پوشه آپلودبوی rarr;
زیرنویس فارسی از تیم ترجمه ی نقد کره
اعضای تیم ترجمه
مترجم :ساناز
زیرنویس :moon shine
زیرنویس قسمت های اول ودوم وسوم در دو فرمت
زیرنویس قسمت های چهارم ،پنجم وششم در دو فرمت.
زیرنویس قسمت های هفتم ،هشتم ،نهم ،دهم ویازدهم در دو فرمت
زیرنویس قسمت های دوازدهم تا قسمت پونزدهم در دو فرمت
با تشکر از تیم ترجمه ودست اندر کاران
دوستای گلمون تداعی وآمیکوی عزیر به خاطر جداسازی زیر نویس انگلیسی از مبدا
وساناز عزیر برای ترجمه ی سریال
امیدوارم شما هم مثل ما از دیدنش لذت برده باشید
خب تو این دو پست پشت سر هم میخوام نقد فول هوس ها یا خانه های کامل رو بذارم خانه ی کامل یک ودو محصول کشور کره .وخانه ی کامل تایی محصول کشور تایلند که تو این بین با وجود اینکه خانه ی کامل تایلندی اخر از همه ساخته شده با نمره ی 8.8 یکی از پنج تا سریال مورد علاقه ی منه تو این پست میخوام اول از همه معرفی ونقد فول هوس تایلندی رو بذارم بعد از اون هم فول هوس یک با بازی رین
http://mydramalist.koreanfa.in/9828-full-house
وای چقدر این سریال قشنگه حتما حتما ببینید هوس کردم بازهم برم دوره اش کنم
داستان راجع به دختری به اسم آم ام وپسری به اسم مایک هست آم ام یه فیلمنامه نویسه که زیاد هم تو کارش وارد نیست وتا حالا هیچ کس فیلمنامه ای که روش کار میکرده رو نخریده ومایک یه ایدول معروف که زیاد حوصله ای برای بازی تو سریالها وفیلم ها نداره وبیشتر دوست داره رو کار موسیقیش فو کنه
خواهر آم ام به اسم ام (اسامی سریال خیلی باحال بود همه اشون یا دو سیلابی بودن یا سه سیلابی اولین سریالی بود که برای نوشتن اسامی به لیست بازیگرها مراجعه نکردم )با همسرش از نزول خورها پول گرفتن ومونده تو امپاس که حالا چیکار کنه مخصوصا که تازه فهمیده بارداره وشوهرش از کار اخراج شده از طرف دیگه خونه ی موروثی آم وام یه خونه ی بی نهایت زیبا وخاطره برانگیزه که همه دنبالشن تا بکوبن وبسازنش
(خداوکیلی عجب خونه ای بود .یعنی وقتی فضاش رو نشون میداد من لذت میبردم تمام خونه دکور سفید داشت با پنجره های تمام قد شیشه ای جلوی خونه هم یه دریاچه بود با یه پل کوتاه من عاشق این پله شدم خلاصه که خونه اش .باغ دلگشا بود صبح ها یه زیبایی داشت شبها هم که فضای داخل خونه پراز نور بود وپشت شیشه ها به خاطرفضای دریاچه ی پشتش تاریک یه نمای زیبای دیگه )
حالا اِم برای اینکه خونه رو بفروشه با دوز وکلک آم ام رو میفرسته به سفر کره آم ام هم با سادگی تموم چمدون میبنده وتو این سفر با مایک همسفر میشه اما اشناییشون به شدت برای مایک ناراحت کننده است چرا که آم ام مست میکنه وحالش بد میشه وخلاصه ابروی مایک رو میبره جوری که مایک از دستش در میره
هردو وارد کره و وارد یه هتل میشن آم ام با خوشحالی شروع میکنه به گشت وگذار وعکس انداختن وخوردن با کره ای ها جشن میگیره ومیرقصه وخلاصه که کلی خوش میگذرونه تو این بین با مردی به اسم گای اشنا میشه که تو ظاهر شبیه به امریکایی هاست ولی در اصل تایلندیه ودوست مایکاما بعد از دو روز یه دفعه ای همه چی خراب میشه ؟گویا اِم هتل رو تنها برای دو روز رزور کرده وآم ام هم پولی برای اتاق نداره وسفرش هم چهار روزه است
خلاصه که آم ام میگرده دنبال پول .خواهرش وشوهر خواهرش(شاید هم بی افش ) گوشی رو برنمیدارن گای برگشته به تایلند پس آم ام سراغ کی میره؟ سراغ مایک مایک دفعه ی اول که آم ام سراغش میاد با فضاحت تموم از اتاقش بیرونش میکنه اما آم ام از رو نمیره وبا یه نقشه ی جدید میاد اینکه از مایک اخاذی کنه اون هم به واسطه ی عکس هایی که از گای داشته
به مایک دروغ میگه که گای سرش رو کلا گذاشته وبا وسوسه ی ازدواج آم ام رو به کره کشونده وحالا رهاش کرده ودلش شکسته وبی پول شده مایک هم یه قرار داد باهاش امضا میکنه ویه مبلغ زیادی بهش حق السکوت میده
آم ام هم با این پول بقیه ی روزهاش رو خوش میگذرونه وبرمیگرده به کره که چی میبینه ؟بله خونه به فروش رفته اون هم به مایک
از طرف دیگه مایک میفهمه که آم ام بهش دروغ گفته ودرنتیجه آم ام بهش بدهکار میشه وبه خاطر همین مجبور میشه مثل خدمتکار تو خونه ی مایک کار کنه
یه مسئله ی مهم دیگه هم رابطه ی عاشقانه ی مایک مایک وگای ودختری به اسم مین هرسه دوستان دوران بچگی بودن مایک عاشق دلخسته ی مین هست اما مین نگاهش دنبال گای تو روز افتتاحیه ی شرکت گای مین که از دست مایک وگای عصبانیه میاد جلو واز مایک میپرسه تو عاشقمی ؟که مایک برای خراب نشدن وجه اش یه کار عجیب میکنه میگه من میخوام با آم ام ازدواج کنم
خلاصه ی خوبی نشد عینهو خود سریال جسته گریخته
راستش روند داستان مخصوصا تو قسمت های ابتدایی کار به نظرم از هم گسیخته بود اون یک پارچگی ووحدتی که تو سریال های کره ای میدیدم نداشت جوری که من تقریبا شیش هفت قسمت اول رو روی دور تند دیدم چیزی رو هم از دست ندادم
اما جدای از این مشکل داستان نقطه قوت هایی داشت که باعث شد ادامه اش بدم
اول از همه فضای بی نظیر سریال هست راجع به خونه گفتم یه خانه ی کامل ودوبلکس زیبا ودلنشین .با یه دریاچه ی زیبا روبه روش جدای از این خونه کارگردان خیلی به زیبایی های طبیعت تایلند وکره تکیه کرده که همین باعث شده سریال از نظر محیط خیلی زیبا ودلنشین جلوه کنه هیچ فرقی نمیکرد چه کشور کره چه کشور تایلند اونقدر این دو کشور تو این سریال زیبا به نظر میاد که با خودم گفتم تا نمردم یه سفر به این دو کشور برم جاذبه های توریستی ومحیط بکر واقعا که چشم نواز بود
بعد از اون هم برخلاف نظرم که فکر میکردم مایک وآم ام فرتی عاشق هم میشن ومن قراره یه سریال تمام لوس ببینم اما جالبیش این بود که تقریبا دو سوم داستان کل کل های آم ام ومایک بود بچه بازی ودعوا مرافعه هرچند که اواخر داستان به خاطر حسادت مایک اتفاق میوفتاد اما خب من انتظار داشتم حداقل عاشقانه هاش زودتر از اینها شروع بشه یعنی تا اخر قسمت چهارده هم اینها هیچ اعتراف عشقی به هم نداشتن وهمین باعث شد باهاش جلوتربرم چرا که ما بین این دعواها یه سری قسمت ها دوستی وهمیاری این دو نفر رو نشون میداد که خب داستان رو از اون حالت خسته کننده در می اورد اینکه مثلا مایک پاش صدمه دیده بود وآم ام براش یخ میذاشت وتمام مدت مراقبش بود یا اینکه آم ام اصلا بلد نبود دوچرخه سواری کنه ومایک بهش یاد داد کلا رابطه اشون بیشتر دوستی بود تا چیزهای دیگه
یه چیز جالب دیگه اخلاق مایک بود اینقدر خودش رو دست بالا میگرفت که هیچ وقت درست وحسابی عذر خواهی نمیکرد دسته گل برای آم ام سفارش میداد بعد میگفت گل ها رو برای اتاق خودم گرفتم یا مثلا میزد لب تاب آم ام رو میشکست بعد که میخواست لب تاب خودش رو بهش بده میگفت تو که نمیتونی با مک کار کنی از بس خنگی کلا عذرخواهی نمیکرد فقط اذیت میکرد این جاهاش بانمک بود
یه قسمت هایی هم طنز بود نه به معنای کلمه ی طنز اما خنده دار بود
یکم هم سیر داستان عجیب وغریب بودیه چیزهاییش با عقل جور در نمیومد ولی نه اونقدر که ازارتون بده
بازی بازیگر ها دختره یه نموره گیج میزد خیلی بازیش رو عالی در نیاورده بود اما مشکلی باهاش نداشتم خصوصیات زیاد دیگه ای داشت که باعث میشد ازش دده نشم .خنده های خوبی داشت وکوچولو موچولو وریزه بود عینهو نخود فرنگی
جالبه تو سریال هی با شوق غذا میخورد بعد قدش 157 بود و وزنش 40 خب دهن من یه نفر که ده باز موند هم وزن کیمیای منه
تو این سریال فکر میکنم مایک بهتر بود جدای بازی رقص خوبی هم داشت بسکتش هم خوب بود قد وبالا هم میزون واقعا خواننده وایدول بودن بهش میخورد
مین شخصیت منفور داستان بود از نظر من اولش که گای رو دوست داشت وگای دوستش نداشت مثل سریش بهش میچسبید جوری که حتی مایک رو تو دردسر می انداخت بعد که کلا از گای نا امید شد اومد سراغ مایک اون هم درحالی که آم ام ومایک ازدواج کردن خوشم اومد که اخرش کنف شد
بازیگرها واقعا خوش صورت ومرتب بودن طراحی صحنه ولباس بی نظیر مثلا مین طراح لباس بود وواقعا لباس هایی که میپوشید مد روز وشیک اما آم ام یه دختر ساده وبی خیال بود واین هوش طراح لباس رو میرسوند که مثلا تو چند تا سکانس مختلف من یه کفش ساده رو پای آم ام میدیدم یا لباسهایی ساده ومعمولی مایک وگای هم همین طور مایک مثل یه خواننده ی مشهور و به روز وگای مثل یه جنتلمن که همیشه کت وشلوار به تن میکنه
اهنگ های داستان خوب بود مثل اینکه یکی از اهنگها رو خود مایک خونده بود واقعا که درکنار فضای داستان دلنشین بود
سکانس برتر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب صحنه های عاطفی قشنگی داشت داستان واقعا بعد از تمام اون کل کل ها میچسبید ونمیتونم یه صحنه رو انتخاب کنم
نویسنده خیلی خوب عاشق شدن ذره به ذره ی مایک وآم ام رو نشون میداد حس داستان قشنگ از اب دراومده بود مخصوصا اواخر سریال
اون نیمکت تو پوستر رو میبینید خب کارگردان چند بار این نیمکت رو تو برهه های زمانی مختلف نشون میده اولین بار آم ام ومایک از هم دورن ومایک داره زیر زیرکی به آم ام نگاه میکنه وآم ام هم براش عجیبه دفعه ی بعد چند قسمت گذشته که اینبار مایک وآم ام کنار هم نشستن وهردو حس خوبی دارن وبعد هم نشون میده هردو تنهان وبازهم این نیمکت رو نشون میده ودراخر هم همین عکس
این اتفاق تو سکانس های دیگه هم هست مثلا صندلی های هواپیما بار اول با افتضاح بارهای بعدی با علاقه ودراخر عشق وتنهایی از این جهت واقعا از کار خوشم اومد کارگردان خلاقی داشت اما حیف که نویسنده انسجام خوبی به داستان نداده بود جسته گریخته بود بامحیطی دلنشین وزیبا
سریالی بود محض سرگرمی اما با کشش بالا هرچند که من تقریبا شش هفت قسمت اول رو روی دور تند دیدم اما از قسمت هفت وهشت واقعا تا انتهای داستان رو حتی بدون لحظه ای جلو زدن دیدم وراضی بودم بازهم میگم نقطه قوت سریال جلوه های تصویری فوق العاده زیباش بود مثالش رو ندیده بودم شاید بشه سریال هتل کینگ رو مثال بزنم اما بازهم مثل این سریال پای طبیعت رو اینقدر به سریال باز نکرده بود یا مثلا فرهنگ تایلند رو به خوبی نشون داده بود سلام کردنشون ازدواجشون نوع لباس پوشیدن ومحیط زندگیشون غذاهاشون مثلا مایک عاشق پای مرغ بود
انتهای داستان هم مثل همه ی سریال های این تیپی هرچند نفهمیدم واقعا مایک چرا رفت واصلا چرا بی هوا تصمیم گرفت قرار دادشون رو تو یه کنفرانس خبری بازگو کنه ومثلا به ملت راست بگه
اما به هرحال با همه ی این ضعف ها بهش نمره ی هشت رو میدم وپیشنهاد میکنم اگه احیانا خسته شدین وخواستین روحیه اتون عوض بشه و با فرهنگ کشوری مثل تایلند اشنا بشید این سریال رو تو اوقات فراغت ببینید
تصمیم دارم در راستای دیدن مدل های مختلف فول هوس .خانه ی کامل کره ای رو هم ببینم هم به خاطر رین هم میخوام ببینم کدوم کار بهتره امیدوارم خیلی شبیه به هم نباشن که حوصله ام رو سر ببره
سریال تایلندی تلنگر عشق بازیر نویس فارسی Rak Kan Panlawan
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه نقد کره
زیرنویس قسمت هشتم تا اخر سریال در دو فرمت آ اس اس واس ارتی اضافه شد
زیرنویس سریال کامل شد
عنوان: تلنگر عشق | سردرگم در عشق | Confusedly in Love
عنوان تایلندی: รักกันพัลวัน | Rak Kan Panlawan | Ruk Gun Punlawan
ژانر:درام|کمدی|عاشقانه
تعداد قسمت ها: ۱۴
تاریخ انتشار: ۳ نوامبر ۲۰۱۷
روزهای پخش: جمعه ها و شنبه ها
شبکه پخش: Channel 3
کارگردان: Yuttana Lorpanpaiboon
تولید کننده: Thitima Sangkhaphithak
کمپانی: Feel Good Entertainment
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
بازیگران:
Nine Naphat Siangsomboon as Methakawin
Ice Preechaya Pongthananikorn as Tulyana
Deaw Suriyon Aroonwattanakul as Suphanut
Namcha Cheranut Yusanonda as Sarochinee
Thongpoom Siripipat as Sean
Chanoksuda Raksanaves as Character Name
Jackie Jacqueline Muench as Anoma
Freudonidas (Freud) Natthapong Chartpong as Tohmon
Namnung Suttidachanai as Character Name
Poupae Natthira as Character Name
Patsachon Soopree as Character Name
Wichai Jongpasitkhun as Character Name
Toon Hiranyasap as Character Name
Rungthong Ruamthong as Character Name
Anant Boonnark as Character Name
خلاصه داستان:
تون دختریه که فکر میکنه پسره ،اون همیشه تیپ پسرونه میزنه و خودش رو یه مرد میدونه و اصلا از دختر بودن بویی نبرده،مدتی رو با دخترا میپره و حتی یک بار دختری رو از نامزدش جدا میکنه، دختری که تون دوست داره اون رو ول میکنه . همین اتفاق تلنگری بزرگ به زندگی تون وارد میکنه و اون رو به سمت دختر بودن واقعی سوق میده . از اون روز به بعد موهاش رو بزرگ میکنه، گل سر میزنه و سعی میکنه دختر باشه و یک مرد رو برای خودش پیدا کنه.
تون تو مرکز مراقبت حیوانات کار میکنه ، اون سعی داره خودش رو به سوپانوت ارشد خودش نزدیک کنه ولی این آقا تون رو به چشم خواهر میبینه.مت مدیر جدید بخش اجرایی و رئیس جدید تون ، اون یه مرد عنق، خشک و بدجنسه که کلا آفریده شده گند بزنه به زندگی تون. اون با دیدن تون یاد کینه قدیمیشون می افته چون تون چند سال پیش نامزد همین آقا رو ازش میقاپه. با ورود مت جنگ جهانی سوم شروع میشه و این دو شروع میکنن به پاچه همو گرفتن.
ولی اذیت کردن های مت باعث میشه حس نه در تون بیدار شه و اون بفهمه یک دختره و باید یک دختر باشه.
سریال تایلندی تلنگر عشق Rak Kan Panlawan 2017
Rak.Kan.Panl.awan.E01.mkv - 385.5 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E02.mkv - 389.1 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E03.mkv - 382.1 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E04.mkv - 390.4 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E05.mkv - 391.4 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E06.mkv - 398.6 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E07.mkv - 368.5 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E08.mkv - 374.6 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E09.mkv - 401.2 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E10.mkv - 357.1 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E11.mkv - 364.0 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E12.mkv - 361.5 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E13.mkv - 361.7 MB
Rak.Kan.Panl.awan.E14.END.mkv - 350.8 MB
با تشکر از سوگل عزیز ادمین سایت سئول دی ال
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
دانلود زیرنویس فارسی اختصاصی سئول دی ال
ترجمه از فاطمه و سوگل
زیرنویس قسمت های بعدی از تیم ترجمه ی نقد کره
زیرنویس قسمت اول تا هفتم سریال در دو فرمت آ اس اس و اس آر تی
زیرنویس قسمت هشتم تا اخر در دو فرمت آ اس اس واس آر تی
با تشکر از اعضای تیم ترجمه
moon shine sadighsinsaiehbella poolak jon
تداعی شبنم آمیکو هانیه پولک
ممنون از همگیشون
با انتشار لینک های اصلی حامی ومشوق تیم ترجمه وبچه های بامرام مترجم وزمان بند باشید
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه ی نقد کره
زیرنویس تمام قسمت ها درفرمت srt و وقسمت نهم درفرمت IDX کامل شد
سریال تایلندی طیف دیگر افق Khon La Khob Fah 2016
Khon.La.Khob.Fah.E01.p1.mp4 - ۱۹۵٫۶ MB
Khon.La.Khob.Fah.E01.p2.mp4 - ۱۵۱٫۵ MB
Khon.La.Khob.Fah.E02.p1.mp4 - ۱۹۴٫۴ MB
Khon.La.Khob.Fah.E02.p2.mp4 - ۱۵۴٫۲ MB
Khon.La.Khob.Fah.E03.p1.mp4 - ۱۹۱٫۰ MB
Khon.La.Khob.Fah.E03.p2.mp4 - ۱۵۷٫۴ MB
Khon.La.Khob.Fah.E04.p1.mp4 - ۱۸۲٫۹ MB
Khon.La.Khob.Fah.E04.p2.mp4 - ۱۶۱٫۷ MB
Khon.La.Khob.Fah.E05.p1.mp4 - ۱۹۲٫۴ MB
Khon.La.Khob.Fah.E05.p2.mp4 - ۱۵۳٫۴ MB
Khon.La.Khob.Fah.E06.p1.mp4 - ۱۸۹٫۹ MB
Khon.La.Khob.Fah.E06.p2.mp4 - ۱۵۹٫۱ MB
Khon.La.Khob.Fah.E07.p1.mp4 - ۲۲٫۴ MB
اصلاح شد
Khon.La.Khob.Fah.E07.p2.mp4 - ۱۶۱٫۱ MB
Kon.La.Kop.Fah.Ep08.mkv - ۳۸۱٫۷ MB
Kon.La.Kop.Fah.Ep09.mkv - ۳۷۴٫۳ MB
Kon.La.Kop.Fah.Ep10.mkv - ۳۷۲٫۸ MB
Kon.La.Kop.Fah.Ep11.mkv - ۳۶۴٫۵ MB
Kon.La.Kop.Fah.Ep12.mkv - ۳۷۴٫۸ MB
Kon.La.Kop.Fah.Ep13.mkv - ۳۷۳٫۵ MB
دانلود زیرنویس سریال
قسمت اول پارت 1.2، قسمت دوم پارت 1.2 وقسمت سوم پارت 1.2
قسمت چهارم پارت 1.2 وقسمت پنجم پارت 1.2
قسمت دهم ،یازدهم ،دوازدهم وقسمت اخر
زیرنویس نسخه ی دو پارت قسمت های دهم تا سیزدهم
لطفا خواهشا وموکدا از همین لینک ها برای باز نشر زیرنویس استفاده کنید تا تعداد دانلودها باعث قوت قلب مترجمین ودوستان عزیز بشه
تیم ترجمه وزمان بندی
تداعی عزیز آمیکو گلی ومون شاین طنینsadigh وMOTKA
در اول سریال شاهد خشم برادر بزرگ هارین یعنی هاریت بودیم که نشون میده وقتی عصبانی باشی چشمت رو بر روی هر چی حقیقته میبندی ، لوکیشن های سریال و نوع فیلبمبرداری خوب بود ولی چیزیکه بیننده رو قدری اذیت میکنه کیفیت متوسطه ولی بازم داستان اینقد جذاب و گیراست که خیلی تو ذوق بیننده نمیزنه، داستان از مرگ هارین شروع میشه و برادر بزرگ با دیدن فقط عکس ی دختر که معلوم نیست چه نسبتی با برادرش داره قضاوت نابجا میکنه و تصمیم عجولانه میگیره، خشم هاریت در سریال واقعا رئال بود در برخی صحنه ها ری اکشن بازیگر زن قدری ضعیف بود مثلا سکانسهای داد و فریاد، ولی بعد از چند قسمت شخصیت سوریا به پختگی میرسه و کارگردان سرو سامونی به کاراکتر میده، نکته بارز داستان در اینه که بیننده رو هر قسمت منتظر این میذاره که هویت واقعی سوریا فاش بشه و شخصیت مرد به اشتباهش پی ببره و این حقیقت در قسمت 10 برملا میشه ، واکنش هاریت بعد کشف هویت سوریا بیننده رو امیدوار یک عشق جذاب میکنه، در قسمت های 12 تا 13 داستان قدری یک نواخت میشه و جدال هاریت و سوریا بر سر انتقام از سانسانی در این قسمت ها دیده میشه ولی در قسمت 14 در سکانسی که هاریت ،سوریا رو میبینه که از مطب مامایی بیرون میاد قدری جذابیت به داستان تزریق میشه، درقسمت های اخر التماس هاریت از سوریا برای برگشتش به جزیره ایی که توش محبوس بوده ولی این بار نه به عنون یک زندانی بلکه به عنوان خانوم اون جزیره
سریال تایلندی انحراف از بهشت Sawan Biang 2008
بازیگران:
خلاصه داستان:
توجه کنید! چهار قسمت به هم چسبیدس هر قسمت هم کمتر از ۲ ساعت!
*حجمِ زیادِ سریال به همین دلیل می باشد*
کیفیت 360
کیفیت 480
کیفیت 540
کیفیت 720
زیرنویس فارسی سریال
زیرنویس سریال تکمیل شد
با تشکر ویژه از دوستمون تداعی جان که سر وقت وحوصله همچین کار تمیزی ارائه داد .
تداعی جان صادقانه ازت تشکر میکنم
لطفا حتما حتما از این لینک برای نشر زیرنویس استفاده کنید که یه دلگرمی برای این مترجم تازه کارمون به حساب بیاد
این هم خلاصه ی دیگر این سریال از خود تداعی گلی
دانلود سریال تایلندی دریای اتش The Fire Series: Talay Fai 2016
با کیفیت متوسط و زیرنویس فارسی
زیرنویس تمام قسمت های سریالبا فرمت اس ار تی کامل شد
عنوان: دریای اتش | شعله اقیانوس | Sea of Fire | Ocean Flame
عنوان تایلندی: ทะเลไฟ | Talay Fa
ژانر:درام|اکشن|عاشقانه
تعداد قسمت ها: 16
روزهای پخش: دوشنه ها و سه شنبه ها
شبکه پخش: Channel 7
تاریخ انتشار: 16 می 2016 تا 5 جولای 2016
رمان نویس: نارا
تولید کننده: Thongchai Prasongsanthi
کارگردان: Neung Chatwan Satsawatkalun
نویسنده: Panatee
کمپانی: Pordeecom
میانگین ریتینگ: 9.4
فصل دوم:Fai Ruk Game Rorn
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
بازیگران :
Mick Tongraya as Techin / Te
Cat Stephany Auernig as Pasika / Pan
خلاصه ی داستان
Talay.fai.e01.20160516.mkv - 327.3 MB
Talay.fai.e02.20160517.mkv - 398.3 MB
Talay.fai.e03.20160523.mkv - 396.5 MB
Talay.fai.e04.20160524.mkv - 391.0 MB
Talay.fai.e05.20160530.mkv - 387.1 MB
Talay.fai.e06.20160531.mkv - 391.7 MB
Talay.fai.e07.20160606.mkv - 389.8 MB
Talay.fai.e08.20160607.mkv - 388.8 MB
Talay.fai.e09.20160613.mkv - 387.7 MB
Talay.fai.e10.20160614.mkv - 389.2 MB
Talay.fai.e11.20160620.mkv - 388.4 MB
Talay.fai.e12.20160621.mkv - 390.7 MB
Talay.fai.e13.20160627.mkv - 386.8 MB
Talay.fai.e14.20160628.mkv - 387.6 MB
Talay.fai.e15.20160704.mkv - 386.5 MB
Talay.fai.e16.end.20160705.mkv - 395.9 MB
دانلود زیرنویس سریال
اگه مشکلی بود اعلام کنیددرست کنم لطفا حتما از همین لینک ها برای سایت هاتون استفاده کنید
با تچکر
با ما وتیم ترجمه ی نقد کره در پروژه های بعدی همراه باشید
قسمت های هفدهم،هجدهم،نوزدهم وبیستم سریال اضافه شده
عنوان: بازی شیطان و بازی عشق | Game Rai Game Rak
عنوان تایلندی: เกมร้ายเกมรัก
ژانر:درام|عاشقانه
تعداد قسمت ها :21
تاریخ انتشار :28 اکتبر 2011 تا 11 دسامبر 2011
روزهای پخش: جمعه شنبه یکشنبه
شبکه پخش: Channel 3
مدت زمان هر قسمت: 1ساعت و 55 دقیقه
کارگردان: Ampai Jitmaingong
تولید کننده: Lakorn Thai
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
خلاصه داستان :
هانا: سالها پیش تو روستای یه جزیره پسر ماهیگیری به اسم سایچون تنها زندگی میکرد یه روز تو ساحل بدن نیمه جون دختری رو پیدا میکنه و به اتفاق مردم جزیره کمکش میکنن و از مرگ نجاتش میدن ، دختره وقتی به هوش میاد فراموشی میگیره و سایچون اسمش رو میذاره نانگ فاح به معنی فرشته، نانگ فاح مدام خرابکاری میکنه و برای سایچون دردرسر میتراشه اینقد که خرابکاری میکنه که سایچون عاشقش میشه زمان ازدواجش جادوگر جزیره بهش میگه این یه ازدواج نحسه و دست آخر یکی تون کشته میشین، مدتی میگذره و کس و کار نانگ فاح سر میرسن و سایچون رو یه دل سیر کتک میزنن و بهش شلیک میکنن،نانگ فاح فکر میکنه شوهرش مرده ،
نانگ فاح رو از سایچون جدا میکنن سالها میگذره فاح لادا که بعد مرگ پدر و مادرش تمامی ثروتشون به اون میرسه با دسیسه خواهرش پرای تبدیل به یه کارمند ساده میشه و خودش از این قضایا بی خبره، مردی خوشتیپ و ثروتمند به اسم چارلی وارد بانکوک میشه و یه روز فاح لادا رو میبینه و به سمتش میرهو میگه تو نیمه گمشده منی ، پرای که میخواد چارلی رو مال خودش کنه گذشته فاح لادا رو برای چارلی رو میکنه و میگه اون یه باز ازدواج کرده،ولی آیا برای چارلی مهمه که کسی که عاشقش شده قبلا ازدواج کرده؟.
زیرنویس سریال تا قسمت شانزده درپوشه ی زیر
زیرنویس قسمت های هفدهم تا بیستم سریال
با تشکر از مهدیس گل برای ترجمه وزمان بندی سخت سریال
سلام .سانازی زحمت خلاصه برای دو سریال همسر دوست داشتنی و دریای اتش رو کشید .گفتم باشماها شریک بشم شاید تو تصمیم گیریتون بیشتر کمک کنه
عنوان : قدرت خورشید | Raeng Tawan
عنوان تایلندی : แรงตะวัน
همچنین شناخته شده به عنوان : The Sunrsquo;s Power | The Burning Sun
اطلاعات بیشتر : mydramalist
ژانر : درام | عاشقانه
تعداد قسمت ها : ۱۴
تاریخ انتشار : ۱۵ ژانویه ۲۰۱۶ تا ۳ آگوست ۲۰۱۶
روزهای پخش : چهارشنبه | پنجشنبه
شبکه پخش : Channel 3
مدت زمان هر قسمت : ۱ساعت و ۵۰ دقیقه
کارگردان : Sarasawadee Wongsompetch
نویسنده : Sakchai Kiatpunyaopart
محصول کشور : تایلند
زبان : تایلندی
زیرنویس فارسی : ندارد
بازیگران
Aum Atichart Chumnanon as Suriyane
Chippy Sirin Preedeeyanon as Tantawan
Pachara Chirathivat as Wisut
Aom Sucharat Manaying as Pensiri
Deaw Suriyon Aroonwattanakul as Nat
Pitta Na Pattalung as Rujira
خلاصه داستان :
سوریوان مردی سخت کوش و صاحب ثروت که تصمیم داره عدالت رو برای قتل خواهر بزرگترش اجرا کنه
تانتاوان هم دختری که در خارج از کشور تایلند درس خونده و آرزوش اینه که طراح لباس بشه تا بتونه با برادر بزرگ ترش رقابت کنه
حالا برادر این خانم متهم به قتل همسرش که میشه خواهر سوریوان متهم و سوریوان هم معتقد که ی توطئه ای این وسط که اون میخواد سرپوش بذاره رو کار شیطانی ای که انجامش داده
سلام اول ازهمه خلاصه ی قبلیم رو میذارم با من همراه باشید
****
سوریان یه املاک دار باهوش وقدرتمنده که امپراطوریش روی تمام منطقه سایه انداخته. اون ومردهاش میتونن همه چیز رو کنترل کنن .جوری که به چشم غیر بومی های منطقه. سوریان وگروهش بیشتر به یه باند مافیا که حتی پلیس وشهردار رو زیرسطله دارن شبیهن تا یه املاک دار ساده
داستان از قتل ناجوانمردانه ی خواهر سوریان شروع میشه سوری زن مهربونیه که به خاطر قمارهای همسرش به قتل رسیده سوریان با شنیدن اخرین فریاد های ازته دل سوری دچار سوءتفاهم میشه و کمر به قتل همسرسوری یعنی پی نوب میبنده اما داستان به همین سادگی نیست با حضور تان تاوان یا کیت همه چیز تغیر میکنه
سوریان قیم قانونی خواهرزاده اش پیت میشه وکیت که عمه ی پیت به حساب میاد تا دندان مسلح میشه که نذاره برادر زاده ی بیمارش زیردست ملعونی به اسم سوریان بزرگ بشه
سوریان وکیت شونه به شونه ی هم جلو میرن تا هرکدوم به هدفشون برسن سوریان میخواد پیت رو کنار خودش نگه داره تا پی نوب رو به چنگ بیاره وکیت فقط میخواد پیت رو نجات بده
تو این بین اونقدر درگیری فیزیکی وکلامی بینشون صورت میگیره که بیینده مدام ازخودش میپرسه ایا واقعا قراره این دو نفر زوج اصلی داستان بشن ؟
سوریان از تمام قدرتش استفاده میکنه تا پوزه ی کیت رو به خاک بماله وکیت با محبت هاش سعی میکنه همچنان پیت رو کنار خودش نگه داره
ودقیقا ازهمینجاست که سوریان میفهمه حضور پیت بدون کیت امکان پذیر نیست
پس اینبار ازتمام قدرتش استفاده کنه که خواهر وپسر پی نوب روپیش خودش نگه داره تا بالاخره بفهمه کی باعث مرگ خواهر عزیزش شده
***
داستان شاید تو قسمت های اولیه پرازخشونت کلامی وفیزیکی باشه اما به مرور جلا پیدا میکنه وقتی تب وتاب اولیه ی دوشخصیت اصلی میخوابه ومجبور میشن درکنار هم زیریه سقف زندگی کنن کم کم بهم اطمینان پیدا میکنن
ودراخر وقتی پرده از راز زندگی سراسر دردناک سوریان برداشته میشه وکیت تازه میفهمه این شیر به ظاهر خشمگین بیشه زار درکنار اینکه قدرتمند وباهوش ونفوذناپذیره چه زندگی دردناکی پشت سر گذاشته تا به اینجا برسه به نظرش میاد که سوریان اونقدرها هم ادم بدی نیست خیلی وقتها بامعرفته ودل مهربونی داره حتی میشه تک به تک رفتارش رو درک کرد اما سوریان اونقدر سختی کشیده که به سختی به کسی اعتماد میکنه ومحبت اطرافیانش رو قبول میکنه
وبالاخره در پس این به ظاهر باند مافیای قدرتمند درواقع یه کلونی عظیم از افراد معمولی و گاها مهربون وشاید هم خنگ وجود داره که درکنار هم وتنها به خاطر سوریان این امپراطوری رو پا برجا نگه داشتن
شما در طول این سریال قراره فراز ونشیب زندگی مرد خشن وخشمگینی رو ببینید که با حضور تان تاوان وپیت به مرور زخم هاش رو فراموش میکنه وبه ادم متعادل ومهربون تری بدل میشه با وجود اینکه براش خیلی دشواره اما سعی میکنه دل پیت کوچولو رو که تنها بازمانده ی خواهر ناجوانمردشه بدست بیاره وهمین باعث میشه دل به دل کیت ومشاوره هاش بده
وقتی محبت های زیرپوستی وقدم های کیت رو میبینه کم کم کیت و حرکاتش براش جالب میشه ودل بهش میده
****
خب تا به این جا نقد ونظری بود که قبلا نوشته بودم اما میرم سراغ نقد اصلیم از اینجا به بعد با من همراه باشید
فیلمنامه ی سریال
به ندرت پیش میاد که فیلمنامه ی سریال رو تو یه بخش جدا مورد بررسی قرار بدم اما سریالهایی که برام مفهومی بیشتر ازبقیه داشته باشن سعی میکنم تک به تک نکات مثبت نویسندگی رو بشمارم
اول شخصیت پردازی نویسنده
شخصیت پردازی نویسنده بی نقص بود مثلا اینکه ما بگیم یه مردی مثل سوریان املاک دار باهوشیه برای درک بیننده کافی نیست نویسنده باید مدام نشونه بده تا بییننده ایمان بیاره که این مرد باهوشه سوریان دقیقا همین طور بود کافی بود از یه چیزی نخ بگیره دیگه تموم بود چنان قشنگ یه دستی میزد یا تا ته قضیه میرفت که اصلا لازم نبود بادیگارهاش حرفی بزنن .وقتی کمر به کاری میست تا ته میرفت قاطع بودنش محکم بودنش مشکلات کودکیش نویسنده تک به تک برای هرکدوم از این خصلت ها وقت گذاشته بود وجالب تر اینکه برخلاف کره ای ها که همه چی رو یادشون میره نویسنده هیچ وقت یادش نمیرفت این ادم مشکل داشته یا فلان موقع فلان ایده رو مطرح کرده یه خط ممتد با ریتم خوب وعالی
لجاجت های یه پسر بچه ی بزرگسال که اگر چه تو همه ی امور بهترینه اما وقتی پای روابط واحساسات به میون میاد از یه بچه هم بچه تره وتازه باید یاد بگیره که چه جوری رفتار وصحبت کنه
وشخصیت مقابل این ادم .یکیه درست مثل خودش تان تاوان قده لجبازه .قوی وباهوش نویسنده یه شخصیت ساخته دقیقا با همون ویژگی های سوریان به انضمام نکته هایی که نقطه ضعف های سوریان به حساب میاد
تان تاوان شاده محکم ومهربونه .کافیه دلش برای یه نفر بسوزه تا همه کار براش بکنه قد ولجبازه درست مثل سوریان از اون دخترها نیست که به محض مقابله با توهین وتحقیر وحمله های فیزیکی سوریان عقب بکشه یا یه گوشه بشینه وگریه کنه تان تاوان قویه شاید قوی تر از سوریان چرا که دراخرسوریان مثل یه موم تو دستهای تان تاوان تغیر شکل میده تان تاوان این بچه ی لجوج سراپا قدرت رو از نو میسازه بزرگش میکنه ووقتی مرد میشه میوه اش رو میچینه جالب بود که این تربیت تان تاوان اونقدر زیبا جواب میده که از سوریان یه مرد وارسته میسازه
تان تاوان پا به پای سوریان درکنار تمام دیوونه بازی هاش جلو میره اگر سوریان بلندش میکنه وتو دریاچه میندازه وبهش میگه تا صبح اینجا میمونی. تان تاوان هم کم نمیاره وتا دم صبح وتا مرز بیهوشی تو اب میمونه
اگر سوریان دست وپاش رو تو حیاط میبنده وبه نوعی توبیخش میکنه تان تاوان هم کوتاه نمیاد وحتی بعد از بازشدن دست وپاش همون جور دراز کشیده رو چمن ها میمونه تااعتراض خودش رو به گوش سوریان برسونه
وحالا فکر میکنید این دختر مقاوم وسرسخت کی کم میاره واشک هاش جاری میشه وقتی که میبینه سوریان. یه اژدهای دو سر ِبیچاره وضعیفه که تو اوهام خودش به سر میبره .مردی با اون قدرت تموم نشدنی که از هیچی نمیترسه ویه سره تو دل خطر میره به خاطر کودکی سختی که داشته زار میزنه واشک میریزه
چقدر این سکانس قشنگ پرداخت شده بود نویسنده به خوبی این سکانس وحواشی اون رو مبنای تغیر خلق وخوی هردو طرف قرار میده تا جایی که هردو به فکر تغییر روششون میوفتن تا بتونن مسالمت امیز درکنار همدیگه زندگی کنن
نویسنده با ظرافت نشون داد که کیت علاوه بر اینکه تو اون تشنج های متناوب پیت رو با سوریان اشتی داد بلکه باعث شد سوریان از اون پوسته ی سخت وغیر قابل نفوذش بیرون بیاد درست مثل یه بچه که کم کم تان تاوان بهش یاد میده که لبخند بزنه اعتماد کنه شادی کنه زندگی کنه وبه دیگران عشق بورزه درست عین یه مادر سوریان رو پرورش میده واز دل اون مرد خشن یه مرد مهربون وفهمیده وباهوش بیرون میاره کسی که دیگه ذره ای از عقده های کودکیش درش یافت نمیشه
هدفهمندبودن داستان
نویسنده انگار یه برنامه ی بزرگ رو طراحی کرده با یه شیب ملایم کاراکترها رو با بیننده اشنا میکنه جنگ هاشون رو نشون میده رزم ها ونبردهاشون بعد کم کم شروع به اشنا کردن کاراکترها با هم میکنه سعی میکنه اون ها رو با هم همسو کنه .حالا این هم سو شدن شخصیت ها رو گاها با مشکلاتیه که برسرشون میاد یا صحبت ها ودغدغه هاشون نشون میده ودراخر سعی میکنه کاراکترها رو با هم مچ کنه .
نویسنده درپایان برنامه ای میچینه که نشون بده حالا بعد از ماه ها وماه ها نزدیکی ودوستی وعشق ومحبت اگر تان تاوان پیت که از سوریان یه مرد متعهد ووارسته ساختن بی هوا ترکش کنن چه بلایی به سر سوریان میاد
چقدر این قسمت ها کارشده بود نویسنده شعله های خشم یه مرد قوی رو تک به تک نشون میده از طرد کردن تان تاوان تا خشونتش با اهالی مزرعه حتی تیر ترکشش به اسب دوستداشتنی پدرش هم اصابت میکنه خدایا این مرد قیام کرده تمام خشمش رو سر بقیه خالی کنه اما کم کم اروم میشه وسکوت میکنه تا به وقتش حرف بزنه
یا تو نیمه ی دوم وسوم سریال مخصوصا قسمت های هفت وهشت تا قبل از شوک اواسط قسمت دوازده که ناپ کشته میشه با خودم فکر میکردم نویسنده چه برنامه ای داره کیت وسوریان وپیت دارن مثل یه زنجیر محکم درهم گره میخورن اگر ناپ بیاد قطعا پیت پیش ناپ برمیگرده واین زنجیره از هم باز میشه که جلوه ی کار از دست میره چرا که انگار پیت باید باشه که کیت وسوریان رو کنار هم نگه داره
با خودم گفتم خب نویسنده: صبر میکنم ببینم چه میکنی قراره من وبا خودت کجا ببری قراره پیت رو جدا کنی تا سوریان وکیت بی حضور پیت کنار هم باشن؟ یا قراره پیت تا به اخر پسر این دو نفر باقی بمونه والحق هم که خیلی خوب از این ایده استفاده کرد
وجالب تر اینکه نویسنده نه تنها به رشد شخصیت سوریان میپردازه بلکه به رشد شخصیتی پیت وتاوان هم میپردازه به هرکدوم زمان میده تا شخصیتشون رو نشون بدن ودرادامه رشد این شخصیت رو به تصویر میکشه
اینکه اون بچه ی مریض احوال چه جوری با تربیت سوریان میتونه به فرد قوی تری تبدیل بشه جوری که وقتی میخوره زمین خودش به خودش کمک میکنه وسرپا میشه .
یا حسودی کردن ها وانحصار طلبی های ومحبت بیش ازحد ومخرب تاوان رو باز میکنه وجالب تر پلتیک نویسنده است که دقیقا نشون میده سوریان چقدر خوب میتونه تو این شرایط رابطه رو مدیریت میکنه
مثلا جایی نشون میده که تان تاوان با وجود اینکه خودش باعث نزدیکی پیت وسوریان شده اما در انتها به رابطه ی صمیمی بینشون حسودی میکنهوگوشه ای ایستاده وبه خنده های این دو نفر نگاه میکنه پیت دست سوریان رو میگیره تا باهاش بره تان تاوان همچنان ایستاده که سوریان با درک حسادت نه ی تاوان همونجور که با یه دست پیت رو سوار گرده اش میکنه با دست دیگه اش دست تاوان رو میگیره وبا خودشون همراه میکنه شاید حتی تو ظاهر این تیکه رو به یاد هم نداشته باشید اما با دوباره دیدن سریال متوجهش میشید . واقعا نکته های ریز وزیبایی تو داستان داشت که هرلحظه اش رو برای من زیباتر میکرد وسریال رو درحد یه سریال روانشناسی عالی بالا میبرد
طنز داستان
این سریال با اینکه تم انتقامی وخشن داره اما جالبه که خیلی هم برای من خنده دار بود یعنی ظاهر سوریان با حرکاتش برای من یه نفر پراز فان وسرگرمی بود
برترین سکانس طنز هم قسمتی بود که کیت برای سوریان نقشه میچینه وپیت رو با سوریان تنها میذاره سوریان برای اینکه اشک بچه بند بیاد باهاش بچگونه حرف میزنه بی خبر از اینکه کیت وپرستار ودوتا از بادیگارهاش دارن میشنون وای این تیکه اش عالی بود مخصوصا که سر زمان بندیش بودم وتصور کارهای سوریان برام بیش ازحدفان بود جوری که ترجمه رو کنار گذاشتم واین تیکه رو چند باره رویو کردم وجالب تر استفاده ی دوباره ی نویسنده از این ایده است
که سوریان به یه جایی میرسه که خودش این مدلی صحبت میکنه وکیت رو دست میندازه
یا قسمت هایی که سوریان با اون کلاه خرسی شکل روی سرش حرکات تان تاوان رو میدید وحرص میخورد وبراش عجیب بود چطور پیت با هرکسی راحت اخت میشه اما خودش باید کلی دردسر بکشه تا پیت یک کلام باهاش حرف بزنه وازش نترسه واقعا خیلی از قسمت های سریال یه لبخند بزرگ وگنده روی صورتم میشست
ودرنهایت مقدمه چینی برای یک پایان متعادل
با اینکه بازهم هندی بازی واغراق زیاد داشت اما پایان این سریال رو خیلی دوست داشتم .تاثیر خیلی قشنگی روم داشت بعضی از سریالها بعد ازتموم شدنشون افسردگی میگیرم یا ناراحت میشم اما این سریال رو با یه لبخند بزرگ تموم کردم کمتر سریالی هست که اینقدر مرتب وشسته رفته تموم بشه
مرحبا به نویسنده
اما بازی بازیگرها
Athichart Chumnanon
این بازیگر درنقش سوریان یه شخصیت تازه خلق کرده بود یکی که هرچی داشت مال خودش بود شاید نویسنده براش نوشته بود اما بازیگر خودش این رو افریده بود به نظرم این یکی از حسن های بی نهایت عالی بازی این اقاست
سوریان یه تیپ جدید ساخته بود اون نیم بوت ها وکمربند چرم کج ایستادنش .مدل عذرخواهیش فکر کردنش همه اش درنوع خودش یه سبک خاص بود حتی نوع نگاهش که وقتی داشت حرف میزد مستقیم به مخاطب نگاه نمیکرد و تنها بعد از رفتن تان تاوانه که به جای خالیش لبخند میزنه که ریشه در بچگی شخصیت ونوع ارتباط برقرار کردنش با افراد داره جالبه در اخر سریال نویسنده هوشمندانه این روش رو تغیر میده نگاه سوریان دیگه فرار نمیکنه مستقیم تو چشمهای تان تاوان خیره میشه وازش میخواد که مثل بقیه ترکش نکنه وتنهاش نذاره چرا که حالا بعد از این فراز و نشیب های فرواون تاوان وپیت عملا خونواده ی سوریان به حساب میان
برترین سکانس غمناک سریال به واسطه ی بازی زیبای این اقا
(شاید هم باید اسمش رو بذارم مظلومانه ترین حالت سوریان )
اونهایی که دیدن قاعدتا یادشونه قسمتی که پیت گم شده بود همه میدونستن پیت کجاست وسوریان بدبخت داشت یه تنه دنبالش میگشت وبدترین حالتش وقتی بود که با کلی امید میون حوضچه ی اب به امید اینکه پیت رو بالاخره پیدا کرده رفت اما وقتی فهمید پیت نیست واشتباه گرفته حس عجز ودرد رو به خوبی به بیننده منتقل کرد در نهایت هم خالی شدن اون سطل بزرگ اب هم مظلوم بودن سوریان وبه درد اوردن دل مخاطب رو صد برابر کرد
اکشن واکت سوریان رو هم تو قسمت جنگ ودرگیری ها دوست داشتم اگر سریال حرکات اکشن خوبی داشته باشه همیشه لذت میبرم مثل حرکات پارکور هیلر یا چرخش شمشیر فرمانده تو سریال ایمان اینها رو یادتونه؟ اگر یادتون نیست یه دور دیگه بهشون یه نگاهی بندازید اکشن سوریان هم یه چیزی تو همین مایحتوا بود
وبازیگر نقش کیتخیلی شخصیت پردازی بی نظیری داشت زنی مقاوم وجنگجو که برای هدفش تا اخر ایستادگی میکنه از اون طرف زنی درد کشیده است که خودش رو وفادار به سوری خواهر سوریان میدونه ودلش نمیاد برادر زاده اش رو زیردست سوریان ول کنه وتو قسمت های اول شدیدا به خاطر این حسن نیت ازطرف سوریان ازار میبینه تو قسمت های عاشقانه خیلی خوب با سوریان مچ میشد با اینکه زیاد بازیگر زیبایی نبود اما بازیش رو خیلی دوست داشتم اون لبخند بازش به سوریان وقتی سرکارش میذاشت یا وقتی نگران سوریان ومشکلاتش میشد
درکنار این فیلمنامه ی قوی وبازی بازیگرها یه نکته ی جذاب دیگه هم هست که اگه نگم تو گلوم میبینه
فضاسازی سریال
اخ چی بگم ازفضای سریال خونه ی سوریان یه دژ روستایی زیبا بود که هرتیکه اش برام هیجان انگیز بود ودرکنار همه ی اینها اون الاچیق زیبا کنار دریا
کارگردان خیلی خوب با فضا بازی کرده بود قسمت های اول سریال فضای دریا رو دامی برای دست درازی سوریان به تاوان میچینه وتو قسمت های روشن وشیرین داستان خلوت شبها وعاشقانه های سوریان وتاوان رو با هجم همین دریا والاچیق شیرین میکنه
واقعا یکی از دلایلی که پروپاقرص خواهان دیدن سریالهای تایلندی هستم این فضا سازی زیبا وروح نوازشونه
دراخر برای سکانس برتر سریال .
تمام صحنه هایی که سوریان خالصانه واز ته دل با تاوان درد ودل میکنه رو انتخاب میکنم قسمت عذرخواهیش یا قسمت قهر کردنش با تاوان اینکه همیشه میگفت از دست تاوان عصبانی نیست
تمامشون عالی بود پراز درد وبه شدت لطیف واشک اور مثل سکانسی که میدونست تاوان داره بهش دروغ میگه وداره ترکش میکنه اما باز هم بهش اجازه میده بره
خب دیگه هرچی تعریف کردم بسه بریم سر نقاط ضعف
اول ومهمتر از همه زوج دوم سریال .برخلاف باقی سریالهای تایلندی که زوج دوم رو دوست داشتم وسرنوشتشون برام جالب بود نمیدونم چرا اصلا نتونستم با این زوج ارتباط بگیرم شاید به خاطر بازیگر نقش ویسوت یا به خاطر کل کل های چیپ ودسته پایینشون با اینکه وجودشون صد درصد برای داستان لازم بود اما زوج شدنشون وپستی وبلندی های عاشقانه اشون دست کم برای من یه نفر باب میل نبود وعملا نصف سریال برام بیهوده وخسته کننده بود کلا بازیگرهای حاشیه ی کار تعداد زیادی بودن که زیاد میل ورغبتی برای دیدن داستان هاشون نداشتم مخصوصا داستان پدر ومان پان که مدام دنبال نوه بودن چه خون دل ها که از دست این دو نفر نخوردم هرچند که منکر این قضیه نمیشم بودن خیلی از این بازیگرها واجب بود
دوم بازهم اهنگسازی نامتاسب سریال کی میخوان یاد بگیرن که موسیقی متن ا یکی از پایه های محکم بیشتر جلوه دادن به لحظات عاشقانه است موندم البته منهای ملودی اروم پیانویی که سوریان مینواخت ویه جاهایی حس خوشی به بیننده میداد
نکته ی سومی که خیلی ها ممکنه روش دست بذارن خشونت داستانه
اگر کسی ویدیوهای سریال رو دیده باشه ممکنه با خودش بگه این همه خشونت برای چیه وتو ذوقش بزنه قاعدتا کسی دلش نمیخواد روانی بازی های یه مرد نیمه دیوانه رو با یه زن ببینه اما به نظر من یه نفر همه چیز حل شده بود وتمام کارهای سوریان به نحوی عکس العمل هایی طبیعی درمقابل حرکات تان تاوان بود از این جهت با سریال هماهنگ شدم
یه مقدار هم کشته شدن خونواده ی سوریان ومشکلاتش بیش ازحد پیچ دار بود اما هرجوری حساب میکنم که اگر قرار بود این قسمت ها نباشه نویسنده چه جوری میخواست داستانش رو تکمیل شده پیش ببره چیزی به ذهنم نمیرسه فقط میتونم بگم من راضی نبودم وگرنه نویسنده چاره ای به جز این نوع نگارش نداشت
ودراخر هم باز اکشن های بیخود وبکش بکش وبزن بزن کاش تایلندی ها این تیکه رو کلا از سریالهاشون حذف میکردن
خب از اینکه تا به اخر همراهم بودید ممنونم نقد طولانی وبلندی بود که فقط از روی اردات قلبی ای که به سریال داشتم نوشتم
دراخر به این سریال نمره ی 9.5 رو میدم
اگر سریال تایلندی میبینید اگر به سریالهایی نیمه روانشناسی علاقه دارید اگر از اکشن وبکش بکش تایلندی ها فراری نیست واگر به دنبال یه سریال هدفمند وکار شده با بازیگرانی بی نهایت عالی میگردید این سریال رو حتما حتما تواولین فرصت تماشا کنید
سوریان یه املاک دار باهوش وقدرتمنده که امپراطوریش روی تمام منطقه سایه انداخته. اون ومردهاش میتونن همه چیز رو کنترل کنن .جوری که به چشم غیر بومی های منطقه. سوریان وگروهش بیشتر به یه باند مافیا که حتی پلیس وشهردار رو زیرسطله دارن شبیهن تا یه املاک دار ساده
داستان از قتل ناجوانمردانه ی خواهر سوریان شروع میشه سوری زن مهربونیه که به خاطر قمارهای همسرش به قتل رسیده سوریان با شنیدن اخرین فریاد های ازته دل سوری دچار سوءتفاهم میشه و کمر به قتل همسرسوری یعنی پی نوب میبنده اما داستان به همین سادگی نیست با حضور تان تاوان یا کیت همه چیز تغیر میکنه
سوریان قیم قانونی خواهرزاده اش پیت میشه وکیت که عمه ی پیت به حساب میاد تا دندان مسلح میشه که نذاره برادر زاده ی بیمارش زیردست ملعونی به اسم سوریان بزرگ بشه
سوریان وکیت شونه به شونه ی هم جلو میرن تا هرکدوم به هدفشون برسن سوریان میخواد پیت رو کنار خودش نگه داره تا پی نوب رو به چنگ بیاره وکیت فقط میخواد پیت رو نجات بده
تو این بین اونقدر درگیری فیزیکی وتشنج بینشون صورت میگیره که بیینده مدام ازخودش میپرسه ایا واقعا قراره این دو نفر زوج اصلی داستان بشن ؟
سوریان از تمام قدرتش استفاده میکنه تا پوزه ی کیت رو به خاک بماله وکیت با محبت هاش سعی میکنه همچنان پیت رو کنار خودش نگه داره
ودقیقا ازهمینجاست که سوریان میفهمه حضور پیت بدون کیت امکان پذیر نیست
پس اینبار ازتمام قدرتش استفاده کنه که خواهر وپسر پی نوب روپیش خودش نگه داره تا بالاخره بفهمه کی باعث مرگ خواهر عزیزش شده
***
داستان شاید تو قسمت های اولیه پرازخشونت کلامی وفیزیکی باشه اما به مرور جلا پیدا میکنه وقتی تب وتاب اولیه ی دوشخصیت اصلی میخوابه ومجبور میشن درکنار هم زیریه سقف زندگی کنن کم کم بهم اطمینان پیدا میکنن
ودراخر وقتی پرده از راز زندگی سراسر دردناک سوریان برداشته میشه وکیت تازه میفهمه این شیر به ظاهر خشمگین بیشه زار درکنار اینکه قدرتمند وباهوش ونفوذناپذیره چه زندگی دردناکی پشت سر گذاشته تا به اینجا برسه به نظرش میاد که سوریان اونقدرها هم ادم بدی نیست خیلی وقتها بامعرفته ودل مهربونی داره حتی میشه تک به تک رفتارش رو درک کرد اما سوریان اونقدر سختی کشیده که به سختی به کسی اعتماد میکنه ومحبت اطرافیانش رو قبول میکنه
وبالاخره در پس این به ظاهر باند مافیای قدرتمند درواقع یه کلونی عظیم از افراد معمولی و گاها مهربون وشاید هم خنگ وجود داره که درکنار هم وتنها به خاطر سوریان این امپراطوری رو پا برجا نگه داشتن
شما در طول این سریال قراره فراز ونشیب زندگی مرد خشن وخشمگینی رو ببینید که با حضور تان تاوان وپیت به مرور زخم هاش رو فراموش میکنه وبه ادم متعادل ومهربون تری بدل میشه با وجود اینکه براش خیلی دشواره اما سعی میکنه دل پیت کوچولو رو که تنها بازمانده ی خواهر ناجوانمردشه بدست بیاره وهمین باعث میشه دل به دل کیت ومشاوره هاش بده
وقتی محبت های زیرپوستی وقدم های کیت رو میبینه کم کم کیت و حرکاتش براش جالب میشه ودل بهش میده
با اینکه قسمت های اول ممکنه برای همه جذاب نباشه ویه جورهایی با خودتو بگید این ادم روانیه .اما به نظرمن سریال از روند خیلی خوبی برخوردار بوده یعنی اگر سوریان با اون پس زمینه ی کودکی ای که داشته غیر از این برخورد میکرد عجیب بود
تا به اینجا که 9 قسمت ازش رو به صورت طوطی وار دیدم عاشقانه ی زیبایی رقم زده مخصوصا که داره قدم به قدم مشکلات سوریان وکیت رو درکنار هم نشون میده که چه جوری هرکدوم دارن میجنگن که بهم کمک کنن بعضی جاها طنز خیلی خوبی هم داره من که یه وقتهایی ترجمه وزمانبندی رو کلا بی خیال میشم ونیم ساعتی از سریال رو دوره میکنم
واقعا حیف این سریال زیبا که به خاطر نبود یه زیرنویس درست وحسابی انگلیسی این جوری مهجور باقی مونده با اینکه قسمت های بلند دو ساعته داره وزیرنویسش رو خیلی دیر به دیر اپ میکنیم اما به نظرم حتما این سریال رو تو لیست برنامه اتون بذارید
برای اطلاع از اپ شدن اخرین زیرنویس ها درکانال نقدکره عضو شوید
عنوان : گناه صورتی | Pink Sin
عوان تایلندی : ตราบาปสีชมพู | Tra Barb See Chompoo
ژانر : درام | عاشقانه
تعداد قسمت ها : ۲۴
شبکه پخش : کانال سه
مدت زمان پخش : ۴۵ دقیقه
تاریخ پخش : ۱۶ نوامبر ۲۰۱۸
روزهای پخش : دوشنبه تا جمعه
کارگردان : Sarasawadee Wongsompetch
محصول کشور : تایلند
بازیگران
Nawasch Phupantachsee/Patsakorn
Bua Nalinthip Sakulongumpai/Kangsadan
خلاصه داستان :
پات مادرش رو از دست داده، کسی که تکیه گاهش بوده، بانی مرگ اون رو پدرش میدونه، پدر پات هر کاری میکنه تا پسرش خوشحال باشه ولی غم مادر پات، اون رو یک دنده، لجباز و پرخاشگر کرده. مدتی میگذره و پات در دبیرستان با دختری آروم و مهربون به اسم کیو ، برخورد میکنه، پات با اذیت کیو سعی داره بهش نزدیک شه چون یاد نگرفته ابراز محبت کنه، کیو هم میشه عشق دوران دبیرستان پات. همه چیز در آرامشه تا اینکه پدر پات زنی رو به خونه میاره و به عنوان همسرش معرفی میکنه ، اون زن مادر کیو هستش.
پدر پات ازش میخواد کیو رو به عنوان خواهر کوچیکش درنظر بگیره ولی با جایگزین کردن زنی به جای مادرش و آوردن عشقش به منزلش به عنوان خواهر ، لجبازی و پرخاشگری اون رو شدت میده تا جایی که دست به هر کاری میزنه تا کیو رو اذیت کنه. پات با قلبی شکسته از اونجا میره تا در خارج به تحصیلاتش بپردازد.سالها میگذره ، حالا اون یه بیزینسمن موفقی شده و درصدده نشون بده چه قد کینه داره. کارهای جنون آمیز اون باعث آسیب به همه به خصوص کیو میشه.
عنوان :من میخوام یک سوپر استار باشم - I Wanna Be a Suprsquo;tar - Wannueng Jaa Pben Superstar
ژانر :رمانتیک - کمدی
شبکه :GMM One
تعداد قسمت ها :26
تاریخ پخش :Aug 3, 2015 to Oct 27, 2015
محصول :تایلند
زیرنویس :فارسی
بازیگران :
Kasetsin Puttichai
Mahapreukpong Ramita Gypso
Pakdeeprasong Virithipa
Phiangphor Sarasathapheng
خلاصه داستان :
وان نئونگ دختری که آرزوش اینه که ی ستاره بشه این درحالی که پدر و مادرش مخالف این موضوع هستن وین پاکورن هم بازیگر خیلی معروفی که بخاطر ی کلیپ شهرتشو داره از دست میده این کلیپ هم در مورد خودش با مدیر برنامه های سابقشه که توش نشون دادن که این پسر هم.ج.ن.س.گراست حالا اون بعد از پنج سال زندگی تو خارج از کشور دوباره برگشته به تایلندحالا خونه نئونگ رو خریده از اینورم وقتی برمیگرده دوس.دختر سابقش سروکلش پیدا میشه که دوباره دل این پسرو بدست بیاره حالا این وان نئونگ هم بی خانمان شده این وسط و نمیدونه کجا بره ی رومه نگار هم دنبال وین بود که این دختر جلوشو میگیره و وین هم که کار این دخترو میبینه میگه بخاطر اینکارش ازت اجاره نمیگیره حالا وین میخواد به نئونگ کمک کنه که شاید یروزی بشه اون ی ستاره بشه
سریال تایلندی انحراف از بهشت Sawan Biang 2008
خلاصه داستان:
انحراف از بهشت
سلام با نقد وبررسی روند سریال تایلندی انحراف از بهشت درخدمتتونم همراهم باشید
قبلا خلاصه اش رو سوری خانم وتداعی جان گذاشتن اما برای خالی نبودن عریضه
کاوی پسر لاابالی ومایه دار ونیمه فاسدیه که لیلا خاطرخواه چند سالشه اما کاوی با بی رحمانه ترین کلماتش اون رو میرونه تا جایی که سالها بعد این کینه تبدیل به عقده میشه و لی لا به همسری پدرکاوی درمیاد کاوی دیوانه وار به درو دیوار میزنه تا جلوی این ازدواج رو بگیره اما وقتی لی لا وبدترازاون پدر کاوی کارشونو پیش میبرن کاوی به خون خواهی وجود این زن پلید بلند میشه ونفرتش تنها دامن یک نفررو میگیره نارین خواهر لی لا
بالاخره ترجمه ی این سریال هم بدست تداعی عزیز تموم شد واقعا که خدا قوت داشت سریال چهار پارت پنج شش ساعته بود وتداعی جان به خوبی ازپسش براومد اما بریم سرداستان
سریالهای تایلندی شاید مثل خیلی از سریالهای مدرن حرف زیادی برای گفتن نداشته باشن اما خیلی دوست داشتم نقد وبررسی این سریال رو داشته باشم چرا که شاید تو ظاهر یه سریال انتقامی قدیمی تایلندی به نظر بیاد اما بحث ونظرات راجع به روند سریال وشخصیت ها زمین تا اسمون با هم تفاوت داره
سریال دقیقا همون جوری که به چهار پارت مختلف تقسیم شده به چهار بخش مختلف هم تبدیل میشه پارت اول تماما پایه گذار نفرت کاوی ازخونواده ی لی لا ونارینه .کاوی ای که از نظر من تو این قسمت ها صد درصد حق باهاشه .با اینکه این پسر باهوش ولاقید وتلخ زبون تمام چیزهایی که میگه حقیقته اما اونقدر بد بیان میکنه که بازهم هیچ کس هیچ وقعی به جز زدن های کاوی نمیده مخصوصا پدرش که شاید تو وهله ی اول مرد خوبی به نظر بیاد اما کم کم هرچی سریال جلوتر میره متوجه میشیم این مرد چقدر درحق پسرش کوتاهی کرده وحالا هم با این ازدواج تیر خلاص رو به سمت پسرش شلیک کرده ازدواج با دختری همسن پسرش اون هم دختری که تا پنج سال پیش اویزون پسرش بوده وعاشق این زن شدن بدترین ظلم درحق کاویه پس منه بیننده کاملا کاوی رو علارغم تمام تلخی هاش درک میکنم اینکه کاوی کوه اتشفشان خامویشه که ذره ذره دارم نشونه های فوران فوریش رو میبینم اینکه کاوی مطمئنه لی لا وخونواده اش فقط به خاطر پول وارد زندگیشون شدن که جالبه درست هم هست وبدتر از همه اینکه تنها کس کاوی یعنی پدرش همه جوره دلباخته ی لی لا شده وناجوانمردانه کاوی رو به خاطر ری اکشن های طبیعیش درمقابل اعضای خونواده ی لی لا مخصوصا نارین شماتت میکنه کار بیخ پیدا میکنه تا جایی که پدر کاوی بهش لقب حرومزاده میده . اما کاوی از تک و تا نمیوفته از همون اول هم میدونه لی لا عاشق پدرش نیست جالبه که این مسئله مثل روز برای بیننده وکاوی روشنه وپدر کاوی بازهم به حماقتش ادامه میده
سریال پایا پای جلو میره گاهی کاوی میتازه وگاهی لی لیا وتو این بین نارین به سنگ زیرین اسیاب بدل میشه چرا که نارین عملا چشم بسته خواهرشو ساپورت میکنه و رودرروی کاوی ایستاده .داستان هرچی جلوتر میره رابطه ی نارین وکاوی تنگاتنگ تر میشه خودم به عنوان بیننده حس میکنم کمک های خیلی کوچیک نارین وپرده پوشی خطاهای کاوی اولین جرقه ها برای جذب کاویه مخصوصا که نارین علارغم تمام امتناعش گاهی اوقات وشاید اندک شمار بازهم به حرف کاوی گوش میده که گه گاهی حتی کاوی رو شوک زده میکنه نارین شخصیت مقاوم ومحکمی داره . تو ظاهر رو در روی قلدری های کاوی کوتاه نمیاد اگه کاوی یه دونه میگه نارین دوتا جواب میده حتی وقتی میبینه کاوی تو سنگ اندازی هاش موفق نیست بهش پوزخند میزنه ودقیقا از همینجاست که مقدمه چینی نویسنده به ثمر میشینه وما بایه اخطار شدید به سراغ پارت دوم میریم .لی لا با نمایشی فریبکارانه پدر وپسر رو به جون هم میندازه وپدر دست روی کاوی بلند میکنه گریه ی کاوی تو این قسمت ها به شکل باور نکردنی ایه ناراحت کننده است چرا که این پسر با اون پوزوخند ها وچشمهای تیز وابروهای بالا داده همیشه درحال تمسخر شرایط زندگیشه وهمین گریه اش رو غیر منتظره میکنه
اتش زیر خاکستر کاوی روشن میشه وفکر میکنید کی قراره تو این اتیش بسوزه وشعله ور بشه ؟نارین نارینی که حالا زندگیش بدجوری دستمایه ی نفرت کاوی شده .کاوی نارینو میزنه زیر بغلشو میبره
تو اون دو سه روزی که نارین با کاوی تو ویلا به سر میبره بدترین بلاها وتنش ها رو میگذرونه .چه نارین که حالا دست وپا بسته داره تاوان گناهی که نکرده رو پس میده چه کاوی که اصلا نمیدونه داره چیکار میکنه وتنهابه خاطر نفرت وحاضر جوابی های نارین تا پای تجا.وز به نارین ونگه داشتنش زیر بارون پیش میره نارین زار میزنه وکاوی پشت در بسته به خودش میپیچه از این طرف نارین رو همپایه ی خواهرش لی میدونه واز اون طرف دیگه گریه های دردناک نارین رو از پشت در میشنوه و خود خوری میکنه
ودوباره با پارت سوم که به نحوی مقدمه چینی پارت بعدیه به سراغ باقی این عشق ونفرت میریم حالا منه نوعی که تا چند قسمت اولیه صد درصد حق رو به کاوی میدادم با هرقسمت از سریال بیشتراز قبل دلم به حال نارین میسوزه هرچند این زن خود به تنهایی پایه گذار نفرت کاوی بوده اما درکل هیچ ربطی به انتقام کاوی و لی نداره وهیچ کاره است
احساسات کاوی عملا تو این قسمت ها برای بیننده عجیبه از طرفی با هرحاضر جوابی نارین کاوی واکنش نشون میده وتهدیدش میکنه وتاوان میگره واز طرف دیگه با بیماری نارین شب تا صبح دراغوشش میگیره تا نارین خوب بشه اما صبح فردا با تند خویی نارین دوباره روزاز نو وروزی از نو
اونقدر تنفر نارین از کاوی شدید وزبونش تند شده که هیچ کدوم از کارهای به ظاهر ساده ی کاوی به چشم نارین نمیاد اینکه برای عوض شدن حال وهواش اون رو با قایق به وسط اب میبره یا شب موقع خواب میبوسدش اما نارین هیچ کدوم کارهای کاوی رو نمیبینه کاوی درست مثل یه بچه ی نابالغ از طرفی بازور وقدرت نارین رو ازار میده واز طرف دیگه با محبت های زیرپوستی ای که فقط خودش قادره تشخیص بده میخواد برای نارین جبران کنه
هرچند من بازهم تو بعضی از این صحنه ها حق رو به کاوی میدادم بعضی وقتها توهین های نارین درعین مودبانه بودن شدیدا توهین امیز بود
ودراخر بعد از اینکه تمام این تب وتاب ها میخوابه و کاوی به این نتیجه میرسه که باید دست از سر نارین برداره داستان وارد سومین بخش میشه نارین حامله است .خب بیننده دراصل میدونه که از این جا به بعد داستان قراره مهیج تر بشه حالا نارین برگ برنده ای داره که کاوی با اون هوش سرشارش به طرفه العینی متوجه میشه وهمین برگ برنده این پسر بچه ی لجوج رو سرراه میاره
با اینکه سکانس های درگیری ومقاومت وزخم زبون ها تو این سریال فت وفراوونه اما درمقابل صحنه های احساسی اندک اما با بار عاطفی زیاده .که بیننده رو درگیر خودش میکنه
اول ازهمه شخصیت باهوش وزبل وتند وتیز کاویه که بازیگر بی نهایت عالی اون رو به نمایش درمیاره این پسر بچه ی بزرگسال باهوش که خیلی خوب نقطه ضعف ها رو پیدا میکنه وازشون برای راه اوردن نارین استفاده میکنه حس کاوی شاید تو ظاهر به چشم نیاد اما دقیقا تو صحنه های احساسی کمرنگ سریال داستان رو به اوج میبره مثل سکانسی که ناراحتی نارین رو تاب نمیاره وبا دربسته ی اتاق نارین مواجه میشه جالب شخصیت کاملا بی پرده ی کاویه که بی ترس ونگرانی در اتاق رو با کلید یدکی باز میکنه تا بفهمه حال نارین خوبه .اما با امتناع نارین عقب میکشه ودرنهایت فکر میکنید این مرد سر سخت برای درک حال واحوال نارین چه میکنه؟ نارین رو تو اغوش میگیره تا مطمئن بشه نارین تب نداره واوج رضایتش وقتیه که میگه خوبه تب نداری .این جمله از اون جملات ساده با عاشقانه ی قوی ایه که تو وقت خودش کاملا دلتون رو میلرزونه
یا سکانس برتر دیدن نارین بعد ازمدتها دوریه وقتی با شنیدن خبر بیماری نارین نگران ودستپاچه به دنبالش میره خونه به خونه میگرده تا پیداش کنه ودراغوشش بگیره این صحنه رو خیلی دوست داشتم چون علارغم تمام تلخی نارین ونفرتش انگار هردو برای لحظاتی تو اغوش هم اروم میگیرن حس این سکانس عالی بود مخصوصا که کاوی واقعا با تمام احساسش نارین رو دراغوش میگیره
نارین شاید تو ظاهر بازیگر خوش سیمایی به نظر نیاد اما کم کم به دل بینده میشینه شخصیت محکمش جوابهاش مقاومت تموم نشدنیش مظلومیتش وحسش درکنار کاوی
تو قسمت تجا.وز کاوی نارین عالی حس رو دراورده بود جوری که قلب هرکسی به درد میومد .وقتی که با حقیقت تلخ اینکه کاوی داره بهش تجا.وز میکنه مواجه میشه والتماس میکنه اگه من یا خواهرم اشتباه کردیم ازت معذرت میخوام کاوی
یه چیزی رو هم تو پرانتز بگم .خوبی سریالهای تایلندی اینه که دقیقا با فهموندن اصل مطلب موضوع رو کات میکنن پس زیاد نگران قسمت های ناراحت کننده وشاید ناهنجار سریال نباشید
به شخصیت های فرعی نمی پردازم که از حوصله خارجه با اینکه سریال تقریبا یک دهه پیش ساخته شده اما من برای ایده ی بکرش وروند جالب ومقدمه چینی حساب شده اش برای هرانتقام وهرسکانس احترام قائلم شاید امروزه روز با دریایی از سریالهای هم ژانر جذابتر طرفیم اما شخصا برای داستانهایی که مثل این سریال سرمدارن ارزش بیشتری قائلم .
داستان روند خوبی داشت از ابتدا تا نقطه ی اوج وتا انتها یک دست ومرتب بود جوری که درانتها من یه نفر کاوی ورفتار نارین برام هضم شده بود
به عنوان سکانس برتر قسمتی که کاوی میفهمه نارین حامله است رو انتخاب میکنم این سکانس به شدت طوفانیه یا سیر خطی ممتدپراز ادرنالین .نارین نفی میکنه اما کاوی با شاهد ومدرک مطمئنه که پدر شده فقط یه جواب ارین میخواد که سر ولکه ی عاشق دیگه ی نارین پیدا میشه وناراحتک ننده تر اینکه نارین فریاد میزنه کاوی پدر بچه ی در شکمش نیست گلدون رها شده وشکسته انگار حکایت دل شکسته ی کاویه
نکات منفی
قطعها این سریال هم مثل خیلی از سریالهای اسیای شرق پراز مشکل ونقصه مثل مقدمه چینی شاید طولانی سریال خشونت تا حدی زیاد سریال موسیقی متن نازیبا شخصیت های فرعی مخصوصا مادر نارین که خیلی خنگ بازی درمی اورد یا لی لا که میخواستم سر به تن این دختر وقیح پررو نباشه
ومهمتر از همه یه چیزی تو گلوم مونده که باید بگم خیلی دوست داشتم کاوی بدون اینکه پدر بشه عاشق نارین بشه یعنی اول بفهمه درحق این زن بد کرده برای بدست اوردن دلش بیاد وبعد بفهمه که نارین حامله است این جوری داستان بیشتر اوج میگرفت وزیباتر میشد تو تمام مدتی که کاوی برای نارین دل میسوزوند وکمکش میکرد همه اش با خودم میگفتم ای کاش نارین حامله نبود بار عاطفی داستان قشنگ تر میشد
وپایان سریال بیش از حد گل وبلبل بود اینکه لی لا متنبه بشه وبره وکاوی رو به حال خودش رها کنه زیاد خوشم نیومد اما به فکر پایان دیگه ای هم نیستم انگار که بگم همینی که هست میخواید بخواید نمیخواید نخواید خخ
اما درکل به نظرم سریال معقول ومرتبی بود که علارغم ژانر انتقامیش حرفی برای گفتن داشت به هرحال با وجود اینکه صحنه های عاشقانه ی سریال بیشتر حالت انتقامی وتهاجمی داره وبه صحنه های رمنس وملو زیاد شباهت نداره اما به سریال نمره ی 8.5 رو میدم و سریال وبه دوستداران لاکورن توصیه میکنم
خلاصه داستان:
ساناز:ناکین بالاخره عزمشو جزم میکنه و بعد از 7سال از گانوک؛دختری که عاشقشه خواستگاری میکنه اما شب عروسی اتفاق شومی میفته.
گانوک علی رغم بارندگی شدید هوا،منزل مشترکش با کین رو ترک میکنه و برمیگرده منزل خودش تا هدیه ای رو که برای کین تهیه کرده بوده با خودش بیاره .
از اونطرف پن تاوان رو داریم؛ دختر یتیم فقیری که از دار دنیا فقط یه خواهر داره و نامزدی که حالا بعد از چندسالی که خارج از کشور بوده داره برمیگرده.تاوان میره فرودگاه استقبال نامزدش ولی اونجا متوجه میشه آت، دوساله داره بهش خیانت میکنه و دختری که باهاش رابطه داره حامله هم هست.تاوان در هم شکسته از خیانت آت و تحقیرهای شدید دوست دختر تازه اش از فرودگاه بیرون میاد و چند ساعت بعد در حالی که به شدت مسته تصادف سختی میکنه.
راننده و تاوان رو به بیمارستان منتقل میکنن و ناکین از راه میرسه.میشنوه که دختری که فقط چند ساعته همسرش شده مرده و مصدوم دیگه تصادف که مست بوده و ظاهرا پریده جلوی اتومیبل گانوک ، جون به در برده.
میره به اتاق تاوان و فقط یک چیز میفهمه.اسم و فامیلی تاوان رو.
ناکین انقدر دیوانه نیست که بیفته دنبال زندگی تاوان.از اونطرف مرد صبوریه.قطعا کسی که 7سال طول کشیده از عشق خواستگاری کنه، صبوره.
پس صبر میکنه.انتظار میکشه تا سرنوشت فرصت گرفتن انتقام مرگ همسرش رو براش فراهم کنه.
و این انتظار فقط سه سال طول میکشه ..
نقدی برسریال تایلندی وعده انتقام تلخ و شیرین
در ابتدای این نقد لازم است از زحمات دوست عزیزم ساناز که این سریال را ترجمه کرد تشکر کنم. شاید سریال وعده انتقام تلخ و شیرین برای شخص من جزو سه سریال برتر تایلندی باشد که دیده ام.
سریال بر پایه یک انتقام شکل می گیرد(ژانری که ظاهرا بسیار مورد قبول مردم تایلند است و در سریال سازی زیاد استفاده می شود) دختری فقیر که پدر و مادری ندارد با تنها خواهرش زندگی می کند او برای سوپرایز کردن دوست پسرش به فرودگاه می رود اما متوجه می شود که دوست پسرش مدتهاست با زن دیگری رابطه دارد و آنها منتظر فرزندی هستند او با دلشکستگی از فرودگاه بیرون می رود و با زنی به نام گانوک تصادف می کند که آن شب اولین شب ازدواجش است . در بیمارستان پی کین شوهر عاشق و البته دیوانه گانوک که بعد از هفت سال توانسته با او ازدواج کند بعد از شنیدن خبر فوت همسرش و زنده ماندن تاوان, وقتی متوجه می شود تاوان مست بوده نفرت در دلش جوانه می زند, چون فکر می کند او یک زن مزخرف است و می گوید چرا آشغالی مانند این زن باید زنده بماند و فرشته پاکی مانند گانوک او بمیرد.
نقاط مثبت سریال :
داستان بستری انتقامی دارد و پایه کار با یک نفرت کور و غیرمنقی بسته می شود, پی کین حتی به خودش زحمت نمی دهد درباره تاوان تحقیق کند او حکمش را صادر کرده تاوان یک زن مزخرف است, کارش عیاشی است و در آن شب مذکور معلوم نبوده با کدام مرد آنقدر خورده که مست شده و همسر عزیز او را به کشتن داده , با این چهارچوب نویسنده سعی می کند تمام دیوانه بازی ها و کارهای وحشتناک پی کین را در حق تاوان موجه جلوه دهد
در سکانس هایی واقعا بیننده از پی کین لجش می گیرد, همین جا از مریم عزیز تشکر می کنم که با جملاتی که گاها در صحنه هایی به ترجمه اضافه می کرد باعث شادی و البته همراهی با بیننده می شد, چون این باور به وجود می آمد که بله واقعا پی کین دیگه داره زیاده روی می کنه.
شخصیت پردازی کار بسیار خوب و کامل بود, فکر نمی کنم دوستی در میان بینندگان این سریال باشد که عاشق مادر این خانواده نشده باشد, یک زن بزله گو و البته جدی و دقیق که همه امور را زیر نظر داشت نه به صورت خشک و سرد, او دوست تک تک فرزندانش بود و عواطف مادرانه اش آنقدر قوی بود که حتی تاوان و خواهرش و دوستشان هم از آن بهره مند می شدند, من این زن را بسیار دوست داشتم چون نماد زنده اش را هر روز در زندگیم می بینم و مادری دارم که تمام این خصوصیات را دارد بنابراین این مادر را لمس می کردم , سایر افراد هم عالی بودند , آنچه در سریال های تایلندی جالب است وجود زوج دوم و گاها سوم در کنار زوج اصلی کار است, فکر نمی کنم هیچ کس از زوج ناک و دین ناراضی باشند, نویسنده آنقدر این دو را مکمل هم نوشته بود و هر دو بازیگر آنقدر مکمل بازی کردند که من به جرات این دو را حتی از زوج پی کین و تاوان بیشتر دوست داشتم . دکتر مهربان و دوست داشتنی داستان که با آن روحیه آرام و حمایتگرش با دوست تاوان زوج شد. شاید دوستان فکر کنند زوج کردن این دو نفر زوج شدن دو انسان متفاوت بود, اما من به شخصه اعتقاد دارم آنها دو انسان مانند هم فقط در دو تیپ مختلف بودند, یکی آرام و ساکت و دیگری شلوغ و پرتحرک, اما هر دو مهربان و حمایتگربودند آنها بنابر روحیه پزشک بودن خلق شده بودند برای فداکاری کردن, حمایت کردن از انسان هایی که اطرافشان هستند و این نقطه اشتراک محکم هر دو بود.
عشق و حمایت دو خواهر نسبت به هم به زیباترین وجه نمایش داده شد. بیننده با دیدن صحنه هایی که پی کین سعی می کرد با تماس با دین, باعث آزار تاوان شود درک می کرد این خواهر در آن لحظه فقط و فقط نگران خواهرش است و او را به چشم یک رقیب برای خودش نگاه نمی کند. این روحیه حمایتگرانه را فردی مانند من که از وجود خواهری بزرگتر با چنین روحیه ای در زندگیش برخوردار است به خوبی حس می کند. در وجود تاوان فقط عشق و حمایت به دین موج می زد و این روحیه حمایتگرانه برخلاف روحیه شخصیت خواهر سریال شور عشق بود. در آنجا هم با شرایطی مانند شرایط این سریال مواجه هستیم مردی که به خاطر یک نفرت کور زندگی دو خواهر را بازیچه کرده, اما نکته بازی این دو سریال این است که در سریال وعده انتقام تاوان با حرکاتش حمایتش از خواهرش را نشان می دهد و بیننده به خوبی درک می کند اما در سریال شور عشق شخصیت زن مرتب داد و بیدا راه می اندازد که من خواهر بزرگم, من از خواهرم حمایت می کنم و چه می کنم اما انگار همش حرف و شعار است من خودم در تمام مدت آن سکانس ها مرتب در مغزم این جمله تکرار می شد, دروغگو, نمی دانم اگر بازی قوی آقای کن در آن سریال نبود چطور میشد بازی ضعیف این خانم را جمع کرد.
صحنه های کار با دقت و وسواس در کنار هم قرار گرفته بودند بنابراین داستان یک ریتم منظم داشت و اتفاقات دقیقا همانطور که باید رخ می دادند رخ می داد, بیننده دچار پرش صحنه ها نمی شد و در میان صحنه ها گم نمی شد.
داستان یک ریتم داشت , زندگی چند نفر که شاید اگه قضیه نفرت و انتقام گیری جناب پی کین خان نبود اصلا با هم اشنا نمی شدند, این نقطه قوت کار بود که بیننده فقط با یک اتفاق مواجه بود و بین انبوهی از اتفاقات و حوادثی که رخ می داد گم نمی شد(اتفاقی که در سریال بازی نفرت رخ داده بود) .
دیالوگ ها دلنشین و جذاب بودند(مجددا ممنون از ساناز عزیز برای ترجمه روان ) حتی وقتی از لحاظ علمی خنده دار بودند باز هم دلچسب بودند چون از زبان شخص مناسب بیان می شدند, مثلا در صحنه ای که پی کین با خوردن میوه های نرسیده حالش بد شده بود و خدمتکار خانه می گفت حالتش مانند ن باردار است, در مقابل تعجب مادر و دختر خانواده گفت, در ده ما این واکنش همسوی یک مرد با زن باردارش است. از لحاظ علمی این یک حرف اشتباهه اما اینجا چون از زبان یک آدم ساده و کمی مشنگ مانند خدمتکار خانه بیان شد جالب بود اما اگه مثلا آقای دکتر این حرف را می زد وحشتناک می شد. که خوشبختانه در این سریال برخلاف یکی دو سریال تایلندی(مانند بازی نفرت) چنین اتفاقی رخ نداده بود و دیالوگ ها صحیح و درست و از زبان فرد صحیح بودند.
این سریال بنیان یک خانواده محکم را خوب بیان کرد, پدر و مادری حمایتگر و عاشق فرزندانشان بدون دخالت مستقیم در زندگیشان, به واقع آنها همانطور بودند که از پدر و مادر انتظار داریم , آنها فقط مشغل روشن راه زندگی فرزندانشان بودند. خواهر و برادرهایی که حمایتگرانه همدیگر را دوست داشتند, پی کین بارها در سکانس های اول از دست زن بارگی های برادرش ناک خسته می شد اما هرگز او را ترد نمی کرد از او حمایت می کرد حتی وقتی متوجه علاقه این برادر شیطانش به دین شد به شدت ترسید , ترسید مبادا دامنه نفرت و انتقام گیری او زندگی برادر عزیزش را نابود کند. شاید عده ای از دوستان فکر کنند او با برادر دیگرش آقای دکتر بر سر عشق تاوان رقابت می کرد اما به واقع اینطور نبود او عمیقا نگران برادرش بود او را از تاوان دور می کرد حتی زمانی که کم کم خودش داشت عاشق تاوان می شد نه برای اینکه به برادرش به چشم رقیب نگاه می کرد, فقط چون برای برادرش و زندگی او نگران بود و اوج این حمایتگری را که در رفتار آقای دکتر می دیدیم که نه فقط از خانواده اش بلکه از همه اطرافیانش مراقبت می کرد. این آقای دکتر از آن مردهایی بود که می دانی وقتی به او تکیه کنی تا ابد پشتت ایستاده و رهایت نمی کند.
شخصیت های فرعی کار هم بسیار خوب کار خودشان را انجام دادند و کارشان در خدمت روند داستان بود.
نقاط منفی:
نمی دانم چرا نویسنده از آقای دکتر برای یک کاراکتر که به تاوان علاقه مند می شود استفاده کرد, چون این فرد هرگز هم دهان به علاقه اش باز نکرد و حتی وقتی دوست تاوان از او پرسید تو عاشق تاوانی؟, او جواب داد نه , و او پرسید پس عاشق کی هستی ؟, که آقای دکتر سکوت کرد و فقط یک نگاه معنی دار به این دختر انداخت. من نمی دانم چرا نویسنده ای که موضوعات را اینقدر شفاف بیان کرد این عشق را شفاف بیان نکرد
واقعا به نظرم بهتر بود نویسنده از مردان خارج این چهارچوب خانواده ایده آل برای عشاق تاوان استفاده می کرد مانند همان دوست پسر سابق تاوان و لیک .
اینکه هر مردی با دیدن این دو خواهر یک دل نه صد دل عاشق میشد یکم لوس و بی نمک بود, در سکانسی که ناک با بدبختی دین را به بار کشاند و ناگهان یک پسر خوشتیپ(هرچه فکر می کنم اسمش یادم نمیاد) از آسمان سقوط کرد و تمام شب ناک بدبخت مجبور شد اون دوتا دوست دختر وحشتناکش را تحمل کنه و دین خانم با این آقا دل داد و قلوه گرفت, مرد نگفت این دیدار اوله صاف به دین گفت کسی که بخواد دوست پسر تو باشه باید از رییست اجازه بگیره یا در مورد اون مرد ژاپنی , درباره تاوان که دیگه این لوس بازی افراطی بود و آقای پی کینم هر بار عین این وحشیا حرفای عجیب می گفت
البته وجود این مردان مرتب به ذهنیت غلط پی کین از تاوان دامن می زد و او باور می کرد حدسش درباره خراب و مزخرف بودن این زن درسته.
داستان آن خدمتکار زشت که به عشق پی کین اون همه جراحی کرده بود یکم غیر قابل باور بود باید پرداخت بهتری میشد.
زن دوست پسر سابق تاوان هم که به واقع یک موجود اضافه بود و فقط کارش این بود که چند وقت یکبار عین این هووها ظاهر بشه و چون زورش به شوهرش نمی رسه تاوان را زیر مشت و لگد بندازه, تاوانم که همش ازش می خورد(به دلم موند که یکبار یک سیلی بزنه به این زن). درسته کارهای این زنم در خدمت داستان بود اما کاش نویسنده یکم کارها و نازل شدن یکبارهاش وسط سکانس ها را منطقی تر جلوه می داد.
در پایان تماشای این سریال زیبا با ترجمه روان دوست عزیزم سانازخانم را به همه دوستان طرفدار سریال های تایلندی توصیه می کنم , چون اطمینان دارم از تماشای آن پشیمان نخواهید شد . امیدوارم لذت ببرید.
دانلود سریال تایلندی چالش عشق با زیرنویس فارسی| Loob Kom Kammathep
فصل چهارم سریال الهه های کوپید
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه ی نقد کره و تیم ترجمه ی Mamp;M SUBTITLE
زیر نویس چسبیده ی تمام قسمت های سریال قرار گرفت
عنوان : چالش عشق | Challenging of Love
عنوان تایلندی : ลูบคมกามเทพ | Loob Kom Kammathep
ژانر :عاشقانه|کمدی|اکشن
تعداد قسمت ها : ۷
شبک پخش : کانال سه
تاریخ پخش : ۳۰ آوریل ۲۰۱۷
روزهای پخش : جمعه و شنبه و یکشنبه
کارگردان : Theeratorn Siriphunvara
نویسنده : ณัชภีม
محصول کشور : تایلند
زبان : تایلندی
بازیگران :
خلاصه داستان :
دنیل یک پلیس مخفی از سازمان اینترپل در فرانسه اس، اون مامور پرونده قتل های زنجیره ایی دختراییه که در طی قرارهای ازدواج کشته شدن، در این بین تنها سرنخ دنیل شرکت کوپید هاته.اون عامل قتل های زنجیره ایی رو یکی از دختران کوپید میدونه. دنیل در پوشش یک مشتری فرانسوی به کوپید هات میره و با کارا یکی از دخترای کوپید آشنا میشه. طبق تهدید رئیس ، کارا یا باید یه یار پیدا کنه یا یه مشتری خوب برای شرکت جور کنه و کی از دنیل بهتر!!! ولی دنیل به فکر دستگیری کارا و کارا به فکر تور کردن دنیل.
کیفیت 480
دانلود زیر نویس سریال
با تشکر از مترجم سریال مونا خانمی
ازطرف خودم مون شاین و مهدیس گل ازتون تشکر می کنیم که تا به اینجا همراهمون بودید. اعضای تیم ترجمه
مهدیسسمیراپگاه مونامون شاین.
منتظر ترجمه های اتی تیم ترجمه ی نقد کره باشید
نقد وبررسی سریال تایلندی ماموریت عشق فصل اول به سوی قلبم نشانه بگیر
کاپتان پوریت سربازیه که همه چیزش رو سر وظیفه اش گذاشته وحالا با یگان پاکسازی تو مرزهای تایلند با اشرار خود مختاری که مرز رو به آشوب کشیدن درحال جنگه که سروکله ی خانم دکتر داوطلب ما پیدا میشه وازهمون ب بسم الله دل پوریت رو میبره
کار بالا میگیره تا جایی که خانم دکتر جونِ کاپتان شیفته ی ما رو نجات میده وکاپتان رسما دل وجان از دست میده و تو همین حین اشرار خانم دکتر ودوستش رو گروگان میگیرن
وکی مامور میشه مخفیانه وتو لباس مبدل نجاتش بده ؟بهله کاپتان جان برکفمون .
اما داستان به همین سادگی نیست چرا که پوریت در واپسین لحظه های اعزام به ماموریت متوجه میشه که دوست صمیمیش خاطرخواه خانم دکتره
خب تجربه ی شیرین وطولانی این سریال هم تموم شدهرچند خیلی طول کشید اما به من یه نفر بیشتر ازهمه چسبید خیلی وقت بود که دلم دنبالش بود
داستان از آشنایی با سوءتفاهم دکتر وپوریت شروع میشه کاپتان هم تا دلتون بخواد خانم دکتر رو دست میندازه اما درعین حال همه جوره هواشو داره وبه وقتش سروجان برای دفاع از مردمش میده یه جدایی کوتاه ودرنهایت یده شدن دکتر ودوستش
پوریت ماموریت پیدا میکنه که درلباس مبدل به پایگاه اشرار نفوذ کنه وخانم دکتر رو که از قضا دختر سفیره نجات بده اما غافل از اینکه اشرار به اشتباه خانم دکتر رو گرفتن وتنها دوست خانم دکتر رو میخواستن اما خانم دکتر ما که الهه واسوه ی معرفت ومحبت وصداقته حاضر نیست دوستشو تنها بذاره
پوریت با کلی جیمز باند بازی وارد پایگاه میشه وحالا نه تنها باید به فکر فرار دکتر از دست کاپیتان چاین رئیس اشرار باشه بلکه لحظه به لحظه عشقش به خانم دکتر بیشتر میشه از طرف دیگه متوجه علاقه ی متقابل چاین به دکتر هم میشه وبالاخره دکتررو فراری میده
شاید به جرات بگم این قسمت وقسمت بعدی یکی از شیرین ترین عاشقانه های محافظی بوده که تا حالا دیدم اونقدر عاشقانه اش شیرین وعسل بود که تمام مدت با نیش باز به فداکاری های پوریت ونگاه عاشقانه اش به دکتر نگاه میکردم
دیگه هرکی نقدهام رو خونده باشه میدونه که دل وجونم رو برای دیدن رمنس های محافظی میدم ایمان شکارچی برده مثال های اندک شمارش هستن
داستان جلوتر میره وعاشقانه ی دکترو کاپتان به شدت پا میگیره و این درحالیه که پورت فکر میکنه خانم دکتر جی اف دوست صمیمیشه اما دلش که این حرفها حالیش نیست ولحظه به لحظه بیشتر از قبل برای خانم دکتر فداکاری میکنه
براش سرپناه میسازه پاهاشو موقع خستگی وفرار ماساژ میده موجبات راحتی سفرشو فراهم میکنه وهمه جوره هوای خانم دکتر رو داره واونقدر تو این میون حرفهای شیرین به خانم دکتر میزنه که خانم دکتر یه دل نه صد دل عاشقش میشه
فکر کنید قمقمه آبش رو به دکتر میده وخودش نمیخوره وقتی دکتر میپرسه میگه من میتونم تشنگی رو تحمل کنم اما تشنگی خانم دکتر رو نمیتونم
اما درست بعد از چند قسمت شیرین پوریت به خاطر رفاقتش کناره میگیره غافل از اینکه خانم دکتر اصلا بی اف نداره
دو قسمتی کش وقوس ونازخانم دکتر وناز کشیدن شیرین پوریت و حرفهای عاقلانه ودلپذیریش رو میبنیم تا بالاخره سروکله ی کاپتان چاین پیدا میشه که به دنبال دلش درپی خانم دکتر اومده تا از دست یکی دیگه از اشرار نجاتش بده
میخوام اول برم سر بازیگرها
ویر در نقش کاپتان پوریت :
به نظرم با اینکه بازیگرهای تایلندی زیبای خاصی ندارن اما ویر یکی از بهترین های این صنعته مردی که با بند بند وجودش تمام حس هاش رو به بیننده منتقل میکنه .کارکتر پوریت رو خیلی دوست داشتم
مردی مسئولیت پذیر ،با جذبه قابل اعتماد حرفه ای وبی نهایت عاشق وبا مرام
وجالب تر بازی بازیگر بود که تک به تک این صفات رو با میمیک صورت واکتش به بیننده منتقل میکرد که من به جز جی سونگ بازیگری رو به یاد نمیارم که تو زمان خشم اینقدرخوب تنها با چشمهاش این عصبانیت رو منتقل کنه
عشق مهربونی ،خشم .وفاداری ،همه چیز این کارکتر عالی بود واقعا که تمام سریال یه طرف بازی این بازیگر هم یه طرف
بازیگر زن
خب عملا با اینکه ریزه میزه بود وهرجا لازم میشد کاپتان خانم دکتر رو میزد زیر بغلشو وبا خودش میبرد اما نمیدونم چرا دوستش نداشتم ولی شوربختانه اینقدر حس کاپتان نسبت به دکتر زیبا دراومده بود که از دیدن تمام سکانس های عاشقانه ونیمه عاشقانه ی سریال لذت بردم به قول آمیکوی شیرین سخت حتی اگه جای این خانم دکتر یه سوسک مونث هم بود ویر بلد بود چه جوری عاشقش بشه
وسومین بازیگر کاپتان چاین چه رادمردی چه بازیگری واقعا با وجود ظاهر ساده وموهای کوتاهش خیلی خوب تونست پا به پای کاپتان جلو بره
یکی از نکات مثبت سریال نوع تدوین واهنگسازی به نسبت خوب سریال بود واقعا که این تایلندی ها هرچی میگذره بهتر وبیشتر پیشرفت میکنن
تو میون تمام اون اکشنها وجلوه های ویژه تایلندی باید بگم این یکی از سریالهای بسیار مرتبی بود که تو این مدت دیدم با موسیقی متن زیبایی که قشنگ سکانس های عاشقانه رو دلپذیر میکرد
سریال کاملا تم جنگ وحماسی داره دشواری های کشور تایلند وسربازانش اما این نکته رو هم بگم کارگردان کاملا از این ایده ها برای عاشقانه استفاده کرده وشما قرار نیست تنها با یه مشت یونفرم پوش خشک وسخت گیر همراه باشید
که درمورد زوج دوم هم صادقه وخیلی سریال رو جالب میکنه
طنز خیلی شیرین وبامزه ای داشت از یگان پاکسازی کاپتان پوریت که به خاطر عشقش به خانم دکتر دستش مینداختن وپوریت تنبهیشون میکرد تا خود پوریت وای که چقدر من سر این سکانس ها میخندیدم
سکانسهای طنز
دوتا سکانس داشت فکر کنم هیچ وقت یادم نره یکیش قسمتی بود که پورت تو نقش مبدل قراره خانم دکتر رو برای اب تنی ببره دکتر میگه کاپتان دور نرو کاپتان همونجا میمونه دکتر میگه چرا نمیرید من اب تنی کنم ؟میگه خانم دکتر راضی کردنتون سخته ها خودتون گفتید بمونم
تیکه ی بعدی هم مورچه گازتون گرفته ی گروهبانه که بعد از نفس دهان به دهان خانم دکتر به پوریت، نقل مجلس یگان پاکسازی میشه
سکانس های برتر
همین اول کاری بگم به نظر من تمام قسمت های کاپتان ودکتر شیرین بودن نمیدونم چرا اینقدر این شیرین بودنشون برام جذاب بود شاید به خاطر تمام اکشن های انتقامی ای بود که قبل از این سریال دیدم ودیدن این سریال مثل یه زنگ تفریح ملس برام بود به هرحال اگه بخوام به اختصار بگم
اول سکانس شمردن یک تا صد خانم دکتر بود اینکه کاپتان قول داد به صد نرسیده بیاد وخانم دکتر رو پیدا کنه
دوم کیس یکی مونده به آخر سریال :فکرشو کنید کاپتان مسئول محافظت از دکتر شده درحالی که مثلا با دکتر قهرن یه شبانه روز پرکشاکش میگذره تا وقتی که موهای خانم دکتر به پلاک زنجیر پوریت گره میخوره وسبب خیر میشه
گفتم از ایده های جنگی استفاده کردن پلاک کاپتان یه نمونه اشه
نکات منفی
اول ازهه کش دادن قهر وناز خانم دکتر یه جاهایی میخواستم با همین چهار تا انگشتی که خدا داده با پشت دست بزنم تو دهنش پرخون بشه خخخخ
شاید بتونم به اکشن زیاد سریال اشاره کنم اما اگه بخوایم درست حساب کنیم جزو نکات منفی به حساب نمیاد روند سریال بوده
نیم ساعت اول سریال ممکنه حوصله سر بر باشه که اون هم عملا مقدمه چینی برای اشنایی بیننده با چهار شخصیت مهم سری های ماموریت عشقه
ودر اخر یه فانتزی داشتم
یه گلوله بود که ابتدای سریال قلب کاپتان رو خراش میده ودکتر از سینه اش درمیاره ونجاتش میده خانم دکتر این گلوله رو نگه میداره وبه وقتش به پوریت میده .حالا بماند که وقتی این گلوله رو کف دست پوریت میذاره وبهش میگه جریان این گلوله چیه کاپتان چقدر ازخود بی خود میشه اما خیلی دوست داشتم اخر داستان گلوله رو کنار پلاک کاپتان تو گردنش ببینم خیلی فانتزی قشنگی میشد
به هرحال به عنوان یه سریال فان وشیرین وکاملا مرتب صددر صد به همه لاکورنی ها وحتی کی درامرزها توصیه اش میکنم . این فصل سری اول ازچهارگانه ی ماموریت عشق وبه نوعی بینان گذاره این سیزن هاست ،پس نگران نباشید به راحتی میتونید با سریال همراه بشید
تواین سریال برخلاف بقیه ی تایلندی ها خبری از ازار واذیت خانم دکتر نیست ومثل یه زنگ تفریح پراز ویتامین حالتونو جا میاره
****
خلاصه داستان:
این سریال از جمله سریال های تایلندی محبوب منه.فضای سریال و سبکش کلاسیکه.
داستان درباره دختر یتیمی به اسم هاتایرات هست که خاله و شوهر خاله اش بزرگش کردند.یه دخترخاله و یه پسر خاله هم داره که به ترتیب زوج های فرعی سریال رو تشکیل میدن و هر کدوم ماجرای عشقی جداگانه ای دارند.خوبی این سریال اینه که فقط روی زوج اصلی تمرکز نکرده و همه ی کاراکتر ها رو واضح نشون داده.این دختر یتیم ما اصلا مثل سیندرلای غربی منتظر شوهر و اینا نیست.یه دختر خیلی قوی که زخم هاش رو به خوبی قایم میکنه و حتی کوچکترین ناراحتی هاشو به کسی بروز نمیده حتی دخترخاله و پسرخاله ای که باهاشون کلی صمیمیه.از شخصیت یایا توی این فیلم خیلی خوشم اومد اما یه جاهایی هم که اجازه میداد بهش زور بگند رو اعصاب بود
البته کاملا مشخصه کی بهش زور میگفت یه دختر فامیل جیغ جیغو به اسم سانگ و اون ننه ی عفریته اش که دنبال تور کردن پسر نقش اول داستان یعنی آناوات(جیمز یا پی نانگ) هستن.تا اینجا یه داستان عادی و نرمال به نظر میرسه یه دختر فقیر و یه پسر پولدار و کسایی که نمیزارن بهم برسن نه؟ولی کااااااااااااملا در اشتباهید.اینجا از این آبدوغ خیار بازیا نداریم!هاتایرات و پی نانگ از بچگی باهم مشکل داشتند.چون یه دختر فقیر بود پی نانگ از هر فرصتی استفاده میکرد که اذیتش کنه و سربه سرش بزاره.و در جایی هم حتی بهش میگه:من به هرچیزی که میخوام میرسم و همیشه برنده میشم!
این جمله مثل یه خار توی قلب هاتایرات میشینه و تا وقتی هم بزرگ میشه همیشه یادش میمونه که این پسر واقعا همه چیز رو به بازی میگیره و توجهی به احساسات آدمها نداره!حالا چند سال گذشته و همه بزرگ شدند و پی نانگ از فرانسه برگشته.یه تمدار آینده دار که همه از بازگشتش خوشحالند به جز هاتایرات!اون تصویری که ازش توی ذهنش داره اونقدر ناراحت کننده هست که تمام تلاششو میکنه که مهمونی رو بپیچونه که با پی نانگ رو در رو نشه!از هر دیداری سر باز میزنه ولی در آخر توی یه مهمونی که با یکی از دوست هاش رفته با پی نانگ رو به رو میشه.هرچند پی نانگ اونو نمیشناسه ولی هاتایرات کاملا یادشه و اونو توی مجلس رقص ضایع میکنه و باهاش نمیرقصه!این مسئله باعث عصبانیت پی نانگ میشه ولی از اونجایی که هاتایرات از دستش در رفته نمیدونه اون دختر کیه ولی مطمئنه که گیرش میاره و حسابی حالشو میگیره!از اون طرف هاتایرات معلم خصوصی یه دختر معلوله(نانگ یینگ) که از قضا یه داداش بزرگتر(خون چای) داره که یک دل نه صد دل عاشق هاتایرات میشه!هرچند بعد طی اتفاقاتی متوجه میشه که عشق واقعیش دختر خاله ی هاتایراته.یه پسر دیگه هم هست که از دبیرستان عاشق هاتایراته ولی خب از مریضی رنج میبره و هاتایرات هم خیلی وقت پیش جوابش کرده و یک عدد مادر فولاد زره داره که چون فکر میکنه بیماری بچه اش بخاطر هاتایراته دیدنش رو منع کرده و حتی به دخترش که دوست هاتایراته اجازه نمیده هاتایرات رو ببینه و کلا از خانواده هاتایرات متنفره اونم درحالیکه دخترش عاشق پسرخاله هاتایراته!هرچند از بس پول دوسته تا میفهمه اینا خرپولن سریع اجازه میده دخترش با پسرخاله هاتایرات قرار بزاره ولی خب قشنگ در طول داستان پدر همه رو درآورد ولی آخرش رضایت داد.همه این پسرها که عاشق هاتایرات هستند همدیگه رو میشناسن ولی اون پسرمریضه دوست صمیمی پی نانگه!
و وقتی میبینه دوستش عاشق هاتایراته ولی عشقشو رد کرده تصمیم میگیره که حال هاتایرات رو بیشتر بگیره و وقتی دوستش بر اثر بیماری میمیره تازه بدتر با هاتایرات میجنگه.ایراد کار اونجاست که چون تازه از خارج برگشته طبیعتا نمیتونه تشخیص بده کی راست میگه کی دروغ!در واقع نمیدونه کی دوسته کی دشمن و همین مسئله باعث میشه که حرفهای دیگران مخصوصا اون سانگ و ننه ی گودزیلاش که بخاطر حسادتی که به محبوبیت هاتایرات دارن مدام راجع بهش بد میگن و اونو یه دختر فاسد و پسرباز به پی نانگ معرفی میکنند و این قضیه باعث میشه که اون فکر کنه هاتایرات دوستشو اغفال کرده و از قصد اونو عاشق خودش کرده که بازیش بده و حالا رفیقش مریض شده و همه چی تقصیر هاتایراته!این سانگ و ننه اش تاثیر زیادی توی روند داستان دارند من نمیفهمم چرا کسی جلو اینا رو نمیگیره!چپ و راست اظهار نظر میکنند و باعث بوجود اومدن چالش های زیادی برای هاتایرات میشند.ماجرا از اونجا جالب میشه که نانگ یینگ (همون شاگرد هاتایرات) مجبوره بره پیش پدرش زندگی کنه و اینو نمیخواد چون رابطه جابی باهم ندارن و اصرار میکنه که پیش داداشش بمونه و از اونجایی که داداشش باید برای کار مدتی بره آمریکا کسی نیست که مراقبش باشه پس اونو خونه ی پی نانگ میزاره و طبیعتا از اینجا به بعد هاتایرات مجبوره بخاطر درس دادن به شاگردش اونجا بره و با پی نانگ سر و کله بزنه!این مسافرت رفتن خون چای باعث میشه که از دخترخاله هاتایرات یعنی فا بخواد که هرازگاهی راجع به هاتایرات براش نامه بنویسه و این قضیه به مرور باعث میشه که فا از خون چای خوشش بیاد و این قضیه اونو دچار عذاب وجدان میکنه چون میدونه که خون چای اونو دوست نداره و هاتایرات رو دوست داره و چون هاتایرات باهاش مهربونه فکر میکنه اون هم خون چای رو دوست داره و یه جور حس خیانت بهش دست میده و احساس گناه میکنه اما از یه طرف هم عاشق خون چای شده البته در نهایت از هاتایرات میپرسه و مطمئن میشه که هاتایرات دوستش نداره پس خیالش راحت میشه و اگرچه اولاش خون چای بی میله ولی وقتی خوب فکر میکنه میبینه کسی که واقعا عاشقشه و توی ناراحتی هاش باهاش بوده فا هستش البته این وسط اتفاقات زیادی میوفته ولی بخاطر اینکه همه ی ماجرا رو لو نداده باشم به نکته های مهم اکتفا میکنم
از یه طرف دیگه پسرخاله ی هاتایرات عاشق پی نی خواهر همون پسر مریضه اس و اینا مثل رومئو و ژولیت نمیتونن همو ببینن.البته نی دختر خیلی مظلوم و تو سری خوریه و بخاطر مادر زبلی که داره نمیتونه بپیچونتش و ماده همه اش دنبال اینه که مثل بقیه دخترا دخترش به پی نانگ نزدیک بشه و حال سانگ و ننه اش رو بگیره (گیس و گیس کشی این دوتا مادر واقعا جذابه از دستش ندید این وحشی بازیاشونو من چندبار گذاشتم از اول دیدم) و این مادر اونقدر خوب نقش این غشی هارو بازی میکنه که دختر بیچاره از ترس اینکه مبادا مادرش دوباره حالش بد شه رابطه اش رو به کل قطع میکنه و پا رو دلش میزاره!هرچند بعد کلی مکافات بهم میرسن ولی واقعا نی دختر بیچاره ای بود و حتی مجبور بود برای دیدن پسر مورد علاقه اش به دروغ بگه که داره میره پی نانگ رو میبینه البته پی نانگ هم بچه ی پایه ای بود جای قرار این دوتا رو جور میکرد.ولی ضدحال بازیاشو واسه هاتایرات نگه میداشت هی حال این بیجاره رو میگرفت البته هاتایرات هم خوب تلافی میکرد.
و بعععععععله برسیم به زوج اصلی داستان!زوج اصلی همیشه خدا در حال زدن تو سرو کله ی همدیگه بودند!از بچگی تاحالا!هر دو مغرور و لجباز.هاتایرات فکر میکنه که پی نانگ دنبال بازیچه قرار دادن آدمهاست و دلش میخواد توی همه چی برنده باشه وهمه چی رو به دست بیاره.البته پی نانگ هم در تایید کردن این تصور بی تقصیر نیست و با کارهایی که میکنه عملا نشون میده که یه پسر بی منطقه که دلش میخواد همه چی رو داشته باشه حتی آدم هارو!حتی توی بعضی قسمت ها هاتایرات رو مجبور میکنه که باهاش بره بیرون یا به زور ببوستش یا هرکاری به نحوی به هاتایرات بفهمونه که رییس کیه!اما این کارهاش باعث دردسرهای بیشتری برای هاتایرات میشه.چون توی اون زمان دختر ها محدودیت بیشتری داشتن(نه که حالا ندارن؟)و خیلی سریع پشت سرشون حرف درست میشه!مخصوصا دختر خوشگلی مثل هاتایرات که اتفاقا کلی خواستگار داره و البته کلی دشمن(سقط شن الهی)
این قضیه بیرون رفتن زوری باعث میشه که هاتایرات بدنام بشه، چون شب هم بارون میشه و ماشینشون توی راه گیر میکنه پس این 2تا لجباز مجبور میشن یه شب رو کنار هم بگذرونن. البته بخاطر اینه که اون پسر مریضه از خونه رفته میخواد برای اخرین بار هاتایرات رو ببینه واسه همین پی نانگ زوری هاتایرات رو میبره و هرچند بخاطر دیر رسیدن پسره نمیتونه ببینتش و توی بیمارستان میمیره و از فردای اون روز زندگی هاتایرات سیاه میشه!پدر پی نانگ (که مرد فرهیخته ایه و از خداشه که هاتایرات عروسش بشه) از خدا خواسته میگه این دوتا باید باهم نامزد شن که حرف ها تموم شه!البته در ظاهر اظهار تاسف میکنه و با پسرش دعوا میکنه که چرا دختر مردم بی اجازه بردی شب بیرون ولی در عین حال از خداشم بود که یه همچین چیزی پیش بیاد که این دوتا رو یجور بهم بچسبونه!یه مستخدم باحالی هم داشت که اون هم بی تاثیر نبود هی میرفت میومد میگفت آقا!چقدر این دوتا بهم میان و چرا زنش نمیدی و فلان و از این حرفا(من خیلی دوسش داشتم)خلاصه پی نانگ هم عذاب وجدان میگیره و صادقانه بخاطر جبران میخواد با هاتایرات ازدواج کنه.ولی خب هاتایرات قبول نمیکنه و بخاطر غرورش بعد از کلی جنگ و دعوا به پی نانگ میفهمونه که دوستش نداره و اصلا نمیخواد باهاش ازدواج کنه.حالا جالبه که کم کم این دو نفر متوج احساساتی بهم میشن ولی خب نادیده اش میگیرند.درواقع پی نانگ میتونست زودتر اعتراف کنه ولی ازاونجایی که لجباز و مغروره ترجیح میداد بیشتر بجنگه از احساساتش بگه!درواقع این دونفر بیشتر بخاطر سوتفاهم ها باهم جنگ داشتن که اگه واقعا رک و راست حرف دلشون رو میزدن اینقدر من پشت صفحه جززززجیگر نمیزدم.
این پی نانگ دل شکسته هم بعد از اینکه متوجه میشه همه چی بی فایده اس و اینا ترجیح میده که بره خودشو گم و گور کنه و به مشروب رو بیاره و از این سوسول بازیای بچه پولدار گونه!پسرخاله هاتایرات هم که اوضاع این دوتا رو مدتهاست زیر نظر داره تصمیم میگیره پا پیش بزاره و به پی نانگ میفهمونه که هاتایرات دوستت داره و ما با نقشه یه کار میکنیم که این بهت اعتراف کنه!خلاصه با یه تصادف صحنه سازی شده و کولی بازی به هاتایرات میفهمونن که این پی نانگ دیگه نمیتونه راه بره و افسرده اس و میخواد خودشو بکشه و صورتش توی تصادف سوخته و از این حرفها به بزرگترها هم میفهمونن که این یه نقشه اس که اوناهم جلوی هاتایرات سوتی ندن!از اون طرف هم سانگ که شب قبلش با یه قاچاقچی خوابیده بوده و فکر میکرده طرف بچه پولداره تا میفهمه پی نانگ تصادف کرده خودشو به بیمارستان میرسونه (خوش اشتها بود همه رو باهم میخواست) و وقتی میبینه هم صورتش اسیب دیده و هم فلجه تصمیم میگیره بیخیال شه ولی باز سر و کله اش توی خونه پیدا میشه و تا هاتایرات رو میبینه شروع میکنه به بحث کردن که من از تو پولدار تر و بهترم و کلی دعوا و وقتی پی نانگ طرف هاتایرات رو میگیره بیشتر آتیش میگیره و میگه که حالا که منو دوست نداری پس لیاقتت همینه چون حالا تو فلج و زشتی پس به هاتایرات بیشتر میای و باهم زوج بهتری هستید و جفتتون ترحم برانگیزید!و بععععععععله وقتی کامل حرفهاشو زد پی نانگ از رو ویلچر بلند میشه و قشنگ فکش میاد پایین از تعجب و باز از رو نمیره و شروع میکنه به چرت و پرت گفتن که مخ پی نانگ رو بزنه و هاتایرات هم که میبینه از احساساتش سو استفاده شده ول میکنه میره و پی نانگ با دوچرخه دنبال ماشین هاتایرات میره.راننده هم نامردی نکرد با سرعت حونی میرفت که این به هاتایرات برسه!خلاصه بعد کلی بحث پی نانگ احساسات واقعیشو میگه و جدی جدی ازش خواستگاری میکنه.اون صحنه غروب آفتاب و حلقه ی نامزدی که قبلا باطل شده بود واقعا قلب آدم رو گرم میکرد.صحنه ی مسافرت رفتن و اون قسمتش که پی نانگ برای هاتایرات لباس خریده بود و سانگ از حسادت داشت منفجر میشد یکی از صحنه های مورد علاقه ی من بود.اونجا خیلی راحت میشد نگاه عاشقانه ی پی نانگ به هاتایرات رو دید هرچند هیچکدوم متوجهش نبودند!توی داستان همه ی کاراکترها میتونن درسهای زیادی به آدم بدن و یه چیزی که توی همه اشون مشترکه "پیش داوری یا قضاوت" درباره ی افراده!که توی این سریال به خوبی نمایانه!افراد کاملا اشتباه همدیگه رو قضاوت میکنن و دچار سوتفاهم میشن اولش فکر میکردم فقط پی نانگ و هاتایرات دچارش هستن ولی نه!این مسئله ایکه برای همه ی زوجهای قصه پیش اومد!درواقع توی دنیای واقعی هم خیلی شاهدش هستیم و همین باعث شد من حس نزدیک تری به داستان داشته باشم چون خیلی از سریال هایی که میبینم بخاطر فضاهای متفاوت شاید از نزدیک باهاش مواجه نشده باشم ولی لج و لجبازی های این زوج و ماجراهاشون چیزیه که همیشه در طول زندگی برای خودمون یا اطرافیانمون پیش میاد.این سریال فضای قشنگ و کلاسیکی داره و همینطور لباس های خانمانه و شاید کمی فانتزی.بازیگرها همه خوش چهره هستن و تقریبا بیشترشون رو توی سریال های دیگه دیدم کاربلدن و نقششون رو تونستن توی سریال به صورت خوب و قابل قبولی بازی کنند.سریال به خوبی جمع شده و هیچ جاییشو لازم نیست بزنید جلو به موقع شروع شد و به موقع تموم شد.از جمله سریال های تایلندیه خوش ساختیه که اگرچه نسبتا قدیمیه ولی از یه سری از این سریال جدیدا خیلی بهتره.در کل اگر دلتون برای کل کل عشاق و گیس و گیس کشی و غرور و لجبازی تنگ شده باشه و به سریال های تایلندی علاقه مند باشید این سریال رو بهتون پیشنهاد میکنم.این اولین نقد من و یکی از سریال های مورد علاقمه و بهتون پیشنهاد میدم اگه از ژانرش خوشتون میاد حتما ببینید.
فنسی دی یک دختر روستایی با استانداردهایی بالاتر، بسیار بالاتر از محل تولدشه.پدرش شکاربانی بوده که عاشق یک ارباب زاده میشه و این عشق علی رغم مخالفت شدید خانواده دختر منجر به ازدواج و تولد فنسی میشه.مادر فنسی اما خیلی زود فوت میکنه و مرگ او در جوانی باعث عذاب وجدان دائم پدره اونقدر که برای دخترش آرزویی نداره جز ازدواجی سعادتمندانه و این سعادت رو البته در ثروت و امکاناتی میدونه که خودش در وقت ازدواج نداشته و در حق همسر مرحومش کوتاهی کرده.بنابراین هرکاری میکنه تا فنسی مثل مادرش ازدواج نکنه!!!نتیجه اینه که فنسی بسیار از حد استانداردهای روستاشون بالاتره.تحصیل کرده و معلمه و با اینکه پدرش همچنان فقیره اما هرکار تونسته کرده تا فنسی دختری نازپرده و ظریف تربیت بشه و شایسته ورود به سطح اجتماعی بالاتری نسبت به اونچه در اون به دنیا اومده باشه.بیماری پدر اما، فنسی رو برمیگردونه به خونه.به جایی که به نظر پدر کوچکتر از اونه خواستگار شایسته ای برای فنسی درش پیدا بشه اما در عین ناباوری سه تن خواستگار فنسی میشن و داستان جریان جالب و بانمکی پیدا میکنه..نمیدونم تا چه حد با ادبیات انگلیسی آشنا هستید و اینکه اصلا آیا آثار نویسندگانی مثل توماس هاردی یا جین آستن یا دیکنز یا خواهران برونته رو خوندید یا نه.اگر آشنایی ای با ادبیات این بخش از جهان ندارید پس براتون جالب خواهد بود اگر بگم که عشق تا چه حد در این خطه سرد و منطقی، ظریف و زیبا و شریف توصیف میشه و تا چه اندازه روابط عاشقانه دقیق و منطقی به تصویر کشیده میشن.جالبتر از اون فیلمها و سریالهایی هستن که انگلیسی ها و تاکید میکنم خود انگلیسی ها از متون ادبیشون میسازن.بسیار به کتابهاشون پایبندن و باعث لذت تماشاگر میشن.از طرفی آثار عاشقانه شون فضایی آروم و مثبت و خالی از استرس و هیاهو داره و روح رو به آرامش دعوت میکنه. حتی اگر داستانشون زاویه ای تلخ داشته باشه مثل جین ایر یا هیولایی داشته باشه مثل هیت کلیف یا یک تراژدی تمام عیار باشه مثل داستان دو شهر ، در هر حال فضا آروم و تا حد زیادی قابل پیشبینه.این هیجان نادانسته ها نیست که شما رو با داستان همراه میکنه بلکه سادگی و قابل لمس بودن اتفاقاته که باعث همذات پنداری و همراهی تماشاگر یا خواننده میشه.از سویی تعقل روایت و سنگینی گفتگوها و طنز فاخر این آثار هم قابل چشمپوشی نیست.فیلم " زیر درخت سبز " ، از روی یکی از آثار توماس هاردی ساخته شده و به دلیل نداشتن ترجمه فارسی (حداقل من پیدا نکردم) ترجمه شده.شخصا عاشق عاشقانه های انگلیسی هستم و خواستم شما رو هم در صورت تمایل در این لذت سهیم کنم.امیدوارم که ببینید و لذت ببرید.در ضمن چنانچه این فیلم دیده بشه و مورد استقبال قرار بگیره به تدریج سعی میکنم فیلم ها و سریالهای دیگه ای از این دست رو هم به شما دوستان معرفی کنم.امیدوارم ببینید و لذت ببرید.موفق باشید.
ازطرف خودم مون شاین وتیم ترجمه ی نقد کره از همگیتون تشکر میکنیم که ما رو درتهیه ی زیرنویس این سریال بسیار زیبا همراهی کردید
امیدوارم دقیقا مثل من وبچه ها از دیدنش لذت برده باشید وتجربه ی ساعات خوشی رو داشته باشید
ممنون از دوستان خیلی خوبم
لونای عزیز .مسیح خانمی .زهره خانمی خواهر های گلم پولک وپردیس و صدیق عزیز که تو کار زمان بندی به من کمک کرد ودراخر ساناز جان که زحمت ترجمه ی متن عربی هشت قسمت اخر رو به عهده داشت
با ما وتیم ترجمه ی نقد کره در پروژه های بعدی همراه باشید
این هم یه نمونه از زحمات شبانه روز من وساناز
عنوان فارسی : بازی احساسات | بازی عشق
"به نام خداوندی که در این نزدیکیست "
سلام من شقایق هستم و میخوام اولین نقدم رو با یک سریال عالی تایلندی در ژانر عشق در مقابل نفرت شروع کنم. نمیتونم اسم انتقامی روش بزارم اما این چالشی که چطور نفرت آروم آروم به یه عشق عمیق تبدیل میشه، میتونه برای علاقه مندان به ژانر انتقامی هم جذاب. "بازی عشق"، تصویری از جدال بین عشق و نفرته و مارو یاد ضرب المثل "از محبت خار ها گل می شود" میندازه و از اون جایی که بر خلاف بیشتر سریال های تایلندی خبری از صحنه ها و اکشن های هندی وار نیست به دوستداران سریال های کره ای هم پیشنهاد میکنم این عاشقانه ی زیبارو از دست ندن.
خلاصه
"ناک" دختر و نوه یکی یکدونه ی خانوده ثروتمنده "موان" به خاطر محبت و توجه زیادی که از اطرافیانش گرفته؛ به یک دخترخود خواه و لوس تبدیل شده و طاقت هیچگونه نا ملایمتی و مخالفتی رو نداره. حالا اون بعد از دوازده سال تحصیل در خارج از کشور ، با شوق و ذوق روز سالگرد ازدواج مادر (وی) و پدرش (وات) به تایلند برمیگرده تا خانواده دوست داشنیش رو غافلگیر کنه اما با برگه ی طلاق اون ها مواجه میشه و خبر ازدواج دوباره ی پدرش با دختر جوانی به اسم کای، تمام ذوق بازگشت به دوران خوش گذشته رو در دلش کور میکنه. ناک به هیچ عنوان نمیخواد این شکست رو بپذیره و از هیچ تلاشی برای بیرون انداختن "کای" از زندگی پدرش چشم پوشی نیمکنه. از طرفی "نای" که از بچگی تو خونه ی خانواده ی موان بزرگ شده و به چشم ناک چیزی جز یک پسر بچه ی یتیم غاصب نیست، حالا به مردی مستقل و موفق تبدیل شده که قصد دخالت تو نقشه های به ظاهر هوشمندانه ی ناک رو داره و نفرت اون رو دو چندان می کنه، اما وی و وات که میدونن نای تنها فردیه که میتونه دختر سرکششون رو رام کنه از نای می خوان تا دوباره با اونها زندگی کنه و ناک مخالفتش رو با آزار و اذیت نای نشون میده و نهایتاً جنگی آغاز میشه، جنگی نرم و زیرکانه بین عشق و نفرت.
این یه خلاصه ی کوتاهی بود که خودم نوشتم چون تو سایت هایی که سریال رو برای دانلود گذاشتن خلاصشون به نظرم زیاد جالب نیست و آدم رو از اصل موضوع گمراه میکنه، امیدوارم برای دوستانی که نمی خوان قبل از دیدن سریال نقد کامل رو بخونن این خلاصه مفید باشه. اول بگم که کاپلش خیلی خیلی به هم میان و دوستداشتنی هستن. اگر دنبال یه مرد سوپرمن، عاشق و غیرتی هستین که مو لای درز کاراش نمیره و یه دختر تخس و پرو و حسود که خیلی هم دوست داشتنیه، به عنوان کسی که تجربه ی زیادی تو فیلم و سریال داره به شدت دیدنش رو بهتون پیشنهاد میکنم.
نقد اصلی:
روند عاشقانه ی داستان کاملا منطقی و زیبا جلو میره و بینندرو با خودش همراه می کنه. من خودم از اون دسته آدماییم که اگر شخصیت های فرعی داستان هی در حال صحبت و کش دادن داستان باشن زود خسته میشم و میزنم جلو تا به جاهای اصلی فیلم برسم اما یک ثانیه از این سریال رو از دست ندادم. داستان اصلی حول عشق نای به ناک میگرده و کلا هر اتفاق مهمی که در طی سریال میفته اگر ریشه یابی کنید میرسین به این که چقدر این پسر عاشق ناک هست.
از این گل پسرمون هرچی بگم کم گفتم، یه پارچه آقا. یه مرد خود ساخته و محکم که تو دنیای کارش حرف اول رو میزنه و تک تک کارا و حرف هاش منطقی و حساب شدن اونقدر که یه موقع هایی از این همه تدبیر شگفت زدتون میکنه. تو زندگیش از نقطه ی صفر شروع کرده و حالا با تلاش های زیادش یه شخصیت برجسته شده و با برگشتن ناک به تایلند تمام هم و غمش این دخترک سرتقه.عشقی که از بچگی تو وجود نای بوده، باعث شده همیشه مراقب دختر کوچولوش باشه (حتی دورادور) اما هیچوقت به خودش اجازه نداده از خط قرمز ها عبور کنه یا ناک رو حق خودش بدونه و همونطور که تو طول سریال هم زیاد از زبون نای میشنوید، اون حد و حدود خودش رو به خوبی میشناسه.
ناک یه دختر تخس و مغرور و شره که به خاطر توجه زیاد اطرافیانش حسابی لوس شده و برای رسیدن به خواسته هاش که اصلا هم مهم نیست درست باشن یا غلط، اراده ی فولادین داره و دست به هرکاری میزنه. ناک عاشق خانواده ی سه نفرشونه و وقتی میبینه این خانواده داره از هم میپاشه عزم خودش رو جزم میکنه تا هرطوری شده کای نامزد پدرش و نای بنده خدا که این وسط کاره ای هم نیست رو نابود کنه. ( کلا از نظر ناک هر بلایی نازل شه حتی اگه اون سر دنیا زمین دهن باز کنه هم زیر سر نای زبون بستس) دلیل این نفرت هم برمیگرده به دوران بچگیشون، چرا که فکر میکنه با اومدن نای به خونشون توجه خانواده و داشته هاش رو با اون تقسیم کرده و نای داره حق اون رو میخوره، به خصوص که بعد از بازگشتش به تایلند متوجه میشه نای، نایب رئیس شرکت پدرش شده.
اما زیر پوسته ی سرد و مغرور این دختر شر ما، یه دختر بچه ی مهربون و احساساتی منتظر نشسته تا از طرف کسایی که دوستشون داره ذره ای محبت دریافت کنه. همین براس شاد بودنش کافیه. مهم نیست ظاهرش چقدر خشن و بی احساس به نظر بیاد، اون بنده ی محبت خانوادشه. این وسط یه مادر بزرگ مادری هم داریم که مقصر اصلی رفتار های بچگانه ی ناکه و سعی داره این دختر رو مثل خودش خودخواه و زبون نفهم بار بیاره( به شخصه اصلا از این زن خوشم نیومد، حتی تا آخرین لحظه ی سریال هم نتونستم درکش کنم یا بدی هایی که در حق نای کردو توجیه کنم. خیلیییی گوشت تلخه) نقش این زن فقط شست و شودادن مغز ناک و گند زدن به رابطه ی این دو تا مرغ عشق گوگولی ماست. حالا دلیلش چیه؟ میگم براتون: مادر نای، دختر خونده ی مادر بزرگ بوده و از بچگی اونو مثل دختر خودش بزرگ کرده بوده و دوستش داشته اما وقتی عاشق بابای نای میشه مامان بزرگ مخالفت میکنه، به همین خاطر مامان نای از خونه فرار میکنه و وقتی نای رو حامله میشه باباهه ترکشون میکنه و اون هم بعد از چند سال از فقر زیاد، نای رو میاره خونه ی مادر بزرگ ول میکنه میره. حالا از نظر مادر بزرگ، نای یه پسر ح-ر-و-م ز-ا-د-ه ی نحسه که اومده زندگی خانوادش رو خراب کنه و هیچ جوره دلش با گل پسر مظلوم ما صاف نمیشه.
از طرفی کای که قراره زن وات (پدر ناک) بشه، دختری به ظاهر پول دوست و منفعت طلبیه که قربانی جاه طلبی مادرش شده تا با مردی که از خودش خیلی بزرگ تره به خاطر پول و جایگاه ازدواج کنه.( البته به نظر من فقط مامانش مقصر نبود و ذات خودش هم خرابه اما بعدا خواستن بگن که خبط کرده حالا آدم خوبی شده. من که به هیچ وجه دلم براش نسوخت) حالا موضوع فقط این نیست و معلوم میشه که کای و نای همدیگرو از دوران دانشگاه میشناختن و دوست بودن (تو سریال کای با زبون خودش اعتراف میکنه که چقدر کنه بوده و نای رو مجبور کرده دوستش داشته باشه) و حتی نای از کای خواستگاری هم کرده بوده ( بس که این پسر جنتلمن و مسئولیت پذیره) ولی کای که چشمش به پول وات خورده، جواب رد میده و ناک رو ول میکنه در صورتی که نمیدونسته وات همون مردیه که نای رو از بچگی بزرگ کرده. حالا بعد از چند سال نای دیگه اون پسر دانشجو و بی پول نیست، یه شغل خوب داره با در آمد بالا و به خاطر تلاش های زیادش شماره یک شغل خودشه و کای با دیدنش فیلش یاد هندستون میکنه اما اینجاست که میگن توبه ی گرگ مرگه.
حالا که دارم از نقش های تو مخی فیلم صحبت میکنم جا داره یادی کنیم از یکی از منفور ترین ها "پنی" که میشه دختر کارگر خونه (خاله فای) یا یه جورایی دایه ی ناک که از بچگی مراقب ناک بوده. پنی اول عقده بوده بعد دست و پا در آورده، کلاً تمام هدفش تو زندگی اینه که به ناک و خانوادش ضربه بزنه. چرا؟ چون به نظرش مامانش ناک رواز اون بیشتر دوست داره و چون دختر کارگر خونه بوده همه به دیده ی تحقیر نگاش میکنن (که البته این دید به خاطر رفتارای زشتشه نه کارگر بودنش) اما حالا مدل شده و از اون خونه رفته. شخصیت این دختر به شدت منفوره به طوری که یه موقع هایی از حرص نفسم بند میومد. شما چیزی به اسم شرم و حیا تو وجود این آدم نمیبینید، برای پول هر کاری میکنه و کلاً از اخلاقیات بویی نبرده.
شخصیت های دیگه ای هم تو فیلم هستن که توضیح دادنشون ممکنه متن رو زیادی طولانی کنه و از حوصله ی شما خارج باشه اما لازمه کمی هم از مادر و پدر ناک بگم براتون. وات یه مرد پر تلاش و به قول زن سابقش (وی) منسوخ شدست که تو دهه پنجاه سالگی تازه عشق واقعی زندگیش رو پیدا کرده و می خواد باهاش ازدواج کنه اما از طرفی نمی تونه دل دخترعزیز تر از جونش رو هم بشکنه . مرد بدی نیست و خوش قلبه. تنها اشتباهش اینه که عاشق یه دختر بیخود شده و به زنش خیانت کرده، البته وی با این مسئله مشکلی نداره چرا که به گفته ی خودشون اون ها سال ها پیش طلاق عاطفی گرفته بودن و فقط به خاطر دخترشون با هم زندگی میکردن.
وی هم یه زن به ظاهر خوش گذرون و علی بی غم میاد اما با شناختش متوجه میشین یک قلب بزرگ تو سینش داره. حواسش به تمام دورو وریاش هست، فرقی نمیکنه اون آدم دخترش باشه یا شوهر سابقش یا حتی دوست دختر شوهرش، اگر لازم باشه برای همه دل میسوزونه و رابطه ی خیلی نزدیک و صمیمی با نای داره، حتی شاید نزدیک تر از یک مادربه پسرش.
http://s9.picofile.com/file/8354778492/Game_Sanaeha_Nai_Nok.jpg
لحظه های شیرین این سریال خیلی بیشتر از لحظه های تلخشه و خیلی حرف برای گفتن داره. اینکه عشق چه نقش مهمی تو زندگی داره و چقدر باید برای داشتنش، به خصوص حفظ کردنش از خود گذشتگی کرد، اینکه عشق واقعی خوش حالی طرف مقابله نه خواسته ها و خود خواهی خودمون. همینطور در مورد عشق بین والدین و فرزند صحنه های تاثیر گذاری رو نشونمون میده. از اینکه کینه و حسادت آدم ها چقدر میتونه مخرب و جبران ناپذیر باشه و اعتماد کورکورانه چقدر میتونه بهمون ضربه بزنه.
http://s8.picofile.com/file/8354779650/Game_Sanaeha_Review_Kiss_300x200.png
نکات مثبت:
یکی از نکته های مثبت سریال به نظرم اینه که از همون اول خبری از نگاهای عاشقانه ی تابلو و ننر بازی دختر و پسر داستان نیست، (البته این سلیقه ی منه) حتی نای با اون همه عشقی که به ناک داره اصلا از این پسرای آویزون و دم دستی به حساب نمیاد.درواقع به طور مخفیانه همیشه در حال حمایت و مراقبت از ناکه و نه تنها عشقش رو خیلی واضح تحمیل نمیکنه، بلکه گاهی خیلی بامزه و زیرکانه یه حالی هم از ناک میگیره که جیگرتون حال میاد.( بعضی اوقات ناک خیلی این طفل معصوم رو اذیت میکنه و میره رو مخ واسه همین میگم). شاید فکر کنید خیلی دارم طرف پسرمونو میگیرم اما با دیدنش متوجه میشین چقدر این پسر گناهیه و از در و دیوار براش میاد. یعنی مثال بارز آش نخورده و دهن سوخته اما هیچوقت خم به ابرو نمیاره و اونقدر باهوش و زیرکه که از تمام موقعیت های سخت به خصوص فتنه های ناک، پلی درست میکنه برای رسیدن به اهدافش و آروم آروم ناک رو عاشق خودش می کنه، این روند انقدر آروم و پر حوصله اس که مطمئنم شما هم به این همه صبر و تحمل آفرین میگید.
یه نقطه اشتراکی که این سریال با ژانر های انتقامی داره، عشق ممنوعه ای هست که یک چالش جذاب برای بیننده ایجاد میکنه، یه عاشقانه ی پر فراز و نشیب که هیچوقت نمیتونید بگید "خوب دیگه الان به هم رسیدن" اینکه حتی ازدواجشون هم به اسم یک بازی شروع میشه ،اگر ناک عاشق بشه، نای میبره و برای همیشه با هم زندگی میکنن و آگر ناک ببازه باید از زندگی نای بره بیرون و تمام حق و حقوق نای رو بهش برگردونه.
نکته ی دیگه ای که شاید برای بعضی ها جذاب باشه این که معمولا تو سریال های این سبکی پسر داستان به عشقش اعتراف نمیکنه و تا آخر دختر رو دق میده اما اینجا برعکس و ما شاهد غرور و لج بازی بیش از حد دختر شیرینمونیم( که دیگه آخراش دلمونو میزنه و می خوایم خفش کنیم )
و یه نکته ی خیلی خیلی مهم از نظر خودم، به هم اومدن بیش از حد زوج سریاله. بعضی از فیلم و سریالایی که میبینیم با اینکه شاید موضوع جالبی هم داشته باشن اما شخصیت اصلی ها بهم نمیان و من خودم دراپ میکنم، اما این دو تا از نظرم عالین!!!
نکات منفی:
خدا شاهده فکر نکنید واسه اینکه عاشق این سریالم اینو میگما اما واقعاً هرچی فکر میکنم نکته ی بدی به ذهنم نمیاد، شاید یکم بازی ضعیف نقش مکمل مرد "وس" که تو سریال روزگار شاهزاده نقش اول بود اذیتم کرد (دقیقا اون سریالم به خاطر بازی ضعیف این پسره دراپ کردم) اما دوستانی که دیدن اگر نکته ای به ذهنشون اومد حتماً تو نظرات بگن که بقیه هم استفاده کنن.
سکانس برتر: (اسپویل)
انتخواب خیلی خیلی سختیه. اونقدر لحظه های قشنگ و تاثیر گزار داره که نمیدونم کدوم رو تو اولویت قرار بدم .
مثلا یکی از سکانس های ناراحت کنندش سکانسی که "بچگی های نای رو نشون میده که چطورالتماس مادرش رو میکنه تا تنهاش نزاره و اون کتکش میزنه و میگه از اولم نمیخواستمت و میره" خیلی ناراحت کنندس و بد تر از اون جمله ی " حتی مادرتم تورو نخواست" که بارها از زبون ناک و مادر بزرگ میشنوه و داغ اون لحظه ی تلخ براش تازه میشه.
برای سکانش عاشقانه که اصلا نمیتونم یکی مثال بزنم برای همین به ترتیب چندتارو میگم
_ناک به خاطر ازدواج پدرش با کای ناراحته و با نای تو ماشین نشسته اما انقدر غده که حاضر نیست جلوی نای گریه کنه. یه بارون شدید شروع میشه و نای که خوب اخلاق ناک رو میشناسه بهش میگه "خیلی موقع ها به خصوص وقتی بچه بودم وقتی احساس ناراحتی و تنهایی میکردم میرفتم زیر بارون گریه میکردم، اینطوری نه کسی اشکام رو میدید و نه صدای گریم رو میشنید" و از ماشین پیاده میشه تا ناک بدون خجالت گریه کنه. لحظه ای که زیر بارون خیس شده و داره با ناراحتی سر پایین افتاده ی ناک رو نگاه میکنه که داره اشک میریزه و نمیتونه براش کاری بکنه خیلی صحنه ی احساسی ایه، اینکه نمیتونه ناک رو در آ-غ-و-ش بگیره تا دلداری بده و از پشت شیشه بدون اینکه ناک متوجه بشه دستش رو نوازشگونه روی موهای ناک میکشه.
_ناک و نای تو بخش انبار کارخونن و ناک جلوی یک کوه از کارتن مقوایی و کتاب قدیمی نشسته و سرش رو با نوستالژی های بچگیش گرم کرده، نای اونور داره با کارگر ها صحبت میکنه و هر از چند گاهی هم به ناک نگاه میکنه تا مراقبش باشه، در همین حین کوه مقوا ها میریزه پایین. نای با وحشت میدوِ اون سمت و بلند ناک رو صدا میزنه و تند تند کارتن هارو میزنه کنار تا پیداش کنه. اون نگرانی و ترسی که تو صداشِ و تلاشی که برای پیدا کردنش میکنه خیلی زیباست و اون لحظه ای که کارگرا بهش میفهمونن ناک پشت سرش صحیح و سالم وایستاده، چنان به سمتش میره و در آ-غ-و-ش-ش میکشه که خود ناک هم تحت تاثیر قرار میگیره.
_ووتا( یه پسر عیاشِ که میخواد با ناک ازدواج کنه تا از ورشکسته شدن شرکتش جلوگیری کنه) پیش خانواده ی ناک رفته تا از فیلمی که تو بیهوشی ناک گرفته استفاده کنه و با ناک ازدواج کنه. (البته اتفاق بزرگی هم نیفتاده تو فیلم. فقط فیلم پخش شده تو اینترنت) همون لحظه نای و ناک میرسن و حرفای ووتا رو که میگه" مسئولیت غلطی که کردمو به گردن میگیرم" میشنون. نای از ناک می پرسه می خوای با ووتا ازدواج کنی؟ ناک میگه نه. نای بدون معطلی میره جلوی همه و میگه که مرد توی فیلم منم پس خودم مسئولیت ناک رو به عهده میگیرم ( مرد توی فیلم صورتش معلوم نیست)، ناک برای اینکه نقشه لو نره مجبور میشه بزنه زیر گوش نای تا مادربزرگ بهشون شک نکنه، مادر بزرگ اما. چنان کتکی میزنه این پسر رو که دل آدم کباب میشه، (بیچاره نای مظلومم) حرف هایی میشنوه که دردشون از کشیده ها و سر شکستش هم بیشتره. به نظرم این سکانس به خوبی میزان عشقی که نای نسبت به ناک داره رو نشون میده. ( من که ضعف کردم اینجای فیلم)
و دردناک ترین سکانس فیلم لحظه ایه که ناک از رو لجاجت به نای میگه که من از اولم نمیخواستم از تو حامله بشم و این بچرو نمیخوامو به دنیا نمی آرمش، اینجا همون لحظه ایه که نای بالاخره میشکنه. ناک دقیقا دست میزاره رو بزرگ ترین نقطه ضعف نای و حرف هایی رو میزنه که روزی که مادرش ترکش کرد بهش زد. نای حس میکنه بچش هم میشه یکی شبیه به خودش، بچه ای که بی گناه پس زده میشه اونم از طرف مادری که به دنیا آوردتش و با بغض میگه: تو نمیفهمی بچه ای که میشنوه مادرش اونو نمیخواد چه احساسی داره، خیلی دردناکه، بدترین حسه، باعث میشه که اون دیگه زندگی تو این دنیارو نخواد، کسی مثل تو که عالم و آدم عاشقشن، هیچوقت اینو نمیفهمه.
شخصیت پردازی:
به نظرم همه چیز به جا بود و میشد تک تک شخصیت هارو لمس کرد، به خصوص شخصیت ناک که در ذهن من به عنوان جنتلمن ترین مرد، تو سریال های اخیری که دیدم حک شد.
موسیقی:
یه آهنگ روی تیتراژ سریال هست که بیشتر از ریتمش شعرش زیباست و خیلی با موضوع سریال همخونی داره، موسیقی متنش هم نسبت به سریال های تایلندی خوب و به جاس.
گریم و لباس:
به نظرم از باقی سریال تایلندی هایی که دیده بودم خیلی خوش لباس تر بودن و گریمشونم تو ذوق نمیزد( به جز لنز انداختنشون که کلاً با سلیقه ی من جور نیست)
فضا سازی:
فضای فیلم بیشتر مدرن بود و بازم خیلی شبیه به سریال های تایلندی نبود.
در کل من خیلی راضی بودم و دستشون درد نکنه دل مارو شاد کردن، دست دوستان مترجم هم خیلی خیلی درد نکنه خیلی زحمت کشیدن تا ما بتونیم این سریال زیبارو ببینیم.
امتیاز "بازی احساسات" تو مای دراما 8.5 هست و من هم نمره ی 9 رو بهش میدم
نکته: عکس هایی که گذاشتم صرفاً مربوط به اون سکانس هایی که توضیح دادم نیست. خیلی سعی کردم عکس های مرتبط پیدا کنم اما کیفیت پایینی داشتن متاسفانه.
امیدوارم اونطور که باید تونسته باشم با این نقد کمکتون کنم و باز هم میگم که دیدن این سریال رو به شدت پیشنهاد میکنم.
پایدار باشید.
نقد وبررسی سریال تایلندی روزی روزگاری در قلبم
دنیل .چن مینگ .آه بیائو وبوتان در گذشته دوستهای گرمابه وگلستان بودن بوتان دختری هنک کنگی الاصل عاشق دنیل بوده وچن مینگ عاشق بوتان اما دنیل به خاطر بی اعتمادی به بوتان اون رو به ضرب گلوله جلوی چشم همه میکشه وهمین میشه پایه گذار نفرت چن مینگ از دنیل .مسائل قوم وقبلیه ای ومافیایی هم تاثیر میذاره واونقدر سوءتفاهم ها زیاد میشه که دنیل وچن مینگ به دشمن های خونی همدیگه بدل میشه
دوتا از پسر بچه های نیک روزگار بامرام ومهربون وصاف وساده که گیر زیراب زنی ها وکشت وکشتارهای قوم وقبیله ای شدن وحالا اونقدر مشکلات بینشون بالا گرفته که نمیتونن به عقب و اون دوران خوش برگردن
دراصل با اینکه دامنه ی مشکلاتشون خیلی وسیع بود اما همه از زخم هایی که رو حساب رفاقت ازهم خرده بودن میومد بچه هایی که شاید تو کوچیکی با چند تا مشت ولگد مشکلشون حل میشد حالا اسلحه به دست گرفته بودن ودوش به دوش هم جلو میرفتن یک پیشینه ی مرموز که کم کم وقدم به قدم برای بیننده باز میشه
و تو این بین فاساهی که به شدت شبیه به بوتانه وشکست عشقی شدیدی خورده سر از زندگی هردو مرد درمیاره وقصه ی عاشقانه وپرتب وتاب این سه نفر دوباره شروع میشه
اشنا شدن با دنیل ودارودسته اش ودرنهایت چن مینگ همانا و.شروع مشکلات ودردسرها وبه خطر افتادن متناوب جون فاسای هم همانا با اینکه دنیل ازهمون اول سعی کرد از فاسای به خاطر خودش جدا بشه اما همینکه فاسای ودنیل با هم اشنا شدن باعث شروع مشکلات بیشماری برای فاسای که هربار وبه یه شکل فاسای نجات پیدا میکنه یادتونه گفته بودم عاشق این تیپ های حمایتی هستم این سر لیست این سریالهاست
خب بالاخره این سریال تمام اکشن زیبا وغلو امیز رو هم تموم کردم سفرخوبی به تایلند وهنگ کنگ وباند بازی ها ودنیای خشونت طلب مافیا بود
قول میدم یکی از فانتزی های کودکانه ی همه ی ما تو بچگی این بوده که یه نفر مثل سوپر من بیاد ونجاتموم بده .همون جریان پرنس وشاهزاده .نگید نه که باور نمیکنم انگار این خاطره ی خوش رو برداشتن بهش بال وپر دادن واین سریال رو از دلش بیرون کشیدن
باندهای مافیایی رو همه میشناسیم ادم هایی خطرناک با رابطه هایی پیچیده .پراز باند بازی اما درعین حال وفادار تا پای جون جوری که حاضرن سرشون بره اما قولشون نره کسایی که اگر یه بار نجاتشون بدی هرجا باشی دنبالت میان تا دینشون رو پس بدن همین برنامه برای فاسای پیاده میشه یه بار به دنیل کمک میکنه وهمین میشه پایه گذار پیش رفتن رابطه اشون
کارگردان ونویسنده وعوامل همگی سعی کرده بودن یه کار مرتب ومنظم درخور توجه بسازن والحق والانصاف هم خیلی خوب از پسش براومده بودن به نظرم این سریال علارغم تمام نقطه ضعف ها وهندی بازی ها واکشن های عجیبش که یه جورهایی تایلند رو با جنگل یکی دونسته بود از خیلی جهات نسبت به بقیه ی سریالهای تایلندی سر بود کلی بازیگر مرد وزن خوش پوش وخوش تیپ وخوش استایل
با قصری زیبا
جلوه های ویژه ی تقریبا منطقی درحد تایلندی ها مثل ضد وخورد ها کشت وکشتار اکشن ونوع جنگ ها
مردها وبادیگاردهایی مرتب با تتوهای جالب
زنهایی خوش پوش وزیبا
با اهنگسازی تقریبا متعادل توقع بیش ازحد نداشته باشید
همه ی اینها درکنار هم مجموعه ای زیبا از باندهای کبیر مافیایی تایلند روبا پیشنه واینده اشون به نمایش میذاره جوری که بیینده بعد از تموم کردن سریال با تک به تکشون اخت میشه وباهاشون همزاد پنداری میکنه
بازیگرها اول ازهمه دنیل
چقدراین شخصیت زیبا ساخته شده بود .یعنی علاوه براینکه خیلی مرد جذابی بود اما شخصیت زیبایی براش نوشته شده بود . اصلا انگار زاده شده بود تا رهبرولیدر باشه چقدر منش داشت چقدر اقا یه وقتایی زور میگفت یه وقتهایی پا پس میکشید یه وقتهایی عبوس . یه وقتهایی مهربون صادق وصد درصد راست گو یه وقتهایی کف بر میشدم یه مرد مافیایی چه جوری میشه اینقدر جنتلمن واقا منش باشه . وازهمه مهمتر فقط وفقط به فکر سلامتی فاسای
یعنی از وقتی این سریال رو دیدم فهمیدم تمام گنگسترها ولیدرهای گروه های مافیاییِ قبل از دنیل وچن مینگ سوءتفاهم بودن
چن مینگ دومین بازیگر عالی این سریال واقعا خود این بازیگر میدونه با اون چال روی لپش چقدر بامزه میشه اون هم نه یکی دو تا از هرزاویه ای میخندید یه چال روی لپش رو نشون میداد من هی مثل این مامان ها واسه اش ذوق میکردم خدا به مادرش ببخشدش گوله ی نمک بود لامصب برای من شخصیت چن مینگ خیلی جالب بود یه پسر بچه ی طراح وموتور سوار که با اعدام ناجوانمردانه ی پدر وبیماری برادرش به یه شخص انتقام طلب بدل شده اول فکر میکردم این بچه سوسول رو چه به رئیس باند ببر سفید بعد دیدم اتفاقا تصمیم هوشمندانه ای بود چرا که نشون میداد ادم ها هرچقدر هم که سعی کنن تغیر کنن بازهم ذاتشون رو حفظ میکنن ووقتی انتهای سریال چن مینگ تغیر کرد این تغیرش برای من یه نفر قابل هضم بود
وفاسای که هم در نقش بوتان ظاهر شده بود هم فاسای یه دختر کوچولو وریزه میزه که واقعا کنار دنیل زوج شیرینی بودن
درکنار اینها زوج دوم سریال یعنی بادیگارد دنیل اه بیائو ودوست فاسای فای رو داریم که از اون زوج های بانمک روزگارن اصولا به این نتیجه رسیدم تایلندی ها زوج دومشون هم به اندازه ی زوج اول جالبه چه بسا بیشتر قطعا میتونستن خودشون یه سریال جدا با این مضمون درست کنن
اکشن سریال
کلا تم این سریال اکشن وضد وخورده یعنی اگر حوصله ی جنگ های تن به تن رو ندارید اصلا سراغش نیاد اما این رو هم بگم اکشن ها کسل کننده نبود بلکه بازی خوب دنیل با اون قد بلندش که کارگردان خوب هم تونسته بود از این پتانسیل دنیل استفاده کنه خیلی عالی تونست سرگرمم کنه
سریال عملا خشک وکسل کننده نبود یه جاهایی شیرین بود یه جاهایی غم انگیز یه جاهایی درد اور ریتم خوبی داشت وقابل پیش بینی نبود نکته های جالبی هم داشت
مثلا اینکه تو گروه های خودشون بامرام بودن یا مثلا صدمه زدن به زنها براشون افت داشت میخواستن یه نفر رو تحقیر کنن از این سلاح استفاده میکردن که تازگی ها به زنها صدمه میزنی مرد ومردونه میجنگیدن
یا صحنه پردازی سریال که خیلی جالب تفاوت سطح زندگی چن مینگ ودنیل رو نشون داده بود خونه ی چن مینگ پرازکتاب بود بوم نقاشیش واتاق تاریک وخفقان اور پی یایو برادر چن مینگ تا خونه ی اشرافی دنیلجامعه ای پرازمرد ومردسالاری با قوانین سخت ودرعین حال قابل هضم برای بقاء.
همین هاست که میگم همه ی عوامل دست به دست هم دادن که سریال علاوه برجذاب بودن خیلی واقع گرایانه هم باشه که برای من نکته ی خیلی پررنگی بود
دیگه از خیر نکات مثبت میگذرم وسراغ نکات منفی میرم
اول بگم همون جور که گفتم بیس این سریال مافیایی وسطش هم عاشقانه گذاشتن که بیننده به هوای عاشقانه جلو بره پس طبیعیه که قسمت مافیایی وکشت وکشتارش بیشتر از عاشقانه باشه هرچند که عاشقانه اش واقعا پررنگه نه یکی بلکه دو تا زوج دوستداشتنی وکیوت داره یکی از یکی بهتر که خود من عاشقشون بودم اما ممکنه برای خیلی ها این کشت وکشتارها که مخصوصا تو اخر داستان بیشتر میشه کسل کننده باشه یه وقتایی با خودم فکر میکردم این کشور قرار قانون نداره چه جوریه که این همه ادم میمیرن اما هیچ پلیس درست وحسابی سراغشون نمیاد یا روئین تن بودن چن مینگ ودنیل که دیگه اخر اغراق وهندی بازی بود
دوم ارایش بیش ازحد بازیگرها حتی مدل موی دنیل که فکر کنم تقریبا تو نودونه درصد کارسشوار کشیده بودبرای من این هجم از مرتب بودن جالب نبود گریم موی سریال امواج زندگی روبیشتر دوست داشتم فاسای هم صبح وبعد از ظهر نداشت از خواب بیدار میشد ارایش کرده بود با اون لنزهاش
ماشالله فاسای هم بختش بلند بود جمیع اقایون اطرافش خاطرخواش بودن اول که با یه دکتر بود بعد پلیسه میخواست باهاش باشه بعد هم دو تا رئیس باند مافیا بعد دوباره دکتره برگشت یعنی اگر اه بیایو واه جو هم اضافه میشدن مرد دیگه ای باقی نمیموند که عاشق فاسای نشه
وشخصیت پلید داستان دکتر کوان .وای خدا منفورترین شخصیتی بود که تا به اینجا تو سریالهای تایلندی دیده بودم حالم ازش بهم میخورد جالب بود که همه اش میگفتن خوشگل من خود زنی میکردم دکتر نبودکه رسما مازوخیسم داشت اول که چشم به تیت داشت بعد تیت از جلوی چشمش افتاد اومد سراغ دنیل به این نتیجه رسیدم اگرفاسای عاشق چن مینگ هم میشد کوان دنیل رو ول میکرد میومد سراغ چن مینگ
روند انتهایی سریال کند شده بود با دست پس زدن ها وبا پا پیش کشیدن های دنیل دیگه رسما رو اعصاب بود ترجیح میدادم یا این قسمت ها به کل نبود یا اگر بود خیلی کمرنگ تر از اینها بود اما خوبیش این بود که دقیقا تو لحظاتی که میخواستم به دنیل فحش بدم یه اتفاقی میوفتاد یا دنیل یه چیزی به کوان میگفت که تا ته جیگرم خنک میشد وبرای باهوش بودن ووفادار بودن دنیل ذوق میکردم
سکانس برتر .از نظر نوع فیلمبرداری وادیت
یه سکانس داشت پدر دنیل از اه بیائو میپرسه دفترچه سیاه کجاست بیائو وفادارانه تعظیم میکنه وبه هیچ وجه نمیگه
بیننده دقیقا چند لحظه سکوت میبنه ویک دفعه .اه بیائو رو نشون میده که سرخونیش رو به سمت دوربین بالا میاره
خیلی صحنه ی تاثیر گذاری بود نهایت پایداری ووفاداری بیائو به دنیل
برای سکانس عاشقانه بو---سه ی ابتدایی سریال رو انتخاب میکنم عقبه ی خیلی زیبایی داشت بعد از دو روز با هم بودن دنیل وفاسای نگرانی فاسای وچشم های اشکیش وجو نا مانوس اطراف وشلیک گلوله ها واقعا بو-**سه ی زیبایی بود
سکانس طنز قسمتی که دخترها فکر میکردن شرکت تعطیل میشه وپی رامیت میخواد خودکشی کنه اینقدر بامزه یه دفعه ای این صحنه رو نشون میده که من ازخنده پخش زمین شدم هیچی نداشت ها اما برای من خیلی خنده دار بوداصلا حضور این سه تا دختر مشنگ خل وچل وفضول درکنار این باند تبهکارجدی وخشن جالب بود وتقابل بامزه ای رو درست کرده بود
سکانس غم انگیز سریال .
وقتی تو قسمت های پایانی دنیل تازه متوجه میشه که چرا بوتان بهش خیانت کرده وچه رازی پشت پرده بوده .خودزنی های دنیل تو ماشین واقعا تاثیر گذار بود
پایان سریال هم هپی اندینگ وخوش وخرم
خب این سفر هم تموم شد به این سریال به خاطر ریتم معقول ومرتب وعاشقانه ی جالب وداستان متفاوتش نمره ی 8.9 رو میدم وبه همه ی اونهایی که سریال تایلندی میبینن توصیه اش میکنم این سریال رو به هیچ عنوان از دست ندید
یه کلیپ کوتاه هم از این سریال تو کانال تلگرام گذاشتم که میتونید ببینید
برای دیدن عکس های بیشتر سریال به کانال نقد کره مراجعه کنید وهشتک
#روزی_روزگاری_درقلبم
را سرچ کنید
سلام دم عیدی با نقدی از سریال تایلندی شور عشق درخدمتتونم درسته که خودم طالب سریال تایلندی هستم اما سعی میکنم همیشه بهترین سریالها رو نقد کنم که هم وقت شما گرفته نشه هم خودم از نوشتن نقدش لذت ببرم لطفا با من واین نقد همراه باشید
این خلاصه وبخشی از نقد رو، قبلا تو گزارش هفتگی نوشته بودم که اینجا هم برای اون دسته از کسایی که نخوندن کپی کردم
پدر کریت تو بچگی درگیر دسیسه ی شریکش دیلوک میشه وبه جرم قتل سالهاست که تو زندان اب خنک میخوره درحالی که دیلوک تو تمام این سالها خوش وخندان وموفق با سه بچه اش زندگی راحتی دارن
کریت که ازهمون بچگی سری پرسودا وانتقام جو داشته حالا بعد از سالها به هیولای دو سر خطرناکی بدل شده که به قصد ویرونی امپراطوری دیلوک برگشته
اول ازهمه به دختر کوچیک دیلوک ،کیم نزدیک میشه واونو عاشق خودش میکنه ودرنهایت تو روز عروسی رهاش میکنه تا جایی که دیلوک تا پای سکته پیش بره.
اما این کمترین ضربه ی کریته .اون تا دندان مسلح میخواد کل خاندان وبچه های دیلوک رو به خاک وخون بکشونه
با دسیسه کل سهام دیلوک روبالا میکشه وصاحب زندگی دیلوک میشه این درحالیه که هیچ کس از جریان پشت پرده خبر نداره تو این بین یادا دختر بزرگ دیلوک هم درگیر میشه دختر باهوش ومحکمی که به اصول اخلاقی وفادره و به عنوان فرزند ارشد میخواد هه چیز رو درست کنه وبه دنبال خواهر شکست خورده اش که حالا گم شده همه جا رو میکرده
وحالا مجبوره به خاطر بقای خونواده اش تن به تن با کریت بجنگه .
دیالوگ های بین کریت ویادا پراز هوش وحس انتقام وخشمه .کریت که یادا رو یه جنگ اور تازه نفس میبینه باهاش میجنگه ازارش میده وبه پروپاش میپیچه. اون از بازی با این دختر باهوش خوشش میاد
یادا برخلاف خواهرش کیم که خیلی زود فریب کریت رو خورد کوتاه نمیاد .میجنگه ومیجنگه تا بالاخره خودش تو دام کریت میوفته کریت در ازای آزادی پدر یادا ازش میخواد که باهاش ازدواج کنه
***
داستان از ابتدا تا به انتها هول محور انتقام کریت به عنوان مردی زجر کشیده فو میکنه .کسی که به خاطر نیرنگ پدر یادا تمام زندگیش بهم ریخته .کسی که همین مشکل باعث لغزش واشتباهش شده تا جایی که حالا به مرد مافیایی قدر قدرتی بدل شده که میخواد سر راهش هرچی هست ونیست بسوزونه وخاکستر کنه اون حتی دیگه به خودش هم اهمیت نمیده
اما حضور یادا ومحبت وعشقش به خونواده اش وجنگ اوریش کریت رو لحظه به لحظه بیشتر جذب میکنه این فاکتورها چیزهایی هستن که کریت سالها پیش اونها رو از دست داده مردی که سالهاست در ضمیر ناخوادگاهش به دنبال یه مامن امن ویه خونواده است همه ی اینها رو دروجود یادا میبینه
داستان دقیقا بازی عشق ونفرته در ابتدا پراز خشم وجنون ودرگیری های ممتد اما جالب اینجاست بدون حضور عوامل خارجی مثل نفریت کریت از دیلوک پدر یادا، یاخونواده ها وگذشته اشون یادا وکریت دو نیمه ی گمشده ی هم هستن .باهوش پراحساس ومکمل هم هستن
یادا کمبود محبت کریت رو ناخواسته جبران میکنه بهش امنیت میده عشق میده وکریت کم کم پرده از رفتار زشتش برمیداره ویادا اروم اروم دلش به حال این مرد شرور میسوزه وباهاش اخت میگیره .مردی که زندگی اونقدر باهاش بد تا کرده که ناخواسته به این هیولا بدلش کرده واگر تمام این سختی ها به کناری برن کریت میتونه عاشقانه ترین رفتار رو درکنار یادا ازخودش نشون بده .کریت با تمام غیرت وحسادت هاش به یادا احترام میذاره به حریمش احترام میذاره وبرخلاف ظاهر سخت وخشنش اونقدر لطیف ودل نشین با یادا کنار میاد که یادا رو هم عاشق خودش میکنه
واز همینجاست که علارغم تمام کشمکش ها یه کشش فوق العاده قوی این دو رو کنار هم نگه میداره
سریالهای تایلندی برخلاف کره ها که عمدتا روی یه زوج یا نهایت دو زوج زوم میکنه به تعداد بیشتری زوج میپردازه همین باعث باز شدن بیشتر داستان میشه .گاهی حتی زوج های دوم وسوم داستان اونقدر قشنگ وباور پذیر با روابط گسترده بیننده رو درگیر میکنن که حتی اگه از زوج اول هم راضی نباشید باز به عشق اونها سریال رو ادامه میدید
زوج دوم
کیم خواهر یادا ونا :دوست صمیمی ومحرم راز کریت .
به روابط دقت کنید بستگان دو دشمن اصلی (یادا وکریت )هم عاشق هم میشن. نا ، مردی موقر وبا هوش وفداکاره که علارغم محبت فراوونش به کیم مجبور میشه رو حساب رفاقتش با کریت عشقش به کیم رو زیر پا بذاره واز دور مراقب کیم باشه
اگرچه شخصیت کیم یه دختر رو اعصاب وتا حدی بچه است که تحمل کردنش کمی سخته اما جالب اینجاست که شخصیت سنگین ومتین وپخته ی نا که درست نقطه ی مقابل کیمه ،عاشق کیم میشه که یه معجون عجیب رو میسازه
نا با تمام بچگی ها وچموشی های کیم کنار میاد وصادقانه تو تمام لحظات کنارش میمونه بنده خدا مثل بازی دو سر باخت نمیدونست بین عشق ودوستش به ساز کدوم یکی برقصه
وزوج سوم
خواهر خونده ی کریت :نی و ترای :برادر کوچیک یادا
ترای که از نقشه های پلید کریت وپاشیده شدن خونواده اش به ستوه اومده تصمیم به مقابله به مثل میگیره ودیواری کوتاه تر از نی خواهر زبون دراز ومغرور کریت پیدا نمیکنه اما نی زیر دست مافیایی مثل کریت بزرگ شده واز بد قضا عشق یک طرفه ای هم به کریت داره که همین مشکل رو دو چندان میکنه
***
هرکی این وبلاگ رو بخونه میدونه تایلندی ها ید طولانی ای در ساخت سریال با تم انتقامی دارن گه گاهی خشونتشون ادم رو اذیت میکنه اما جالبه این سریال اونقدرها خشونت فیزیکی نداره وبیشتر رو عقده ی رفتار کریت فو کرده که درعین خونسردیِ زیادی که داره خیلی خوب طعنه میزنه وخونواده ی دیلوک رو ازار میده
جدای از سناریوی بسیار فکر شده ی سریال شخصیت پردازی های بی نظیر سریال نقطه قوت اصلی داستانه
کن بازیگر نقش کریت به جرات تا به حال شخصیت پیچیده ای مثل کریت کم دیدم . اینقدر این مرد صبورانه بدون اندکی لغزش خشم وجنون رو به رخ بیننده میکشه که ادم از این کاراکتر میترسه
ایا این مرد از نظر فکری سالمه ،یا جنون سرتا به پاشو گرفته ؟واگر گرفته چرا اینقدر خونسرده ؟چطور تو چشم قربانی هاش بدون ذره ای پشیمونی لبخند میزنه ولذت میبره ؟این همه هوش ونبوغش از کجا میاد ؟ودرنهایت حسش به یادا چیه ؟
عاشقشه ؟نیست ؟جذبش شده یا فقط به خاطر اینکه یادا قلب تپنده ی دیلوک ومهمترین مهره ی زندگی دیلوکه میخواد اونو به همسری خودش دربیاره
اصلا چه طور میتونه با این هجم از خشم عاشقانه به یادا نگاه کنه؟
شخصیتی به شدت دیر فهم ونا اشنا کریت عین یک معما تا به اخر داستان باقی میمونه .واقعا دست مریزاد به نویسنده مجهول الهویه بودن عواطف کریت خیلی به داستان پر وبال میده وجالب تر اینکه بعد از چند قسمت وازدواج یادا وشارکریت این یاداست که برای بیینده سرشار از شگفتی میشه
مدام ازخودمون میپرسیم :کریت به کنار حس یادا چیه ؟ایا کریت رو دوست داره ؟عاشقشه ؟یا همونجور که میگه دلش به حال این ادم سوخته ؟چرا کنارشه یا چرا خیانت میکنه ؟
.وهزاران سوال دیگه ای که ذهن بیننده رو درگیر میکنه
داستان مدام ومدام درحال چرخشه یه قسمت کریت سوار بر داستان وقسمت بعدی یادا نبض داستان رو تو دست میگیره
عاشقانه ی به شدت پرهیجانی داره تا بیننده احساس کسالت نکنه .داستان وارونه میشه تبدیل عشق به خشم وخشم به جنون ودوباره این پروسه ادامه داره
این دوره ی متناوب بین هر سه زوج اصلی نمیذاره شما لحظه ای از سریال رو از دست بدید
جدای از سناریو وشخصیت پردازی سریال ویژگی های مثبت دیگه ای هم داره که ازهمون اول جذبتون میکنه
شروع طوفانی سریال دقیقا با سکانسی از عروسی کیم شروع میشه وپشت سرهم تند وبی نفس جلو میره تا اینکه داماد عروس رو رها میکنه استرس نبود داماد کیم رو داغون میکنه که تا پای خودکشی پیش میره
ونویسنده کم کم وگام به گام کریت رو به ببینده معرفی میکنه یادا وخونواده ی دیلوک، درنهایت بیننده با طیب خاطر سریال رو دنبال میکنه تا بدونه کریت چه نقشه دیگه ای دراستین داره
فضاسازی سریال به قدری دلرباست که همه ی ما میخواستیم چمدون ببندیم و راهی تایلند شیم از خونه ی نیمه بهشتی نا بگیر تا پنت هوس زیبای کریت وماهی های بی نظیر استخر حیاط خونه ی دیلوک .این سریال سرشار از رنگ وزیباییه
مدل موها ،لباس ها ،استایل ،بازیگرها همه فوق العاده ان به قدری که کاملا شما رو جذب خودش میکنه .
بریم سر سکانس های برتر
اولین سکانس پررنگ تو ذهنم ، سکانس خیانت یادا به کریت رو انتخاب میکنم. اون قسمتی که کریت میفهمه وبرای تنبهش یادا رو به اون ویلای دور دست میبره وتک وتنها میون ویلا رهاش میکنه .
جالب بود که دل کریت طاقت دوری نمیاره وهمون جور که یادا با ترس وتنهایی شب رو سحر میکنه ،کریت هم در فاصله ای نزدیک تا خود صبح دل نگران باقی می مونه
سکانس دوم هم وقتایی که یادا کریت رو نوازش میکرد .کریت مثل یه شیر جلد با نوازش های یادا به خواب میرفت که تاثیر عمیق حضور یادا روی کریت رو نشون میداد .مخصوصا شبی که با هم رابطه داشتن این جریان واضح تر بود
درمورد ترای ونی هم از عکس دو نفره اشون وحوادثی که در راستای اون پیش اومد
به عنوان دیالوگ های برتر هم دوتا مورد رو انتخاب کردم
یادا: این کارو با من نکن
شارکریت : التماسم کن، شاید ابلیسی مثل من به التماست گوش بده
****
یادا : ازت متنفرم
شارکریت :من مردی هستم که تو رو وادار میکنم.عاشق هرچیزی که ازش متنفری ،بشی
اما از قدیم میگن
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
بریم سر نقاط ضعف داستان
داستان برحسب روندش ادم ها وشخصیت های منفی ورو اعصاب زیادی داره .کیم ولجبازی هاش نامادری یادا ودختر خرفتش دوست پسر قدیمی یادا کلا دایره ی شخصیت ها بیشتر از اونیه که توقعش رو دارید .گه گاهی واقعا حوصله سر بر میشه
نکته ی دوم معماوار بودن عواطف شخصیت ها یکم بیننده رو گیج میکنه .درواقع این شخصیت پردازی ای که من ازش به عنوان نکته مثبت اسم بردم مثل یه شمشیر دو لبه گاهی هیجان اوره وگاهی گیج کننده
داستان بیش ازحد روی مافیا وگذشته ی کریت زوم میکنه شاید لازمه ی داستان بود اما عملا برای من هیجانی نداشت .
درطول داستان برحسب عاشقانه ی داستان قطعا جاهایی بوده که باید رابطه فرارتر از لمس میرفت وبه بوسه ختم میشد اما متاسفانه سریال پراز بوسه ی فیک
تمام این حرفهایی که میزنم برحسب حدس وگمان خودم وبچه های مترجمه اما همسر بازیگر اصلی مرد کریت، تهیه کننده ی سریال بوده درکنار این مطلب هم گویا تایلندی ها رسمی دارن که مردهای متاهل فقط حق بوسیدن همسرانشون رو دارن خلاصه که همه ی اینها ومسائل پشت پرده دست به دست هم داد تا ما شاهد کلی بوسه ی قلابی وبه قول خودمون پس کله ای باشیم
ماها بوسه ندیده نیستیم اما اینکه موقع دیدن سریال به این صحنه برسم وحس کنم این بوسه کاملا بازسازی شده است یه جورهایی حس سریال رو میپروند مخصوصا که تعداد این صحنه ها از تعداد انگشتهای هردو دست هم بیشتر بود
اهنگسازی سریال متاسفانه همچنان رو اعصاب بود هرچند بهتر از قبلی ها اما بازهم به مزاق من خوش نیومد مخصوصا استفاده از موسیقی متن سریال طیف دیگر افق باعث میشد ناخواسته به یاد قسمت های چیناپات وچانیکا بیفتم واز جو سریال بیرون بیام
ودراخر، متاسفانه پایان سریال البته ذکر کنم که هپی اندینگ بود (خطر اسپویل )
از اول تقریبا میدونستیم که قراره داستان به خیر وخوشی تموم بشه اما این جمع شدن ناگهانی داستان اون هم به این روش ماستمالیزاسیونی برای خود من پیش پا افتاده وچیپ بود
سریال متاسفانه یا خوشبختانه توقعم رو بالابرده بود وتوقع پایانی چه بسا سنگین تر ومرتب تر از این پایان دم دستی داشتم
اینکه کریت بعد از سالیان سال اینقدر راحت از دست مافیا فرار کنه اون هم بدون برداشت یه زخم درست وحسابی
بخشش دیلوک هم از طرف پدر کریت نهایت جهالت نویسنده بود من که واقعا دلیل پدر کریت رو تا لحظه ی اخر نفهمیدم .یه جورهایی حق رو کاملا به کریت میدادم با ازاد بودن دیلوک راه برای ی بیشتر دیلوک باز شده بود وادمهای بیشتری زندگیشون رو از دست می دادن
القصه با تمام این نکات مثبت ومنفی ای که گفتم جزو یکی از بهترین سریالهای تایلندی ای بود که تا به امروز دیدم یه سریال وزین کار شده ومرتب با شخصیت های فکر شده .
جزو اون دسته از سریالهاست که باید با حواس جمع ببینید وازش لذت ببرید بهش نمره ی 9 رو میدم وامیدوارم شما هم مثل من وتیم ترجمه باهاش ارتباط بگیرید وتفریح کنید .
عنوان: یک نیرنگ نه | عشق فریبانه | A Womanrsquo;s Trickery
عنوان تایلندی: เล่ห์รตี | Leh Ratree
ژانر:درام|عاشقانه
تعداد قسمت ها: 12
تاریخ انتشار: 5 مارس 2015 تا 16 آوریل 2015
روزهای انتشار: چهارشنبه ها و پنج شنبه ها
شبکه پخش: One HD
مدت زمان هر قسمت: 1 ساعت و 30 دقیقه
امتیاز درمای دراما لیست :8.1
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
بازیگران :
Shaun Jindachote as Sake
Esther Supreeleela as Kate
Jespipat Tilaputt as Satayu (Prsquo;Pu)
Gypsy Keerati Mahapreukpong as Pakinee (Pa)
Fang Pitchaya Srithep as Itsala
خلاصه داستان :
پدر کیت از شرکت سِیک ی میکنه و وقتی شرکت این موضوع رو متوجه میشه شروع میکنه دنبال پدر کیت میگردن چون فرار کرده. بعد از مدتی که پیداش میکنن میبینن تو بیمارستان بخاطر بیماری قلبی ای که دارس. و حالا پدر کیت میخواد دخترش رو جای بدهی هاش بده به سیک فکر میکرد اینطوری از دخترش هم با ثروتی که سیک داره میتونه ازش مراقبت کنه. و سیک هم این بین عاشق کیت میشه حالا همسر سابق سیک برگشته و
لینک دانلود زیرنویس فارسی سریال
لطفا تنها از همین لینک ها برای انتشار زیرنویس استفاده کنید
زیرنویس تمام قسمت های سریال Leh.Ratree
تیم ترجمهmoon shineamp;poolakjoon o_0
ویرایش زمان بندی مطهره ی عزیز
از طرف خودم مون شاین ودوست عزیزم پریسا ازتون تشکر میکنیم که ما رو درترجمه ی این سریال همراهی کردید
امیدوارم شما هم مثل ما از دیدن این سریال لذت ببرید
بعد از عید ودرسال جدید با ما و پروژه های بعدی تیم ترجمه ی نقد کره همراه باشید
عنوان انگلیسی : The Crown Princess | The Destiny of Love | Loversquo;s Destiny
عنوان فارسی : مصائب شاهدخت | سرنوشت عشق | تاج پرنسس
عنوان تایلندی : ลิขิตรัก | Likit Ruk
ژانر : درام | عاشقانه
تعداد قسمت ها : 12
تاریخ انتشار : ۲۰۱۸
شبکه پخش : کانال سه
تولیدکننده : Anne Thongprasom
کارگردان : Aew Ampai Jitmaingong
کمپانی : Thong Entertainment
محصول کشور : تایلند
ســـــــــــلام رفقای عزیزم
اول از همه میخوام از مریم عزیز تشکر کنم که تشویقم کرد تا منم دست به قلم بشم و بخودم جرات نوشتن بدم
دوم اینکه میدونم اصلا قابل مقایسه با نقدها و خلاصه های شما دوستان نیستش پس بهش بعنوان نوشته ی مبتدی نگاه کنید و بهم کمک کنید تا بتونم بهتر و جامعتر بنویسم
من دایان هستم و اولین نقدم رو میخوام با ی سریال تایلندی در ژانر تقابل عشق و وظیفه شروع کنم. دوتا دلیل برای این انتخابم داشتم اول اینکه بنظر من این سریال متوسطیه پس اگه نتونسته باشم حق مطلبو در موردش ادا کنم عذاب وجدان نمیگیرم و دوم من تازه میفهمم چرا ساناز به فرشته میگفت تایلندیها رو با امواج شروع نکنه چون واقعا بعد امواج دیگه کم پیش میاد سریالی بدلت بشینه و ازش خوشت بیاد
خلاصه
هریسوس کشوری خیالی در همسایگی تایلند که اصلیترین اقتصادش استخراج و صادرات طلابه کشورهایی مثل چین هستش.نظام حاکم بر این کشور نظام سلطنتی و شاهنشاهیه . شاه هنری پادشاه کشور هریسوسه( مردی منطقی و سرد) و خانواده سلطنتیش در این سریال متشکل شده از پرنسس آلیس دختر پسر بزرگ پادشاه از مادری معمولی که در کودکی آلیس هر دو فوت میشن. (دختری مغرور و مقتدر و فوق العاده مسئولیت پذیر و متعهد و فداکار)، و پسر دوم شاه پرنس آندره ،( پسری ناخلف از دید پدرش و پدری تبعیض گذار بین فرزندانش) و همسرش منا( زنی طماع و خیانتکار و خودخواه که مدام در حال تشویق همسرش به اعتراض و گرفتن حق جانشینیش) و کیت دختر آندره از همسر اولش( دختری به ظاهر مظلوم و توسری خور) و آلن پسر آندره و منا ( پسری بیخیال و خوشگذران). با تصمیم شاه هنری برای انتصاب آلیس بعنوان جانشین و وارث تاج و تخت مصائب و مشکلات آلیس شروع میشه و مجبور میشه با چالش ها و مبارزات برای مرگ و زندگیش رو به رو بشه. داستان با شک آلیس به عمو و زن عموش برای به قتل رسوندن خودش شروع میشه و این شک با سفر آلیس بعنوان نماینده کشور هریسوس در مراسمی در کشور تایلند و حضور بدون دعوت این دو نفر در این مراسم و یده شدن آلیس در همون شب به یقیق بدل میشه ، با شنیدن خبر یده شدن آلیس شاه هنری بخاطر نگرانی برای زنده بودن یا نبودن جانشین و نوه اش و روشن شدن مسایل پشت پرده شخصا به تایلند میاد و از دوست قدیمیش که الان فرمانده محافظین سلطنتی کشور تایلند(زنرال چات چای) میخواد تا پیگیر قضیه بشن فرمانده هم از زبده ترین تیم خودش یعنی تیم d با سرپرستی فرمانده داوین(پسری خودساخته حرف گوش کن و مهربون و اتفاقا مغرور) میخواد تا این مسئولیت قبول کنن(پدر فرمانده داوین هم افسر گارد سلطنتی بوده که بخاطر محافظت از شاه هنری 20سال قبل جونشو از دست میده). و با نقشه ای که برای حفظ جان و پنهان کردن هویت جانشین در کشور تایلند میگیرن فرمانده داوین و آلیس مجبور به ازدواج سوری میشن و اسم آلیس رو به ناری تغییر میدن و با آغاز زندگی مشترک ،این دونفر شروع به شناخت هم میکنن و با همه تضادها و ضد و نقیض های اخلاقی بدون اینکه خودشون هم متوجه بشن عاشق هم میشن. این خلاصه ای بود از خودم و میدونم یکم طولانی شد و یکمی هم اسپویل بود ولی بنظرم خلاصه بهتریه نسبت به خلاصه ای که توی سایتهای دیگه برای این سریال اومده بود
نقد اصلی : ازدواج فرمانده داوین و آلیس بدون هیچ تشریفات و مهمانی و بصورت یواشکی و بدون اطلاع مادر داوین که در سفر کاری در خارج از کشوربرگزار میشه تا هم از هویت پرنسس محافظت بشه و هم چون مادر داوین بخاطر مرگ شوهرش از کشور هریسوس و شاه هنری متنفر بوده مخالفتی تو قبول این ماموریت با داوین نداشته باش. همه این پنهان کاریها همسران دیگر افسرهای تیم و همسایه ها رو به قضیه مشکوک میکنه و این باعث بوجود اومدن دردسر های بعدی برای این دو نفر و تیم d میشه که همش آلیس بخاطر خودسریهای خودش با این توجیه که میخوام با مردم باشم تا هم شک ها کم بشه و هم اونا رو بشناسم داوین بیچاره رو تو دردسر میندازه و همش مجبوره دنبال این خانوم دماغو باش تا خرابکاریها شو جمع و جور کنه تازه بعد این اذیت شدنها مجبوره رفتار سرد و حرفهای آزار دهنده آلیس هم صبورانه تحمل کنه. این موضع گیری آلیس نسبت به داوین پیشینه جالبی داره وقتی آلیس توی مراسم یده میشه و توی ی قایق زندانی میشه و به طرز جالبی مثل ی رنجر حرفه ای (آدمو یاد داوین جانسون میندازه لطفا تصورش کنید و بعد کنار هم بزارید این دوتا رو) از دست اونا فرار میکنه و زخمی میشه و میوفته تو آب تا با شنا کردن دور شه از اونجا ولی خب به تشخیص کارگردان اونجا بخاطر این زخم بیهوش میشه و صبح روز بعد از ی جزیره سر در میاره(همون جزیره ای که ساتیت و جیروات توش گیر کرده بودن) از این طرفم داوین چند روزی مرخصی گرفته بوده و تنهایی اومده بوده جزیره و کنار ساحل داشت تمرین میکرد که آلیس میبینه و نجاتش میده اما چون نمیدونسته آلیس کیه و آلیسم بهش نمیگه که کیه شروع میکنه به آلیس تیکه انداختن و همین رفتار یاد آلیس میمونه و بعد ازدواج میخواد که جبران کرده باش. کلا تو 7 ،8 قسمت اول این سریال تو همین جنگ و گریزهای آلیس از دست شورشیا و مخالفینش و دردسرهاش و خودفشانیهای داوین و تیمش برای این خانم خلاصه میشه.
این سریال ی سریال هندی با بازی بازیگرهای تایلندیه. فک کنم این بهترین جمله بود برای تعریف این سریال. اصلا نمیفهمیدم اینهمه دشمنا به طرف افراد تیم داوین و خود پرنسس تیر خالی میکردن یدونش به اینا نمیخورد یا میخوردم انگاری ی تیر از تفنگ بادی خالی شده و فقط ی خراش کوچیک مینداخت رو بدن اینا اما هر تیری که اینا میزدن حتما به هدف میخورد و حتما هم در جا میکشتشون ، برای منی که جزئی نگرم و کامل طلب واقعا نمیتونستم اینهمه اغراق و غیر رئالی رو قبول کنم همین غیر رئالی در مورد شخصیت آلیس هم باعث شد نتونم باهاش کنار بیام که ی زن خیلیم قوی کجا میتونه با دست و پای بسته از پس 5،6تا مرد قوی و ماهر بر بیاد و یا اینکه تیر بخوره به قلبش بعد بخاطر ی تیکه آهن (مدال شجاعتی که داوین بهش داده بود و چرا برخلاف بقیه جلیقه ضد گلوله نداشته) زنده میمونه و خیلیم زود حالش خوب میشه
ی چیز عجیبی که توی خیلی از سریالهای چه تایلندی چه چینی چه کره ای و ژاپنی هم دیده میشه و برام همیشه سوال بوده اینه که وقتی بازیگر زن اصلی داستان خوابه و بازیگر مرد اصلی میادش و بغلش میکنه تا ببرتش مثلا روی تختش اینا بیهوشن که متوجه هیچی نمیشن؟؟؟ توی این سریال هم همینطور بود یعنی این حالت ماست بودن آلیس موقع خواب ، نه به اون رنجر بازیهاش نه به این شل بودناش.دلم میخواست داوین همونجوری ولش میکرد میخورد زمین تا دلم خنک شه
فضای سریال متناسب تم سریال اشرافی و کاخ نشینی و مکانهای تشریفاتی و رسمیه،سکانسهای کشور هریسوس رو حدس میزنم توی کشور سوئیس فیلمبرداری شده بود. ولی نمیدونم چرا به من حس خفگی و سردی و خاکستری میداد
انتخاب بازیگرها بجا و مناسب بود من از بازی همه مخصوصا کیت راضی بودم
موسیقی فیلم مخصوصا موسیقی متن اصلا جالب نبود و کماکان این ضعف در سریالهاشون برقرار، پوشش و لباس بازیگرها هم بخوبی سریالهای دیگه ای که دیدم نبود.
طنزهای ریزی هم بود که منطقی کار شده بود توی بطن سریال و بنظرم لازم هم بود
روند عاشقانه داستان منطقی پیش میره اما سردی رفتارهای آلیس ممکنه اذیتتون کنه اونم دلیل داره و بهش که فک کنید درکش میکنید ، آلیس بخاطر خوی سلطنتیش و ناز پرورده بودنش بقدری سرد و خشک که به چشم شما و حتی زنهای دیگه توی سریال زنی با رفتارهای عجیب و غریبه . نمیخواد وظایفشو با احساسات شخصیش قاطی کنه و ارجحیت رو به وظایفش بعنوان حافظ مردمش میده و در مقابل احساسات داوین کاملا سرد رفتار میکنه و ی جایی هم توی سریال اعتراف میکنه بخاطر اینکه جانشین کشورشه و وظایفی داره نمیتونه گرم با فرمانده داوین برخورد کنه از اون طرف داوین هم همینطوره اما فرقش اینه که بارها با نگاه های عاشقانه اش خیلی زودتر از آلییس عشقشو ابراز میکنه. یکی از ایرادات سریال هم همین زوم بودن رو نگاههای دو طرف بود یعنی زیادی زوم بودن عین این سریالهای بالیودی شبکه جم که ی ساعت توی هر قسمت فقط نگاههای بازیگراست اینجام همینطوره تازه اضافه کنید به این نگاهها ی آهنگ رو مخی بی ربط .و برعکس در قسمتهای پایانی زمانیکه آلیس میخواد عشقشو ابراز کنه اینبار داوین که بخاطر مادرش و دونستن جایگاه خودش با برخوردهای سردش علارغم میل باطنیش در تضاد بین انتخاب عشق یا وظیفه قرار میگیره بازی این زوج واقعا قابل قبول و اگه ضعفی بود و غیر قابل باورپذیری در شخصیت ها از نقاط ضعف فیلنامه این سریال بود و یا شاید انتظار بیش از اندازه و نابجای من باعث شده اینجور برداشت کنم.
یکی از شاخصه هایی که توی این سریال نظرمو جلب کرد شخصیت عجیب کیت بود در تمام طول 9 قسمت دختریه مظلوم و تو سری خور که در کشور خودش به نام پرنسس فراموش شده معروف شده ، دوران کودکیش بخاطر حضور نامادریش که کاملا با رفتارهاش سعی در حذف حضور کیت در جمع خانواده داشته و حمایت پدرش از این رفتارهای نامادریش و تبعیضی که بین برادرش با اون قایل میشده و توجه پدر بزرگش به آلیس همه و همه دست به دست هم دادن تا کیت دختری باش بی تاثیر و آرام و با رخوت و سردی عجیب در درونش اما با چهره ای نگران برای خانواده و سلطنت، و در قسمت9 سریال هست که خروش و فوران همه این نفرت ها رو در فریادهای در تنهایی کیت میبینید وقتی متوجه میشه که با تمام تلاشهاش برای کشتن آلیس و برادرش الن متاسفانه هر دو زندن و اون داره بازنده تمام نقشه هایی میشه که برای اثبات خودش به پدرش که با نقشه خودش و به اشتباه بجای برادرش کشته شده میشه ، اینجاست که شما با روی دیگه شخصیت کیت آشنا میشید و متوجه میشید که تفکر پشت تمام شورشها و نقشه ها برای قتل آلیس و آلن و همون دختر توسری خور داستان
از شخصیتهای موثر دیگه داستان
ویل پرنسس کشور موسیوس که در ابتدا بخاطر توصیه پدرش برای ازدواج با آلیس بعنوان جانشین هریسوس و نجات مشکلات مالی کشورش از این طریق به آلیس جلب توجه میکنه اما وقتی از رفتارهای کیت متوجه نیتش میشه به اون سمت تمایل نشون میده و حتی به کیت ابراز علاقه میکنه و باهاش وارد رابطه میشه چون میدونسته کنترل کیت خیلی راحتر براش و کیت مطیع اونه برعکس آلیس که سرکش و وفادار
تیم محافظین تحت سرپرستی داوین که خیلیم دوسداشتنی بودن با تیپ های مرتب و اتو کشیده و همچینین دوتا از بادیگارهای شخصی آلیس (پترا و جیسی)از کشور هریسوس
هدث افسر بازنشسته کشور هریسوس که دلباخته کیت و کیت بخاطر این موضوع ازش سو استفاده میکنه و مجری تمام نیت های شوم کیت میشه
توی تیم محافظان ، ستوان پن دختریه که از نظر زیبایی و اندام با آلیس برابری میکنه و بسی تو دل برو و چون محافظت از آلن رو به اون میسپرن احساساتی هم بین این دوتا بوجود میاد .جوری که وقتی میفهمه آلن بخاطر غم از دست دادن پد ر و مادرش مخفیانه و با هویت جعلی برگشته هریسوس از تیم جدا میشه و میره تا پیداش کنه و ازش محافظت کنه ما آلن رو قبلا با شخصیت دنیل توی سریال چالش عشق باهاش آشنا شدیم و دیدیم دلبریهاشو
و خیلی شخصیتهای دیگه که در روند داستان موثر بودن و اگه همرو بگم متن خیلی طولانی میشه
خب برسیم به اصل مطلب خخخ
آقا بـــــــــــــوســــــــــــــه ( (kiss
حتما الان پیش خودتون میگید من چقدر بی شرمم و عاشق تیکه های خاک برسریم
ولی اشتباه میکنید آخه این تنها سریال تایلندی از بین سریالهایی که دیدم بود که بوسه هاش فیک نبود و ادا در نمیاوردن و به آدم میچسبید بعد ی انتظار طولانی ی صحنه دوسداشتنی با ی بوسه واقعی ببینی ( از مریم شنیدم که این دوتا توی دنیای واقعی باهمن شاید بهمین خاطر اینجوری بود بوسیدناشون) توی اکثر سریالهای تایلندی همه جای همو لمس میکنن اما به بوسه که میرسه ادا در میارن و میشن نامحرم
و ی چیز جالب اینه که بعد هر قسمت شما میتونید تیکه های از پشت صحنه اون قسمت سریال رو هم ببینید
برای طرفداران سریالهای لاکورن پیشنهاد خوبیه اما برای کسانیکه تحمل اغراق زیاد و رفتارهای سرد و کشت و کشتار وضد و خورد رو ندارن توصیه نمیشه من بهش امتیاز 8 میدم چون بازی بازیگرها علی الخصوص زوج اصلی خیلی خوب بود مخصوصا صحنه های رومانتیکیش بهتون حس واقعی القا میکنه
سکانس برتر سریال : داوین برای محافظت از آلیس اونو به یکی از روستاهای کوهستانی تایلند میبره و ی شب که دوتایی داشتن آسمون نگاه میکردن آلیس از داوین میخواد که فراموش کنه که ی سرباز و اونم فراموش میکنه که ی پرنسس و میاد که داوین ببوس اما داوین خودشو کنار میکشه یا وقتی آلیس برای آخرین بار میاد تا قبل بازگشتش به هریسوس داوین ببین ، اصلا انتظار این رفتار سر و طرد کننده رو از داوین نداشتم جوری که حتی اشک آلیسم درآورد
صحنه اولین حضور داوین در کاخ هریسوس که یجورایی مثل سورپرایز بود برای همه و بیشتر آلیس، اون حالت سردرگمی بین خوشحالی و عصبانیت رو خیلی خوب میشد تو چهره آلیس دید و همونجا بود که داوین جسورانه اینبار با احساس آلیس بغل کرد و زیر گوشش زمزمه کرد ((حتی اگه سرمم بزنن نمیزارم بهت آسیبی برسه ))و اولین بوسه اشون که واقعا هم میبوسیدها خخخخ .در واقع داستان ازقسمت9 به بعد اوج میگیره تو عاشقانه سکانسهای دوسداشتنیتری داره.
در اخر هم از صبر و حوصله شما رفقا تشکر میکنم
فصل پنجماز مجموعه الهه های عشق
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه نقد کره
لینک زیرنویس چسبیده ی تمام قسمت ها کامل شد
عنوان: عشق مخفی
ژانر: عاشقانه ، کمدی
تعداد قسمت: 7
مدت زمان هر قسمت: 1.50
سال انتشار: 2017
شبکه پخش: CHANNELL 3
محصول: تایلند
زیرنویس انگلیسی: دارد
زیرنویس فارسی: ندارد
بازیگران:
Cheer Thikum / Nantisa , Oil
Toey Pongsakorn / Angoon , Aht
خلاصه داستان:
نانتیسا دختر بد نام شرکته و همیشه همه قوانین رو زیرپاش میزاره. اون همیشه دیر میره شرکت ولی دلیلش تنبلی نیست بلکه اون باید هر روز قبل از اینکه از خونه بره بیرون از مامان و مامان بزرگش اجازه بگیره . نانتیسا خیلی به مردا بدبینه دلیلشم اینه که همیشه مامان و مامان بزرگش از شکست های عشقی و خیانت هایی که بهشون شدن میگن و این باعث شده اون دور همه مردا رو خط بکشه. تا اینکه آنگون وارد میشود و .
دانلود سریال تایلندی بازی انتقام به همراه زیرنویس فارسی Game Payabaht 2017
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه نقد کره
لینک سریال با زیرنویس چسبیده اضافه شد
بازیگران :
خلاصه داستان :
آکی و چات دو شریک تجاری ان، خواهر آکی، وانیسا عاشق چات شده و میخواد باهاش ازدواج کنه ، در مهمونی خواهر چات، چابا ، وانیسا متوجه میشه چات با زن دیگه ایی قرار ازدواج گذاشته ،اون از مهمونی میره در طی راه مورد دست درازی چند مرد قرار میگیره ، این خبر باعث شعله ور شدن حس انتقام برادرش یعنی آکی میشه و برای تلافی خواهر چات، چابا رو میه و به جزیره ایی متروک میبره تا شکنجه بده ،چابا سعی در این داره حس نفرت آکی رو کم کنه ولی این بازی انتقام تاره شروع شده
لینک دانلود از UploadBoy
خلاصه داستان :
آکی و چات دو شریک تجاری ان، خواهر آکی، وانیسا عاشق چات شده و میخواد باهاش ازدواج کنه ، در مهمونی خواهر چات، چابا ، وانیسا متوجه میشه چات با زن دیگه ایی قرار ازدواج گذاشته ،اون از مهمونی میره در طی راه مورد دست درازی چند مرد قرار میگیره ، این خبر باعث شعله ور شدن حس انتقام برادرش یعنی آکی میشه و برای تلافی خواهر چات، چابا رو میه و به جزیره ایی متروک میبره تا شکنجه بده ،چابا سعی در این داره حس نفرت آکی رو کم کنه ولی این بازی انتقام تاره شروع شده
نقدی بر سریال تایلندی بازی نفرت
سریال بازی نفرت از آن دسته از سریال های تایلندی است که از نظر شخصی در حد متوسط طبقه بندیش می کنم. سریال با شروع تکان دهنده شروع می شود, دختری ترسیده و زخمی که از دست عده ای مرد فرار می کند, با همین شروع بیننده متوجه می شود با یک سریال درام و دردناک روبروست, کارگردان سریال سعی کرده با فلش بک های کوتاه وضعیت این دختر ترسیده را نشان بدهد, در همان سکانس های اولیه بیننده متوجه می شود نام دختر سا است و قرار بوده با مردی به نام چات ازدواج کند که این ازدواج به خاطر ازدواج چات با زن دیگری انجام نشده و سا به خاطر عده ای ولگرد حالا وضعیت روحی مناسبی ندارد. زندگی سا روی همان پشت بام با یک پایان تراژدی به آخر می رسد, مرگ او برای تنها برادرش آکی ضربه بزرگیست و آتش دشمنی که او نسبت به خانواده چاتچانوک دارد یکباره شعله ور می شود, و این چنین است که بستر داستانی و چهارچوب سریال شکل می گیرد. سریال نقاط قدرت و نقاط ضعفی داشت
نقاط قوت سریال
سریال بستر مناسبی داشت, انتقامی که به خاطر مرگ عزیزان باید انجام میشد,برای آکی نام خانواده چاتچانوک مساویست با مرگ پدر و مادرش , او هرگز به دنبال علت واقعی خودکشی پدرش نمی گردد, از نظر او تنها یک نفر در آن اتفاق مقصر است و آن هم پدر چات است, با مرگ سا دیگر تمام روزنه ها برای آرام مانده این مرد بسته می شود, او خودش و خانواده اش را قربانیان این خانواده می داند , نفرت چنان چشمانش را کور می کند که تمام تلاش های تنها دوستش هم راه به جایی نمی برد و تمام زندگی او در یک کلمه خلاصه می شود, انتقام, همان اصطلاح چشم در برابر چشم,در کنار این بستر قوی شخصیت پردازی قوی کار کمک زیادی به روند سریال داشت, شخصیت ها به خوبی پایه ریزی شده بودند, دو شخصیت اصلی داستان یعنی آکی و چبا, با شروعی نه چندان دلچسب با هم آشنا می شوند و همان دیدار اول روی نتیجه گیری های آنها از هم سایه می اندازد, از نظر آکی, چبا یک دختر بی منطق و بدجنس است که سایرین را به خاطر منافع خودش قربانی می کند و از نظر چبا , آکی یک انسان منحرف و فرصت طلب است و شاید همین دید منفی نسبت به آکی باعث می شود وقتی درمهمانی منزلشان, سا را با پاتانا می بیند, سعی نمی کند حقیقت را متوجه شود و بلافاصله حکم می دهد که او هم مانند برادرش یک آدم منحرف است, این باور آنقدر برای چبا قویست که حتی زمانی که اسیر آکیست فراموش می کند که برادری که مانند یک پدر سالها خواهرش را بزرگ کرده مسلما از او بیشتر خواهرش را می شناسد و می داند او اهل خیانت نبوده, اما به نظر چبا اینطور نیست و خودخواه بودن ذاتی او باعث می شود حرفی را که نباید بگوید به زبان بیاورد و باعث حادثه ای بشود که همه افراد سریال را درگیر می کند. بغیر از شخصیت های اصلی سایر شخصیت ها هم به خوبی پرداخت شده بودند و البته بازیگران هم جز چند مورد (مانند کاراکتر جی)به خوبی از عهده نقش خودشان برآمده بودند.
استفاده از رنگ های شاد و زمینه روشن در همه پلان ها که فضای لوکیشن ها را جذاب تر می کرد , همچنین استفاده از رنگ های شاد و البته تنوع لباسی درمورد بازیگران هم از نکات بارز این سریال بود که به جذاب شدن سریال کمک کرد,استفاده از فضاهای دریا, جنگل و طبیعت استوایی تایلند و بیان نام شهرهای گوناگون در تایلند.
سریال روند یک سریال جذاب را رعایت کرد, با شروع ضربتی آغاز شد روند معرفی شخصیت ها و اتفاقات را انجام داد و اوج بسیار خوبی داشت.
بیان عشق و علاقه در صورت های مختلف, عشق خواهر به برادرش, که یقینا چبا سردمدار آن بود و برای حمایت از برادرش حتی زندگی و آینده اش را قمار کرد, عشق چات و سا به هم که با ترس ها و اشتباهات چات به نابودی رسید , عشق و علاقه پدر و مادر به فرزندانشان که به دو صورت علاقه حکیمانه در کاراکتر پدرچبا و علاقه خودخواهانه در کاراکتر ماد چبا نشان داده شد و بالاتر از آنها عشق چبا و آکی به هم ,عشقی که از خاکستر نفرتی عمیق بلند شد و آنقدر قدرتمند شد که روی تمام تردیدها, ترس ها و جدایی ها را پوشاند.
داستان انتها خوب و شادی داشت, عاقبت همه انسان های بد, تلخی و تباهی بود و انسان های خوب به پاداش صبری که در مقابل سختی ها داشتند به کامیابی رسیدند, درست همانطور که همه انتظار دارند و این موضوع جای تشکر از کارگردان و نویسنده را داشت که به اصطلاح حال گیری نکردند و اوضاع را کاملا بروقف مراد بینندگان تمام کردند.
نقاط منفی
سریال نقاط منفی قابل توجهی داشت که این نقاط منفی گاه تا آنجا جلو رفت که حتی به روند داستان ضربه زد, از مهمترین این نکات
داشتن دیالوگ های زیاد, گاه این زیادی دیالوگ بیننده را خسته می کرد,آنقدر در مورد دیالوگ ها زیاده روی شده بود که عملا بازیگران ثابت ایستاده بودند و فقط دیالوگ می گفتند و در مدتی که این دو نفر در حال گفتگو بودند سایرین بیکارایستاده بودند. بسیاری از اتفاقات فقط با دیالوگ بیان می شد بدون هیچ بازی برای بازیگران.
رابطه علی و معلولی داستان در قسمت هایی دچار نقص بود, و اتفاقاتی که رخ می داد با شخصیت پردازی اولیه هماهنگ نبود, مثلا در سکانسی که چبا برای کشف حقیقت با پاتانا همراه می شود, با اینکه به خوبی می داند که او یک مرد خطرناک است همراه او می رود, چون می خواهد حقیقت را کشف کند, در تمام مدت این سکانس ها من از خودم می پرسیدم, چه برسر آن دختر خودساخته و قوی ابتدای داستان آمده؟ و بدتر آنکه چطور او به این راحتی به منشی برادرش اعتماد کرده و تمام اسرار خود را به او می گوید, هرچه سکانس ها جلوتر رفت متوجه شدم تنها هدف این بود که جی به عنوان انسانی خوب و موجه نمودار شود,حقیقت این است که شخصیت جی از ابتدا تا انتها اصلا برایم جالب نبود, به جرات می توانم بگویم کسانی را بیشتر از او دوست داشتم, چون تکلیفم در مقابل او روشن بود , یک زن بدجنس و بی ادب, که هیچ کاری جز سیلی زدن به صورت دخترهای دیگر بلد نبود. اما درباره جی فکر می کنم هیچ صفتی مناسبتر از دورو نبود, او ابتدا به عنوان دوست دختر آکی آمد, بعد بدون اجازه و علارغم میل او خودش را درگیر ماجرایی کرد که به او هیچ ارتباطی نداشت (نویسنده همه تلاشش را انجام داده بود که کارهای او موجه شود). او وقتی متوجه رابطه آکی و چبا شد چنان قشقرقی به پا کرد که متحیرانه بود , اما من فقط در یک جمله می گویم, دست پیش را گرفت که پس نرود, چرا که هرکس نمی دانست خودش به خوبی می دانست اوست که درحال خیانت به آکی است, او مخفیانه به چات عشق می ورزید و حتی اعتقاد دارم از هر فرصتی برای نزدیکی بیشتر به او استفاده کرد, بازی ضعیف بازیگر این نقش برای چنین صحنه هایی و بیان نظراتی که همه درست بود واقعا انسان را کلافه می کرد, او بعدها آنقدر در دورویی جلو رفت که آشکارا با چات که یک مرد زن دار بود رابطه داشت , هرچند باز هم نویسنده سعی کرد این کار او را با بیان اینکه چات از همسرش کسانی متنفر بود و کسانی یک شیطان بود موجه کند, اما انگار هرچه تلاش می کرد اوضاع این نقش بدتر می شد. رابطه او کارها و رفتارش در مقابل چات و عشقی که یکباره به وجود می آید اصلا منطقی نبود و من معتقدم اصلا قابل باور برای بیننده نبود.
از دیگر ایرادات این سریال استفاده از کاراکتر های زیاد و غیر ضروری بود, شاید اکثر بینندگان بگویند آخر چه نیازی به کاراکتر سیا پااو بود؟ اگر هدف بیان بدی کسانی بود, که او از ابتدا مشخص بود که چه تیپ انسانیست و خیلی راحت میشد با استفاده از کاراکتر پاتانا تمام پستی کسانی مشخص شود. صحنه های قمارخانه, صحبت های کسانی و سیا جز بازی با اعصاب بیننده کارایی نداشت.
تعدد ماجراهایی که در داستان وارد شد و داستان اصلی را تحت شعاع خود قرار می داد, باز هم نتیجه ای جز خستگی و کشدار شدن ماجرا نداشت. انگار هدف از چنین حوادثی کمک به سیر داستان نبود و فقط می خواستند سریال را کش دار کنند.که البته موفق بودند.
اما جدا از همه نکات این سریال را عمیقا برای کسانی که علاقه مند به دیدن سریال هایی با سبک هندی و فارسی ایام قدیم هستند, پیشنهاد می کنم, چون این سریال پر از کل کل کردن های خنده دار و جالب, صحنه های وارد شده یکباره و شوالیه گونه مرد داستان است. آدم ربایی و صحبت های امیدبخش و زیباست امیدوارم از تماشای سریال لذت ببرید.
****
خب به سمیرا جان خوش امد میگیم که به جمع نقادان نقد کره اضافه شده اگه این سریال رو دیدید لطفا نظر بذارید واز سمیرا حمایت کنید .
ممنون از همگی
خلاصه ی داستان
لالالیت و تیپاب از بچگی با هم بزرگ شده اند اما تیپاپ از این دختر متنفر است . برای همین وقتی این دختر از این پسر درخواست کمک برای احیای کار خانوادگی خود می کند این پسر او را پس می زند و.
سریال تایلندی جادوی فرشته
تا حالا شده سر به سمت اسمون آبی آبی بلند کنید ویه پرنده ی رها رو ببینید که بی دغدغه بال میزنه و پرواز می کنه؟
کدومتون همون لحظه دعا کردید کاش جای اون پرنده بودید .بی دغدغه ازاد ورها .بدور از روزمرگی های احمقانه ودست وپا گیر زندگی
مسلما برای همه بارها وبارها اتفاق افتاده من که یه وقتایی حتی به گربه های ملوس محلمون هم حسودی میکنم
حالا فکرشو کنید چند بار پیش اومده که دوست داشتید پرده از راز ها بردارید؟ اینکه بدونید پشت در های بسته چه اتفاقی میوفته یا تو دل ادمها چی می گذره؟
بیوتی یا لالالیت یه دختر یتیم بدخلق وبددهن وبی اعصابه که به اعتبار پول پدر خدابیامرز وزیبایی واستعدادش هرغلطی که بخواد میکنه وبه همه ی زیردست هاش زور میگه از همین جاست که مادر خدابیامرزش به دست وپا میوفته که یه ریزه این دختر خیره سر عجوبه رو ادم کنه پس از فرشته ی بهشتی میخواد تا بهش کمک کنه اما فرشته که به این راحتی کاری انجام نمیده پس بلایی سر بیوتی میاره تا بفهمه دنیا دست کیه و یه من ماست چقدر کره داره
فرشته بیوتی رو تبدیل به یه مرغ عشق میکنه وبهش سه ماه وقت میده تا ادم بشه وعاشق وگرنه تا ابد یه پرنده باقی میمونه .اما مگه به همین راحتیه ؟ادم عبوس وبدخلقی مثل بیوتی که یه جورهایی لجباز وخرفت هم هست کم کم میفهمه که تو خواب هم نمیتونه ببینه به این شرطها عمل کنه
جدای از ادم شدن وکارهای نیک کردن یه مانع بزرگ دیگه هم سرراه بیوتیه اینکه بتونه مردی رو پیدا کنه که از خودش بیشتر دوستش داشته باشه وحاضر باشه براش بمیره اما کدوم مردی حاضره با این گنده دماغی بیوتی کنار بیاد وتازه دوستش هم داشته باشه ؟؟
بیوتی که حالا از پرنده شدنش به شدت عصبانیه کم کم متوجه واقعیت های اطرافش میشه واینکه همه دارن یه جورهایی بهش خیانت میکنن ومیخوان میراث پدرش رو ازچنگش دربیارن پس سعی میکنه مسئولیت کارخونه ی پدرش رو به دست بگیره که تو این بین با دوست دوران کودکیش تی همراه میشه تی که از کوچیکی از دست این ناخواهری سیندرلا شکست های زیادی خورده بیوتی رو مجبور میکنه تا از پایین ترین رده های کارخونه شروع به کار کنه
واین اول ماجراست چرا که بیینده قراره بیشمار قسمت های مختلف از چک وچونه زدن ها وزیرابی رفتن های بیوتی ومشکلاتی که پرنده بودنش باعثش شده ببینه اما درکنار تمام خودسری های بیوتی یه چیز باعث میشه شما همچنان به سریال ادامه بدید
پرنده بودن بیوتی شبهایی که بیوتی تو قالب یه پرنده به سراغ تی میره وکم کم به تی ومهربونی هاش اخت میگیره ودراخر میفهمه از ته دل عاشق تی شده اما متاسفانه اون فقط یه مرغ عشق که دل به تی داده وتو واقعیت بیوتی وتی اصلا رابطه ی خوبی با هم ندارن
هوممممممممممممم خب نمیخواستم اصلا برای این سریال نقد بنویسم .ساناز جان نقد وخلاصه ی خیلی خوبی نوشته بود اما میدونید که دل من هرچی بگه قلمم همون رو مینویسه و به خاطر اینکه واقعا از دیدن سریال لذت بردم گفتم حتما نقد وخلاصه اش رو بنویسم
اونهایی که سریالهای تایلندی رو دیدن میشناسن روندهای ارومی داره عاشقانه های زیرخاکی با اکشن های بیش ازحد اما نمیدونم واقعا چه جوری میتونن تا این حد من رو تحت تاثیر قرار بدن؟ الان اگه تو لیست من نگاه کنید سرجمع شیش هفت تا دونه سریال تایلندی بیشتر ندیدم ازنود درصدشون هم راضی بودم
واقعا چه جوری ؟چه سحری دارن ؟الله واعلم
این سریال شاید تو وهله ی اول بیش ازحد تخیلی یا شاید هم احمقانه به نظرتون برسه وشما رو به یاد سریال دیو ودلبر وسیندرلا ی والت دیزنی بندازه اما اصلا این طور نیست شاید تو لحظه ی اول با خودتون بگید مگه میشه یه دختر خرس گنده رو با یه مرغ عشق یکی بدونم اما شوربختانه اینقدر این دوتا نقش با هم خوب عجین میشن که شما دراخر فقط یه مرغ عشق نمیبنید بلکه بیوتی رو میبنید که داره به در ودیوار میزنه وشبهاش رو عاشقانه تو بغل تی صبح میکنه واز غصه ی اینکه با این اخلاقش تی عاشقش نمیشه خون دل ها میخوره
اونقدر قشنگ جذبتون میکنه می کشه میبره ومیبره تا برسونه به قله .درسته که گاهی خسته کننده میشه اما نتیجه اش شیرینه از اونهایی که مزد صبوریتون رو اخر داستان میده
بعد ازتموم شدن این سریال صد برابر بقیه ی سریال ها براش ارزش قائل شدم شما تو این سریال جلوه ی ویژه ی زیادی نمیبنید هرچی هست حرکات واقعی یه مرغ عشق و پوشه هنوز هم موندم چه جوری تونستن همچین ری اکشن های خوبی ازیه مرغ عشق بگیرن پوش چه کرده اینجا علاوه براینکه نقشش کاملا با همه ی نقش هایی که تا حالا بازی کرده متفاوته ودیگه خبری از اون خودخواهی احمقانه وغلو کردن جذابیت هاش نیست خیلی خوب تونست با اون مرغ عشق بازی کنه فکرشو کنید اخت شدن با یه مرغ عشق وعادت دادنش به خودتون چقدر سخته بدتر از اون گرفتن حرکات درست از مرغ عشقه
افرین به پوش احسنت مرحبا چقدر با این مرغ عشق مچ شده بود اینقدر قشنگ مرغ عشق رو سینه ی پوش می خوابید وپوش نوازشش میکرد که ادم لذت میبرد انگار نه انگار که داشت با یه مرغ عشق حرف میزد واقعا فکر میکردم با بیوتی داره زندگی میکنه
خود مرغ عشق هم عالی بود پشت و رو میشدمن لذت میبردم .
اما درکنار اینها بگم شما قرار نیست یه عاشقانه ی پرتب وتاب ببینید داستان اونقدراز نظر عاشقانه اروم وارومه که یه وقتهایی با خودتون میگید اشتباه نکردم ؟ایا اصلا عاشقانه ای داره ؟
داستان بیست وچند قسمت با سیر خطی ساده مشکلات بیوتی رو نشون میده .یعنی فقط نه قسمت طول میکشه تا یه جرقه ی بسیار کوچیک تو دل تی زده بشه .اینکه هربار بیوتی خرابکاری میکنه وروند ادم شدنش بیننده رو پیر میکنه مگه به این راحتی ها این دختر ادم میشد؟ نخیر باید همچنان منتظر بمونید جالبتر این بود که علارغم سادگی بیس داستان اصلا روندش قابل پیش بینی نبود مدام با خودم میگفتم خب دیگه الان نشون میده بیوتی ادم شد وخوبی هاش زیاد شده اما باز یه کار دیگه میکرد که قسمت سیاهی کارهاش بیشتر میشد داستان از این جهت به شدت واقع گرایانه بود یعنی کاملا نشون میداد عوض شدن یه انسان بدخلق وبددهن به این راحتی ها نیست
سکانس های برتر این سریال هیچی نداشت اما تا دلتون بخواد به نظر من سکانس های مختلف داشت اولین سکانس برتر
بوسه ی بیوتی و تی
بیوتی بالاخره میفهمه عاشق تی شده تی پاپی که خالصانه داره بهش محبت میکنه اما از طرفی فکر میکنه تی با کس دیگه ایه پس این عشقش یک طرفه است ومحال همونجاست که اونقدر دردش زیاد میشه که بی محابا تو همون قالب پرنده بودنش تی رو میبو--سه خیلی سکانس پرمعنایی بود چرا که بالاخره به اون شرطی که پری گفته عمل کرده وبو---سه رو از کسی که براش میمیره میگیره اما دراخر میفهمه که فقط میتونه تو قالب یه پرنده رو سینه ی تی بخوابه وباهاش باشه ووقتی ادمیزاده هزاران فرسخ از تی فاصله داره چقدر پوش تو این سکانس خوب عمل کرد اون لبخند از صمیم قلب وپر از شادیش به قدری تاثیر گذار بود که به جای بیوتی من دلم گرفت و غم این سکانس رو دوچندان کرد
من اصلا درک نمیکنم اما این سریال خیلی من رو احساساتی میکرد اصلا نمیدونم چرا قسمتی که همه میفهمن بیوتی مرغ عشقه وخاله ودخترش کنارش نشسته بودن وبهش میگفتن که به چشم یه هیولا بهش نگاه نمیکنن
بیوتی با پت خوب میشد گریه ام می گرفت بیوتی میومد وشبها تو بغل تی میخوابید من گریه ام میگرفت .خیلی برام عجیب بود
صحنه ی انسان شدن بیوتی هم خیلی قشنگ بود درد پوش که نمیدونست چیکار کنه تا بیوتی اینقدر درد نکشه ادم هایی که بیرون اتاق میدونستن بیوتی تا لحظاتی دیگه به پرنده تبدیل میشه ونگران از این بودن که ایا بیوتیِ پرنده میتونه درد جسمانی یه انسان رو طاقت بیاره ؟
بازیگرها اول ازهمه پوش اعتراف میکنم من پوش رو تا حالا این مدلی ندیده بودم به دور از جذابیت های اغراق گونه. یه مرد متعهد مرتب و مهربون با یه لبخند شیرین که سعی میکرد این دختر جلب وبدخلق رو ادم کنه وبا بچه بازی هاش کنار بیاد مقتدر بود عادل بود مسئول بود چقدر پوش به این نقشش میومد
بیوتی یه جاهایی به نظرم لوس بودنش زیاد ازحد بود لبهاش رو تاب میداد زیاد خوشم نمیومد مخصوصا تو قسمت های عاشقانه واقعا عین یه بچه ی لجباز بود که مدام با تی قهر میکرد اما در کل اخر داستان زوج خوبی درکنار هم شده بودن وقسمت هایی که از ته دل گریه میکرد چون نمیتونست تی رو داشته باشه من یه نفر رو منقلب میکرد
ودومین شخص مرد .اول داستان اصلا ازش خوشم نمیومد فکر میکردم از اون ادم های موزی واب زیرکاه که خودش رو به همه میچسبونه اما بعد کم کم خوب شد .نشون داد ادم معقول ومنصفیه وواقعا به جای رقابت مخرب رقابت درست انجام میداد مخصوصا اخر داستان خیلی خوشم اومد که واقعا به اورن رسید کاش یه ریزه سکانس های این دو نفر رو بیشترمیکردن
سکانس های خنده دار هم داشت مثلا بیوتی پرنده دار وندار تی رو همه اش دید میزد.جالبه اخر سریال هم خود تی بهش میگه کلا بیوتی نبود که .بنده برگزیده بود
یا قسمتهایی که گربه ی تی مثل فرش پهن زمین میشد من عشق میکردم چقدر هم خوشگل وملوس بود
درمورد نقطه ضعف ها
من اصلا نمیتونم نکات منفی سریال رو بگم از صدای غار غاری که بیوتی موقع تبدیل شدن درمی اورد یا اینکه هردفعه یه جا تبدیل میشد وعملا همه ی وسیله هاش گم میشد اما جالبه تا اخر موبایلش پیشش بود یا گانگستر بازی هاشون دعواها وکتک کاری ها یا حتی لوس بازی های بیش ازحد بیوتی خوب شدن یهویی پت وزیردستاش همه اش رو اعصاب بود اما به چشمم نمیومد
واقعا با اینکه کار خیلی ساده خیلی ملایم بی فراز ونشیب هیجان انگیز بود اما به خوبی تونست درگیرم کنه و جلو ببره وپایان خیلی خوبی هم داشت
فکر نکنید با یه پدیده ی نادر طرفید نه سریال خیلی بی هیجانه اما قول میدم جذبتون کنه من به این سریال نمره ی 8.5 رو میدم وبه اونهایی که سریال تایلندی میبینن صددر صد پیشنهادش میکنم
***
نقد دیگر این سریال از ساناز عزیز
نقد وبررسی سریال تایلندی جادوی فرشته از ساناز عزیز|Ley Nangfah / Angel Magic
برای اطلاع از اخرین گزارش ها وسریالهای درحال پخش وعکس ومطالب جالب درکانال نقد کره عضو شوید
پروژه ی ترجمه ی تیم نقد کره
دانلود زیرنویس فارسی سریال کره ای متشکرم از تداعی عزیز |Thank You 2007
سلام به همگی. همون جور که مستحضرید نقد کره چند تا انشعاب به این طرف و اون طرف زده و دستی هم در ترجمه داره. وبلاگ تاهی لند مخصوص سریال تایلندیه که با اقبال خوبی هم مواجه شد و خیلی ها تونستن با زیرنویس هایی که بچه ها به سختی تهیه کردن ازدیدن سریالهای تایلندی لذت ببرن .
خودتون دیگه می دونید که ماها هر کاری می کنم برای دلمون می کنیم. بچه های اینجا همه عشقین و اگه کاری می کنن بدون چشمداشت و منافع مالیه.
یکی ازسریالهای بسیار زیبایی که متاسفانه به خاطر ترجمه ی ماشینی و ناهماهنگش خیلی ضربه خورد و خیلی ها نتونستن ببینن سریال متشکرم با بازی زیبای جانگ هیوک بود. این سریال رو خیلی هاتون با دوبله ی تلوزیون دیدید اما قطع به یقین بهتون قول می دم شما هیچی ازسریال متوجه نشدید. چون اصل موضوع و مشکلات و حواشی به کل دستکاری شده. این سریال یکی ازقشنگترین و مفهومی ترین سریالهاییه که تا به حال دیدیم و به نظرم دیدنش با زیرنویس روون دوست عزیزم تداعی ازاعم واجباته. می دونم سریالهای قدیمی تو هیاهو و رنگ و لعاب سریالهای جدید ممکنه جایی نداشته باشن اما باور کنید این سریال ارزش دیدن دوباره و صد باره رو داره.
به هرحال ممنون ازتداعی گل که اینجور با جون و دل این زیرنویس رو اماده کرده.
عنوان ها:متشکرم| Thank You
ژانر: کمدی | عاشقانه | درام
تعداد قسمت: ۱۶
شبکه پخش: MBC
سال پخش: ۲۰۰۷
بازیگران:Jang Hyuk-Gong Hyo Jin
خلاصه داستان: داستان در مورد پزشک حاذق اما مغرور و خودسری به نام<< مین کی سو>> است که <<جنگ هیوک>> نقش آن را بازی می کند. این دکتر در بیمارستانی مشغول به کار است و به هیچ کس اهمیت نمی دهد و تنها انسانی که در نظر او مهم و ارزشمند به حساب می آید نامزد مرده اش چاجی مین است. <<چا جی مین>> قبل از مرگش از دکتر مین کی سو می خواهد که به خانواده دختری به نام <<لی بوم>> که بر اثر تزریق خون آلوده به بیماری ایدز دچار شده، کمک کند. مادر این دختر که<< لی یانگ شین>> نام دارد بسیار امیدوار، سرزنده و مثبت اندیش است. آشنایی مین کی سو با این مادر و دختر باعث تغییرات بزرگی در زندگی او می شود
با تشکر ازسایت پروموویزبرای لینک های دانلود
لینک های دانلود سریال کره ای متشکرم Thank You -کیفیت 480p
E01: uploadboy|Direct
E02: uploadboy|Direct
E03: uploadboy|Direct
E04: uploadboy|Direct
E05: uploadboy|Direct
E06: uploadboy|Direct
E07: uploadboy|Direct
E08: uploadboy|Direct
E09: uploadboy|Direct
E10: uploadboy|Direct
E11: uploadboy|Direct
E12: uploadboy|Direct
E13: uploadboy|Direct
E14: uploadboy|Direct
E15: uploadboy|Direct
E16: uploadboy|Direct
نام های انگلیسی : Kleun Cheewit | Waves of Life | Lifersquo;s Waves
تعداد قسمت ها : ۱۵
با یه سریال عالی دیگه در ژانر انتقامی محصول کشور تایلند با امتیازی 8.7 در مای دراما لیست درخدمتتونم
امتیاز من به این سریال 9
پیشنهاد ویژه میشه به تمام دوستداران سریالهای غیر کره ای
نام های انگلیسی : Kleun Cheewit | Waves of Life | Lifersquo;s Waves
نام فارسی : امواج زندگی | موج زندگی
ژانر : درام | عاشقانه
زیرنویس : فارسی و انگلیسی (هاردساب)
سال انتشار : ۲۰۱۷
تعداد قسمت ها : ۱۵
امتیاز : ۸٫۷ / ۱۰ شبکه : Channel 3
کیفیت : ۴۰۰p حجم هر قسمت : ۴۰۰MB
خلاصه داستان: جراوات دختری است که دوران کودکی سختی داشته است . مادرش او رو بعد از طلاق از پدرش در نزد مادربزرگش می گذارد و با فرد دیگری ازدواج می کند . سال ها بعد ناپدری او نیز به او سوء نظر دارد . جراوات دوستی به نام چیان دارد که وکیل موفقی است و ازدواج کرده است . او از کودکی با او رابطه دوستی نزدیک دارد . اما همسر چیان از این دوستی ناراضی است و تصمیم می گیرد تا با کمک دوستی به نام ساتیت شهرت جراوات که اکنون تبدیل به بازیگر معروفی شده است را از بین ببرد و .
سریال تایلندی امواج زندگی
خب چند وقت پیش بهشت کی دراماها یعنی کره فا این سریال رو تو کانال گذاشت نگاهی بهش نکردم تا دوروز پیش که نوشته بود زیرنویسش کامل شده اصولا سریالهای غیر کره ای رو فقط وقتی زیرنویسشون کامل شده بهشون نگاه میکنم چرا که خیلی وقتها پروژه های ترجمه اشون ناقص میمون القصه اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد امتیازش تو مای دراما بود 8.7 دهنم بازموند مگه این چه سریالیه که همچین امتیاز خوبی اورده رتبه ی دوم بهترین سریال بعد از خانه ی کامل بود
به بازیگرها نگاه کردم نمیشناختم اما وضعیت دیدن سریال برام جالب بود که همه اش 0.7 درصد دراپش کردن که این خیلی نکته ی برجسته ای برای منه که یه سریال رو بگیرم
بعد از اون رفتم سراغ خلاصه ونظرات خلاصه اش چنگی به دل نمیزد اما تو نظرات کره فا یکی از بچه ها نوشته بود شبیه به عشق مخفیه اومو اومو .سسانگه .تو کجا بودی تا حالا خلاصه که پونزده قسمت تقریبا دو ساعته رو دانلود کردم اما خلاصه اش
داستان راجع به دختر سختی کشیده ای به اسم جیروواته (ادم یاد دماسنج میوفته خخخ )جیرووات یا جی الان که بزرگ شده به یه بازیگر بی نهایت موفق وزیبا بدل شده که همه چشمشون دنبالشه ازجمله پدرخونده اش خلاصه که یه روز که مثل این فیلم هندی ها باباهه میخواد به دختره حمله ور بشه بهش داروی خواب اور میزنه وجیرووات فرار میکنه که تو راه با نامزد تیت که یه وکیل خوبه تصادف میکنه اما ازاونجایی که بیهوش شده بوده منیجرش برای خراب نشدن وجه اش راننده اشون رو به جای جیروات جا میزنه وقضیه تو ظاهر به خیر وخوشی می گذره
اما این تازه اول جریانه چرا که تیت که یه ادم باهوشه وقبل از تصادف نامزدش باهاش صحبت میکرده وصدای جیرووات رو شنیده پا تا به سر مسلح میشه تا جی رو به نتیجه ی اعمال خودش برسونه جی سعی میکنه پای اشتباهش بایسته اما وقتی میفهمه همه ی اطرافیانش از جمله مادر طماعش صدمه میبینه سعی میکنه با تیت مقابله کنه اما تیت مثل یه جانی چپ وراست باهاش دهن به دهن میذاره وفیس تو فیسش وایمیسته ومدام ومدام بهش توهین میکنه حتی تا جایی پیش میره که جی رو تو رودخونه میندازه وبا رضایت به غرق شدنش نگاه میکنه
جی نمیدونه اصل ماجرا چیه واصلا چرا اینقدر تیت بهش گیرمیده اما سعی میکنه برای مادر نامزد تیت جبران کنه حتی به خانه ی کودکانی که خاله ی تیت از بچه ها مراقبت میکنه میره وبهشون کمک میکنه اما تیت اونقدر دچار سوءتفاهمه که اصلا تو کتش نمیره این زن ادم خوبیه
جالب شخصیت جی هست که پشتش هزاران هزار حرف نامربوط وزشته که این دختر یه بدکاره است وبا بودن با کارگردان ها مشهور شده وجالب تر. با وجود اینکه جی اصلا همچین ادمی نیست اما اگر کسی بهش توهین کنن اصلا به روی مبارکش نمیاره مثلا تیت راجع بهش دچار سوءتفاهم شده که با شوهر خواهرش ریخته رو هم
بهش میگه :دست از سر چیان بردار جی خیلی رک میگه: مردها دنبال منن تو باید بری به چیان بگی یا حتی وقتی تیت به جی میگه: تو بوی مردها رو حس میکنی با پررویی میگه :اره این یه حس ذاتیه من یه حیوون تو وجودم دارم که بوی مردها رو بو میکشه اصلا حاشا نمیکنه که این حرفها اشتباه اما در باطن دختر خوبیه که از کشتن نامزد تیت خیلی پشیمونه
تا اینجا خلاصه ی قبلیم بود
*****
درکنار اینها داستان یه زوج اصلی دیگه رو هم داریم جیان مرد خوب ووفاداریه که دوست صمیمیه جی من رابطه ای به این دوستانه ای ووفاداری کمتر دیدم بدون کمترین چشمداشت به جنسیت مرد وزن یه محبت برادرخواهری دو طرفه جالب اینجاست که هیچ کس نمیتونه جنس این رابطه رو قبول کنه وهمه فکر میکنن درخفا جیان با جی رابطه داره که جیان این جوری از جی حمایت میکنه.
اما پیاک همسر جیان اونقدر به این دو نفر بدبینه و.سوسه میاد واذیت میکنه که زندگی عاشقانه ی زیبای خودش وشوهرش رو به فنا میده تو این بین تیت هم به نوعی برادر غیر هم خون پیاک حساب میشه ووقتی اوایل سریال میبینه که پیاک تا چه حد از رابطه ی صمیمی چیان وجی در عذابه بازهم دچار سوءتفاهم های بیشتر میشه
یعنی اونقدر برحسب اتفاق مسائل مختلف پیش میاد که تیت رو به شدت نسبت به جی بدبین میکنه که این زن ادم درستی نیست وخانمان براندازه واصلا چیان نباید سمتش بره .
اما درعمل با هربار جنگ ومقابله بیشتر از قبل به جی نزدیک میشه سختی هاش رو به عنوان یه بازیگر میبینه حرفهای بقیه رو که هرکدوم در وصف خوبی جی صحبت میکنن میشنوه وکنجکاوتر میشه
قبلا گفتم یه چیزی هست به اسم شیمی بین بازیگرها صد بار توضیح دادم اما باز میگم وقتی بیننده صحنه های عاشقانه ورمنس رو میبینه قلبا حس عاطفی دو بازیگر رو درک میکنه باید بگم تیت وجی به شدت همچین حس خوبی رو به بیننده منتقل میکردن حتی وقتی صورت به صورت هم فریاد میزنن وبا هم دعوای لفظی میکنن یا حتی وقتی با وجود تنفر بیش ازحد تیت ،جی تو خطر میوفته ونجاتش میده بازهم میتونستم کشش بینشون رو حس کنم
راجع به بازیگر نقش جی .از اون دست بازیگرهای خوش پوش وخوش استایل بود که چشمهای زیبا طلبم رو سیراب میکرد من به شخصه ترجیح میدم یه زن زیبابا لنز رنگی وارایش ولباس های زیبا ببینم تا زنی مثل بازیگر سریال من تو من
ومرد داستان اخ که چی بگم کم گفتم قطع به یقین شما هم مثل من شیفته ی مرام این گل پسر میشید شاید مثل بازیگرهای کره ای سیس پک نداره وخوش استایل نیست واز اول تا اخر سریال با یه پیرهن مردونه وشلوار معمولی سریال رو بازی کرد اما واقعا از نظر من مثل این پسر بچه های مهربون وشیرین بود
درعین اینکه شریف ووفادار وفدارکار بود اما بازبونش به قدری خوب به جی طعنه وزخم زبون میزد که ادم باورش نمیشد این پسر روی خوب هم داشته باشه
اما از طرف دیگه تو بدترین شرایط هم وقتی جی رو به خطر مینداخت مثلا تو سکانسی که جی رو تو پشت بوم ساختمون اداری تنها گذاشت ودر رو روش قفل کرد بازهم شب دلش طاقت نمیاره وپشیمون میشه ویه نفر رو میفرسته بهش کمک میکنه
زوج دوم رو هم دوست داشتم مخصوصا چیان رو بنده خدا از دست این زن بدبین کباب شد هرچی میگفت من با جی رابطه ندارم از شانس گندش میزد وتو بدترین موقعیت پیاک مچش رو میگرفت پیاک هی میزدتش تحقیرش میکرد هیچی نمیگفت فقط قهر میکرد
مشکلات بعد از ازدواج یه زن وشوهر رو خوب نشون داد
تو این سریال اول میخوام نکات منفیش رو بگم
اول از همه بگم اگر به حدبی نهایت از فیلم وسریال هندی بیزارید اصلا سراغ این سریال نیاید چون اکشن های اغراق امیز تیراندازی وبکش بکش های الکی ودعواهای فیزیکی زیادی داره تنها موندن تو یه جزیزه یدن جی .پدرخونده ی طماع وکثیف .صد دفعه بیهوش شدن جی ومریضیش وغرق شدن تو اب ادم های پلیدی که پشت جی نقشه میکشن خلاصه که کاملا هندی بازی داره اما من خودم به شخصه برای بعضی از این ایده ها کلی ذوق کردم مثلا یه قسمت بود که میخواستن از این جزیره به جزیره ی دیگه برن وجی به شونه ی تیت اویزون میشه تا رد بشن اوف برمن
از نظر من تایلندی ها فیلمنامه نوسی قوی ندارن حتی اهنگسازی وتدوین گری قوی کلا درمقابل استراتژی کره ای ها برای جذب مخاطب عملکردشون افتضاحه اما من سریالهاشون رو دوست دارم برای این سریال نمیگم خیلی شبیه به عشق مخفیه اتفاقا اصلا قابل مقایسه نیستن
سریال بالانس نیست مرتب نیست مثلا تو قسمت های غمگین به جای اینکه یه ریتم اروم برای موزیک متن انتخاب کنن اهنگ جیمزباندی گذاشتن یا مثلا تو قسمت های رمانتیک اهنگ های خشن گذاشتن
کلا هیچ حس خوبی از این اهنگسازیش نمیگیرید تدوین وکارگردانیش مشکل داره مثلا یه جاهایی که واقعا باید بیشتر قسمت ها رو کش میدادن زود کات کردن مخصوصا این تیکه اش درمورد کیس اول صادقه به جرات به ده ثانیه هم نمیکشه کات وفردا صبح درصورتی که به نظرم میتونست مفاهیم بیشتری رو تو این قسمت نشون بدن مخصوصا که حاشیه های زیادی پشت پرده بود ومیتونست استیصال هردو شخصیت رو به رخ بکشه
اما باید درکنار اینها بگم اگر این سریال با همکاری کره ای ها ساخته میشد یعنی همون اکیپ تدوین اهنگسازی وکارگردانی رو با همکاری همین بازیگرها وهمین فیلمنامه ی دوست داشتنی داشت قول میدادم به حتم امتیازی بالاتر از نه میگرفت
یه مورد دیگه متاسفانه زیرنویس این سریال ناقصه یعنی بیشتر مترجم سعی کرده فقط قسمت های مهم مثل دیالوگ های شخصیت های اصلی رو ترجمه کنه خیلی هم عقب وجلو هرقسمت -150 ثانیه رو باید عقب بیارید کسایی که وارد نیستن زیرنویس رو هماهنگ کنن شروع نکنن
نقاط قوت سریال
مهمتر ازهمه روند سریال
ابتدای داستان پراز خشم وناراحتیه نفرتی که تیت کم کم نسبت به جی پیدا میکنه وهمه اش هم از یه سوءتفاهم میاد ووسعت میگره وبالاتر میره اما خوبیش اینه که کم کم تیت از صرافت ازار واذیت جی میوفته ومیبنیه این زن اونقدرها هم بی وجدان وبی شرف نیست حتی مجبور میشه نجاتش بده و ازش مراقبت کنه دقیقا همینجا یه نقطه ی عطفه چرا که میفهمه با وجود تمام حرفهای تلخی که به جی زده وبارها تا پای کشتن جی جلو رفته اصلا دلش نمیخواد جی بمیره وخودش قاتل باشه
مخصوصا وقتی میبینه جی چند بارجونش رو به خطر میندازه تا تیت رو نجات بده کم کم نامزدش رو فراموش میکنه و نسبت به دردهای جی حساس میشه مثلا یه قسمتش نشون میده تیت میخواد تب جی رو پایین بیاره اما جی میترسه وعقب میکشه شاید تو ظاهر مشخص نشه اما تیت عجیب نگاهش میکنه اینکه دختری که همیشه حرف از رابطه با مردها میزده وکم نمی اورده چه جوری این قدر ترسو وکم رو میشه ودرمقابل لمس های تیت واکنش نشون میده هرچی تیت به خاطر پدرخونده ی جی بیشتر تو خطر میوفته جی بیشتر سعی میکنه ازش مراقبت کنه وخودش رو تو خطر میندازه دقیقا همینجاست که نصف ماجرای مرگ نامزد تیت رو میشه ودوباره تیت از این رو به اون رو میشه اما حالا کش مکش ها جالب شده تیت به جی صدرصد علاقه پیدا کرده .اما از طرفی وجدانش نمیذاره قبول کنه من عاشق این چند تا سکانسم
.دو سه قسمت اخر هم برای جمع کردن داستان بود که من زیاد راضی نبودم اما نبودنش هم امکان پذیر نبود
شاید اگر کسی این سریال رو ببینه مثل عشق مخفی با خودش بگه چه جوری تیت عاشق جی شداین دختر که از اول پرونده اش پیش تیت سیاه بود اما به نظر من عاشق شدنش غیر منطقی نبود هرچی جی بیشتر از قبل خودش رو به خاطر تیت به خطر مینداخت یا وقتی از ته دل ابزار پشیمونی کرد تیت باهاش اشناتر میشد وبهش انس پیدا میکرد کاملا برام حل شده بود که تیت تونست کم کم جی رو قبول کنه
سکانس برتر
اینقدر سکانس برتر از نظر من داشت که حد نداره
اما چند تاش رو به اختصار میگم
اول ازهمه کیس سریال اوففففف هرچند خیلی سکانس کوتاهی بود اما یه انقلابی قبلش داشت که واقعا تاثیر گذارش کرد بعضی سریالها مدام زن ومرد رو فیس تو فیس وبغل تو بغل میکنن اما اخرش سر کی---س گند میزنن اما این واقعا توپ بود خخخخ عذر تقصیر دارم اما چسبید ها
سکانس دوم
تیت بالاخره نیمی از واقعیت رو میفهمه اینکه واقعا جی با نامزدش تصادف کرده مادر طماع جی میاد واعصابش رو خط خطی میکنه ازاین طرف هم دلش برای جی رفته وبهش علاقه پیدا کرده عشق ونفرت امیخته شده با هم کار دستش میده از طرفی میخواد با کلامش جی رو ازار بده از طرف دیگه وقتی جی زخمی میشه نگرانش میشه .
یه قسمت داشت که بعد از حتی بو---سیدن جی جلوی چشمهای چیان بهش میگه این زن به درد تو نمیخوره برو سراغ پیاک این زن کثیفه هم با منه هم با تو حالا چند دقیقه ی ی قبل داشت زخم پای جی رو تمیز میکرد ها به فاصله ی چند دقیقه از این رو به اون رو میشه چیان اینقدر غیرتی میشه که کتکش میزنه ومجبورش میکنه جلوی پای جی زانو بزنه وعذربخواد استیصال واکت تیت عالی بود بی مقاومت کتک خورد وزانو زد انگار از طرفی دلش با جی واز حرفهایی که زده شرمنده است اما از طرف دیگه وقتی میبینه به خاطر رابطه ی چیان وجی پیاک داره ضربه میخوره واتفاق روز حادثه رو هم فهمیده نمیتونه جلوی نیش زبونش رو بگیره
یه ایده ی دیگه هم داشت تو قسمت سوم جی که از این همه استرس خسته شده میخواد برای ریل برقصه که همون موقع تیت سر میرسه وقتی میبینه اینقدر راحت دور خودش میچرخه درحالی که تیت ومادر نامزدش دارن عذاب میکشن شاکی میشه تا جایی که حتی تا پای خفه کردن جی هم پیش میره ودلش میخواد جی به جای نامزدش بمیره اشک های جی واستیصالش هم قشنگ از اب دراومده بود
یا نجات بارها وبارهای جی که مثلا درحال غرق شدنه یا مریض شده وباید بهش برسه یا فوت مادربزرگ جی همون سکانس عشق مخفی رو یه مدل دیگه اش رو اینجا هم اورده بودن
از اون ایده هایی که من براشون غش وضعف میکنم هرچند کلیشه ای وتکراری وشبیه به سریالهای کلاسیک قدیمی اما دلچسب وجذاب یعنی همه اش با خودم دعا میکنم نویسنده ها هی سریال انتقامی بنویسن زن داستان هم بی تقصیر باشه اخر سریال پسره هی ناز دختره رو بکشه غلط خواهی کنه مشکل اخلاقی ندارم ها سلیقه ی داغونم این جوری میطلبه
پایان سریال
فانتزی های بهتری برای پایان داستان داشتم از همون اول دلم میخواست فیلمِ روزتصادف رو تیت ببینه قسمتی که پدرخونده ی جی با چند نفر بهش حمله میکنه وبه جی دارو میزنن وجی مجبور میشه فرار کنه دوست داشتم این رو تیت ببینه وغیرتی بشه ویه سره بره سراغ پدر خونده ی جی .یه اکشن وبزن بزن باحال ببینم من نویسنده بودم قطعا این تیکه رو مینوشتم خخخ
سه قسمت اخر داستان هم کشدار شده بود برام
جالبه که برخلاف بعضی از سریالها که سرتا تهش فلاش بک های گذشته ی سریاله اونجاهایی که توقع داشتم تو این سریال فلاش بک داشته باشه اصلا نبود مثلا جی از اول داستان به تیت میگه تو میخوای عدالت رو اجرا کنی اما حقیقت اون چیزی نیست که میدونی حالا این بارها به زبون های مختلف به تیت گفته شد دوست داشتم وقتی تیت میفهمه به جی دارو زدن وجی تو حال خودش نبوده حتما این فلاش بک ها از گفتگوی جی رو نشون بدن که تیت منقلب شده
یه نقبی هم بزنم به عشق مخفی شاید بشه گفت هردو سریال یه تم وبیس دارن اما واقعا زمین تا اسمون با هم تفاوت دارن
مسلما هیچ کس جی سونگ وهنرنمایی هاش نمیشه اما تفاوت شخصیتی زیادی با تیت داشت اون بچه مایه دار بی کار که با کم کاریش باعث مرگ نامزدش شده بود وحالا میخواست از کانگ یوجونگ انتقام بگیره با این پسر بچه ی شریف ووفادار ومهربون وبا اخلاق که خدا به مادرش ببخشدش اصلا قابل مقایسه نبود
برعکس تفاوت اخلاقی مردها تفاوت اخلاقی زنها هم بود کانگ یوجونگ صد درصد پشیمونه به زبون میاره وبا کارهایی که میکنه میخواد این پشیمونی ابراز کنه اما برخلافش جی هست که از اول راه مجبور میشه بجنگه هرچند که خودش هم پشیمونه اما درمقابل تیت مجبوره حقیقت رو کتمان کنه مبادا دوستان ومادرش به مشکل بربخورن همین سریال رو جذاب کرده بود
روند پراکشن اغراق امیز سبک تایلندی با مشکلات جی سونگ به خاطر وارث بودنش هم قابل قیاس نیست پس اصلا در یه سبک نیستن لطفا این دو کار با هم مقایسه نشه مخصوصا که این سبک یه ایده های جدیدی داشت که برای خود من تازه بود
سخنی با مترجم سریال سارا خانم گل
امیدوارم مترجم این سریال متنم رو بخونه اول ازهمه از همین تریبون کوچولو بگم که درمقابل تمام مترجمینی که میدونم خیلی زحمت میکشن تا ماها بتونیم به این راحتی سریال ببینیم وهیجان زده بشیم سر تعظیم فرود میارم
سارا جان اول ازهمه ازت ممنونم و بی نهایت سپاسگذارتم چون اگر شما نبودی واین سریال رو ترجمه نمیکردی من هیچ وقت این جوری از دیدنش لذت نمیبردم چه بسا هیچ وقت سراغ این سریال نمیومدم
فقط یه خواهشی داشتم میدونم ترجمه کردن سخته وبه خاطر همین نیمی از سریال وقسمت های کمرنگش ترجمه نداره اما به شخصه دوست داشتم صحبت های بقیه رو بدونم مخصوصا صحبت های چیان وپیاک یا حتی جید ودائو زوج سوم سریال رو من میدونم اگر اینکار رو نمیکردی ممکن بود اصلا نتونی سریال رو کامل ترجمه کنی چرا که پروسه ی زمان بریه تصمیم هوشمندانه ای هم بود که به جای نصفه رها کردن ترجمه حداقل قسمت های اصلی رو ترجمه کنی وکار رو فیصله بدی اما واقعا ممنون میشم اگه یه روزی وقت کردی زحمت بکشی وزیرنویسش رو کامل کنی یا حتی اگر دوست دیگه ای هست که بتونه به این مترجم گل کمک کنه ممنونش میشم
اما دراخر اگر مثل من دیوونه ی دیوونه ی سریالهای ژانر انتقامی هستید اگر اکشن وبکش بکش وفیس تو فیس شدن مدام بازیگرها براتون هیجان انگیزه اگر هنوز هم به کلیشه های قدیمی تکراری علاقه مندین اگربلدین زیرنویس سریال رو هماهنگ کنید وبا زبون تایلندی مشکلی ندارید حتما این سریال رو تماشا کنید من به این سریال امتیاز 9 رو میدموواقعا چند روز گذشته رو با لذت سپری کردم
ممنون از سایت کره فا که این موقعیت عالی رو بعد از چند وقت برام محیا کرد خیلی وقت بود که این جوری برای دیدن سریال هیجان نداشتم
اگر دیدید حتما نظر بذارید ممنون
برای دیدن عکس های بیشتر سریال به کانال تلگرام نقد کره مراجعه کنید .وبا استفاده از هشتک ها میتونید عکس های دیگه رو هم پیدا کنید
https://t.me/naghdkoreh/686
ادرس برای دانلود سریال فقط امیدوارم شیلتر نشه
تیم ترجمه نقد کره با افتخارعیدی امسال را تقدیم می کند
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه ی نقد کره
زیرنویس کامل و هماهنگ سریال به همراه زیرنویس چسبیده اضافه شد
دانلود زیرنویس فارسی سریال تایلندی امواج زندگی | Kleun Cheewit
این سریال با رای اکثریت بهترین سریال تایلندی در ژانر انتقامیه. سارای گل مترجم این سریال قسمت های اصلی رو ترجمه کرده بود.به درخواست بچه های لاکورنی ترجمه ی این سریال تکمیل شد. باز هم از سارا جان تشکر می کنیم که به همت این دوستمون تونستیم با دنیای تایلندی اشنا بشیم.
از بچه های تیم ترجمه هم ممنونیم که بالاخره با همت اونها تونستیم این سریال رو با زیرنویس کامل ببینیم.
عنوان: امواج زندگی | Kleun Cheewit | Waves of Life
عنوان تایلندی: คลื่นชีวิต
ژانر:درام|عاشقانه
تعداد قسمت ها: ۱۵
تاریخ انتشار: ۲۳ ژوئن ۲۰۱۷ تا ۱۳ مارس ۲۰۱۷
روزهای پخش: دوشنبه ها و سه شنبه ها
شبکه پخش: Channel 3
مدت زمان هر قسمت: ۱ ساعت و ۵۰ دقیقه
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
بازیگران:
Suparat Prin as Sathit
Sperbund Urassaya as Jeerawat / ldquo;Jeerdquo;
Scott Louis as Chaiyan
Joonkiat Jarin as Piyakul / ldquo;Piakrdquo;
Dungwattanawanich Nuttanicha as Daraka / ldquo;Daordquo;
Junyangdikul Masu as Jett
-> ورود به پوشه لینک مستقیم <-
Kleun.Cheewit.2017.E01.400.mkv - 431.4 MB
Kleun.Cheewit.2017.E02.400.mkv - 424.1 MB
Kleun.Cheewit.2017.E03.400.mkv - 419.1 MB
Kleun.Cheewit.2017.E04.400.mkv - 416.6 MB
Kleun.Cheewit.2017.E05.400.mkv - 423.6 MB
Kleun.Cheewit.2017.E06.400.mkv - 425.5 MB
Kleun.Cheewit.2017.E07.400.mkv - 424.6 MB
Kleun.Cheewit.2017.E08.400.mkv - 432.0 MB
Kleun.Cheewit.2017.E09.400.mkv - 408.8 MB
Kleun.Cheewit.2017.E10.400.mkv - 421.1 MB
.Kleun.Cheewit.2017.E11.400.mkv - 415.9 MB
Kleun.Cheewit.2017.E12.400.mkv - 4.4 MB
Kleun.Cheewit.2017.E13.400.mkv - 413.4 MB
Kleun.Cheewit.2017.E14.400.mkv - 417.3 MB
Kleun.Cheewit.2017.E15.400.mkv - 430.7 MB
ممنون از سایت سئول دی ال برای لینک دانلود سریال
دانلود زیرنویس کامل و هماهنگ با سریال
Kleun.Cheewit
ممنون از اعضای تیم ترجمه نقد کره
تداعی گل. ساناز عزیز دل آمیکو جان. صدیق عزیزم و بانو خانمی گل
ممنونم که با وجود گرفتاری های شب عید این عیدی خوب رو به بچه های لاکورن دادید.
قسمت 1
http://s8.picofile.com/file/83443895/Sanae_Rak_Nang_Cin_E01.mkv.html
قسمت 2
http://s9.picofile.com/file/8344474134/Sanae_Rak_Nang_Cin_E02.mkv.html
قسمت 3
http://s8.picofile.com/file/8344474376/Sanae_Rak_Nang_Cin_E03.mkv.html
قسمت 4
http://s9.picofile.com/file/8346004334/Sanae_Rak_Nang_Cin_E04.mkv.html
قسمت 5
http://s9.picofile.com/file/8346338942/Sanae_Rak_Nang_Cin_E05.mkv.html
قسمت 6
http://s8.picofile.com/file/8350944368/Sanae_Rak_Nang_Cin_E06.mkv.html
قسمت 7
http://s9.picofile.com/file/8350944592/Sanae_Rak_Nang_Cin_E07.mkv.html
قسمت 8
http://s8.picofile.com/file/8350944750/Sanae_Rak_Nang_Cin_E08.mkv.html
قسمت 9
http://s8.picofile.com/file/8350944950/Sanae_Rak_Nang_Cin_E09.mkv.html
قسمت 10
http://s9.picofile.com/file/8350945076/Sanae_Rak_Nang_Cin_E10.mkv.html
قسمت 11
http://s9.picofile.com/file/8350945226/Sanae_Rak_Nang_Cin_E11.mkv.html
قسمت 12
http://s8.picofile.com/file/8350945450/Sanae_Rak_Nang_Cin_E12.mkv.html
قسمت 13
http://s9.picofile.com/file/8350945684/Sanae_Rak_Nang_Cin_E13.mkv.html
قسمت 14
http://s8.picofile.com/file/8350945900/Sanae_Rak_Nang_Cin_E14.mkv.html
قسمت 15
http://s8.picofile.com/file/8350946084/Sanae_Rak_Nang_Cin_E15.mkv.html
قسمت 16
http://s8.picofile.com/file/8350946268/Sanae_Rak_Nang_Cin_E16.mkv.html
قسمت 17
http://s8.picofile.com/file/83509465/Sanae_Rak_Nang_Cin_E17.mkv.html
قسمت
http://s9.picofile.com/file/8350946684/Sanae_Rak_Nang_Cin_E.mkv.html
قسمت 19
http://s8.picofile.com/file/8350946926/Sanae_Rak_Nang_Cin_E19.mkv.html
قسمت 20
http://s9.picofile.com/file/8350947276/Sanae_Rak_Nang_Cin_E20.mkv.html
قسمت 21
http://s9.picofile.com/file/8350947526/Sanae_Rak_Nang_Cin_E21.mkv.html
قسمت 22
http://s8.picofile.com/file/8350947676/Sanae_Rak_Nang_Cin_E22.mkv.html
قسمت 23
http://s9.picofile.com/file/8350947750/Sanae_Rak_Nang_Cin_E23.mkv.html
قسمت 24
http://s9.picofile.com/file/8350948034/Sanae_Rak_Nang_Cin_E24.mkv.html
نام فارسی: پیشگویی عشق
نقد و بررسی سریال تایلندی پیشگویی عشق
اسم داستان دقیقا تم داستان رو نشون می ده. رزیتا با یه تصادف به کما می ره و وقتی به هوش میاد متوجه می شه با لمس گل های رز می تونه آینده ی افراد رو پیش بینی کنه.
حالا در یک مراسم کاملا رسمی قرار می شه آینده ی پنج نفر رو پیشگویی کنه. داستان در ادامه به روند زندگی این افراد و خطراتی که رزیتا درگیرش شده می پردازده.
اول از همه بگم اصلا قصد نداشتم نقدو بررسی این سریال رو بنویسم به قدری به نظرم ضعیف بود که واقعا حرفی برای گفتن نداشت اما بهتر دیدم نقد سریالهای منفی رو هم بنویسیم تا بچه ها استفاده کنن.
روند سریال:
رزیتا پنج سال پیش آینده ی بازیگر معروفی به اسم تیروت رو پیش بینی کرده بود. این پیش بینی که تقریبا واقعی از آب در اومده باعث شده تیروت از رز متنفر بشه اما وقتی دقیقا تو روز افتتاحیه رز آینده ی تیروت و چهار نفر دیگه رو پیش بینی می کنه اونوقته که نمی تونه از رزیتا فاصله بگیره. رزیتا دقیقا از همون لحظه ی پیش بینی دچار مشکلات و حمله های زیادی می شه و تیروت هر بار به نحوی رز رو نجات می ده و همین باعث عشق بین این دو می شه.
بیننده با رزیتا جلو می ره تا ببینه باعث و بانی این حمله های خشونت بار کیه و در آخر معمای نچندان پیچیده ی داستان حل می شه.
بازیگرها
اول از همه جوجه کرکیمون یا جیمز
خدایی بازی این پسر حرف نداره. برام جالبه بر خلاف جذابیت های بی نهایت بازیگرهای مرد سایر کشورها، تایلندی ها مردهای زیاد جذابی ندارن اما اونقدر قشنگ بازی می کنن که ناخواسته به چشم جذاب میان.
بازیگر مقابل
متاسفانه به هیچ عنوان نه از بازی، نه از استایل و نه از عاشقانه هاش راضی نبودم. یکی ازدلایلی که از سریال دده بودم همین خانم بود با اون چشم های گرد و گشاد و صورت ورم کرده هیچ حسی به من نمی داد. قبلا تو سریال تلنگر عشق خیلی بهتر بود یا شاید هم این مشکلاتش به چشم من نیومده بود اینجا دلم به حال جیمز می سوخت که با این کوفته خانم باید رل می زد.
نکات مثبت
چیز زیادی به چشمم نیومد تا یه حدی معمای داستان بد نبود اما واقعا اونقدر پر کشش نبود که بخوام به خاطرش جلو برم. از نظر آسیب های اجتماعی ت ج.اوز و قتل و باندهای قاچاق انسان سریال پر مغزی بود اینکه حتی در سطح رده های بالای حکومتی هم افراد کثیف می تونن حضور داشته باشن و با استفاده از نفوذشون کثافت کاری کنن می شه گفت یکی از نکات مثبت سریال بود.
اما تا دلتون بخواد نکات منفی داشت.
از روند فیلمنامه و تعقیب و گریزهای مسخره تا اینکه رز با وجود اقدام به قتل راست راست به سر کارش برمی گشت تا بازی بازیگر زن داستان و عاشقانه ی سریال.
تنها دلیل ادامه ام، نداشتن سریال درست و حسابی برای دیدن بود
انتهای داستان
کشدار، لوس و بیش از حد هپی اندینگ. واقعا سریال حرفی برای گفتن نداشت.
در اخر بهش نمره ی هفت رو می دم و تنها و تنها و تنها به طرفداران بازیگران سریال، پیشنهاد دیدنش رو می دم.
دانلود سریال تایلندی همسر دوست داشتنی به همراه زیرنویس فارسی| Padiwarada
ارائه ای دیگر از تیم ترجمه نقد کره
زیرنویس تمام قسمت های سریال در دو فرمت srt amp;ass کامل شد
بازیگران :
James Jirayu Tangsrisuk as Salan
Bella Vanita as Rin
خلاصه داستان :
وقتی دو خانواده باهمدیگه توافق میکنن بچه هاشون باهمدیگه ازدواج کنن، اونها هیچوقت به مغزشون خطور نمیکرد این توافق با چه مشکلاتی روبروئه .این دختر واقعیشون نیست که تن به این ازدواج توافقی میده ، ولی رین قیول کرده که خواهرش رو از ازدواج بی عشق نجات بده. چه اتفاقی میوفته وقتی اون شوهرش رو ملاقات میکنه؟
خلاصه داستان
کمپین بزرگ جدید شاهزاده. 12 تا مرد و 12 تا دختر خوش شانس
اولین داستان این کمپین هم ی پسر بد و گاچرون جذاب دانشکده کشاورزی
کابوی خوش تیپ
خب دیدین گفتم میشه به سریالهای ترجمه شده ی سایت های دانلود سریال اطمینان کرد این یه نمونه ی خیلی خوبش بود .
واقعا ممنون از اعظم خانم خیلی چسبید سریالش .با اینکه اول فکر میکردم با یه سریال خیلی خیلی کلیشه ای وساده ومعمولی طرفم اما از قسمت چهارم به بعد روند سریال کلا چرخید
کابوی خوش تیپ یکی از فصل های سری سریالهای شاهزاده ی تو هست که تو هرفصل یه زوج رو میارن وبه مشکلات بینشون میپردازن
داستان راجع به یه دانشجوی کشاورزی به اسم پی سیب تیس ویه دانشجوی دختر به اسم پریکانگه که شبها دی جی کلوپهاست اما داستان این دوتا سر دراز داره چرا که وقتی کوچیک بودن سری از هم سوا داشتن ورفیق های گرمابه وگلستان بودن
حالا که بزرگ شدن پی سیب تیس پسر جذاب دانشکده دختر خانم رو یادش رفته اما پریکانگ به خوبی پی سیب تیس رو یادشه یه قسمت طول میکشه تا اقا خانم رو به یاد بیاره واذیت های پی سیب تیس که واقعا حس میکنه پریکانگ مثل خواهر کوچکترشه شروع میشه
تو این بین هم هردو به سمت هم جذب میشن که غیر قابل جلوگیری هم هست .فضای مزرعه ورفاقت این دو نفر ودوستی وخاطره های قدیمی باعث میشه پریکانگ درخواست دوستی سیب تیس رو قبول کنه
داستان همین جوری ساده ومعمولی با جذابیت های بازیگر مرد جلو میره یعنی اونقدر کلیشه ایه که دختره یه بار تو مستی میگه من یه دختر معمولیم تو یه پسر دختر کش ودختر بازی به دوستش هم میگه تو هم دوست دختره هستی که ادای اوا خواهریا رو درمیاری .
اونهایی که حساسن نخونن (هرچند که میدونم میخونید )
اما دقیقا از قسمت چهار وبعد از شروع رابطه ی این دوتا داستان صد وهشتاد درجه میچرخه پی سیب تیس که یه عمری دختر باز بوده وبا همه میگشته وخوش میگذرونه پریکانگ رو از هرچی کلوپ وگشت وگزار با زبون چرب ونرمش دور میکنه اما خودش به کارش ادامه میده حتی با پررویی به دختره میگه من مردم عیب نداره .تو این قسمت ها دهن من به کل بازمونده بود
دختره مچش رو وسط رابطه اش با دوست دختر سابق پی سیب تیس یعنی پیتا میگیره یه قهر ودوری پای رقیب سیب تیس که اسمش کی هست وسط میاد دوباره رگ غیرت سیب تیس قلمبه میشه ودوباره از سر گیری رابطه اما جالب اینجاست که سیب تیس مثل یه ادم معتاد نمیتونه ترک کنه
جالب تر اینه که خود پریکانگ به کی که رقیب سیب تیسه میگه فکر میکردم یه پسر دختر باز با عشق وعلاقه میتونه تغیر کنه اما تغیر نمیکنه
داستان میخواد نشون بده اگه یه پسری همچین پیشینه ای داشته باشه چه اون دختری که نیازهای این پسر رو برطرف میکنه مثل پیتا یا کسی که عاشق این پسر میشه مثل پریکانگ هردو رابطه ی سختی رو تجربه میکنن چه پیتا که بعد از کلی سواستفاده نتونست پی سیب تیس رو مال خودش کنه ومثل یه اشغال باهاش برخورد شد چه پریکانگ که چندین بار مزه ی خیانت دیدن رو چشید
دقیقا نقطه ی مقابل داستان های کلیشه ای قدیمی .خیلی خوشم اومد هرچند که سیب تیس اخرش متنبه شد اما اینکه نشون داد ادمها به این زودی تغیر نمی کنن نکته ی جالب سریال بود
*******
سریال فضا سازی خیلی قشنگی داشت مزرعه ای درتایلند دریاچه رودخونه کلا روحیه ی ادم عوض میشد یا محل قرار گذاشتن سیب تیس وپریکانگ
لباس ها وطراحی گریم خیلی خوب بود پیتا به نظرم واقعا خوشگل وملیح بود هرچند که شخصیت خوبی نداشت یه دختر اویزون که همه چیزش رو الکی الکی داد
عاقبت پی سیب تیس رو خیلی خوب نشون دادن مثلا پیتا ابروش رو میبره اما جالب اینجاست پریکانگ بعد از اینکه هربلایی خواست سر سیب تیس اورد باز به پدرش میگه چرا هنوز ناراحتم
با اینکه سریال کوتاهی بود اما واقعا راضی بودم روندش خیلی خوب بود البته قسمت هشتمش باز زدن تو خط هندی بازی ولی از اونجایی که سیب تیس خیلی بامزه زبل بازی درمیاورد یا با دختره بدجنسی میکرد راضی بودم
مثلا برای اینکه دل دختره رو به رحم بیاره با عصا راه میرفت تا دختره بهش جواب رد داد عصاش رو زد رو کولش
به هرحال بهش نمره ی 8.5 رو میدم شاید به نظرتون زیاد باشه اما همینکه حقیقت رو تقریبا تو یه سریال عاشقانه نشون داده بود توقعاتم روبراورده کرد
پوسترهاش از بقیه ی فصل هاش قشنگ تر بود
عنوان: دریای اتش | شعله اقیانوس | Sea of Fire | Ocean Flame
عنوان تایلندی: ทะเลไฟ | Talay Fa
ژانر:درام|اکشن|عاشقانه
تعداد قسمت ها: 16
روزهای پخش: دوشنه ها و سه شنبه ها
شبکه پخش: Channel 7
تاریخ انتشار: 16 می 2016 تا 5 جولای 2016
رمان نویس: نارا
تولید کننده: Thongchai Prasongsanthi
کارگردان: Neung Chatwan Satsawatkalun
نویسنده: Panatee
کمپانی: Pordeecom
میانگین ریتینگ: 9.4
فصل دوم:Fai Ruk Game Rorn
محصول کشور: تایلند
زبان: تایلندی
بازیگران :
Mick Tongraya as Techin / Te
Cat Stephany Auernig as Pasika / Pan
ادامه ی نقد از مون شاین
سلام سلام مثل اینکه باید اینجا رو به پاتق عشاق سریالهای تایلندی تبدیل کنم یادتونه یه بار یه کلیپ تو کانال فرستادم دنبال اهنگش بودم این کلیپ رو میگم
اون موقع بود که عشاق سریال تایلندی مثل خودم به صف شدن که این سریال چیه وچه باحاله وخلاصه از کجا میشه دان کرد متاسفانه درجریانید که سریال تایلندی مثل بقیه زیرنویس درست ودرمون نداره وحتی اگر هم داره مترجم پیدا نمیشه ترجمه اش کنه
به هرحال قصه نکنم دراز وکوتاه کنم سیستار جان عزیز دل من یه لطف بزرگ حداقل درحق من کرد واین سریال رو شروع به ترجمه کرد هروقت که ترجمه ی جدید بذاره همین پست رو برای دوستداران اپ میکنم
لطفا اونهایی که طرفدار این بخش هستن حتما حتما با نظراتشون این دوستمون رو ساپورت کنید که انگیزه پیدا کنه دیگه خود دانید ازش کاملا تعریف کنید انرژی بگیره قسمت های بعدی رو ترجمه کنه وگرنه معلوم نیست کی دیگه پیدا بشه ولطف کنه فی سبیل الله زحمت ترجمه اش رو بکشه
اگر هم خواستید راجع به نوع ترجمه اش راهنمایشش کنید هرچند بنده خدا کلی غرغر های من رو تا حالا تحمل کرده این فعلا زیرنویس پارت اول قسمت اوله بریم سراغ سریال
منبع اصلی لینک ها از سایت سرزمین سریالهای تایوانی
http://tw2-dramaland.mihanblog.com/post/363
من هرقسمت از سریال رو به همراه زیرنویسش میذارم امید به خدا که یه روزی تموم شدن سریال رو همینجا اعلام کنم
Once Upon a Time. in My Heart.E01:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E02:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E03:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E04:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E05:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E06:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E07:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E08:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E09:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E10:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E11:Part1|Part2
Once Upon a Time. in My Heart.E12:Part1|Part2
ترجمه وزیرنویس ازsistar.زهره mim_i Masih86luna fly high
زمان بندی moon shine
ترجمه فلای های E02:Part1
فونت زرد ترجمه ی سیستار E02:Part1
E02:Part2
لینک قسمت دوازده پارت اول با فرمت ass
زیرنویس سریال کامل شد
دانلود زیرنویس کامل تمام قسمت ها
پ.ن
از طرف خودم مون شاین وبچه های با معرفت وبلاگ نقد کره ازتون تشکر میکنیم که تا به انتها همراه ما بودید هیچ کدوم ما تا به حال کار ترجمه انجام نداده بودیم پس صد در صد کاستی هایی وجود داره که امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید امیدوارم از دیدن این سریال به همراه ترجمه ی بچه های ما راضی بوده باشید
ترجمه وزیرنویس از sistar .زهره mim_i Masih86luna fly high
درباره این سایت